محاصره گازانبری چین از ایران – روسیه از سوریه

 

 

  اوت 15, 2012 |

محاصره گازانبری

چین از ایران – روسیه از سوریه

ماهنامه کمپاکت 8  ــ گزینش و ترجمه رضا نافعی

«ویلی ویمر» سالهای متمادی مشاور «هلموت کهل» صدر اعظم پیشین آلمان در عرصه سیاست دفاعی بود. امروز ناتو از نظر کسی که سالها  مشاور صدر اعظم بوده است تبدیل به یک اتحادیه تجاوز کار شده است.  نظرات و ارزیابی های  ویلی ویمر، از اوضاع خاور میانه و سیاست جهانی آمریکا، بویژه از آن جهت که او دیپلماتی کاملا محافظه کار است، قابل توجه است. او در سال  1969 به عضویت حزب دموکرات مسیحی درآمد، در سال 1976 نماینده  مجلس آلمان شد. از 1998 تا 1992 وزیر مشاور در امور دفاعی و 1994 تا 2000  معاون گروه پارلمانی OSZE( سازمان   امنیت و همکاری در اروپا) بود.  او در سال 2009  از  بوندس تاگ ( مجلس آلمان ) کناره گرفت.

البته زبان ویلی ویمر زبان دیپلماتیک است، به این معنی که برغم صراحتی که  در این یا آن مورد بکار می برد در عین حال پوشیده  و قابل تاویل است . در عین حال به این نکته نیز باید توجه داشت که شخصیت های سیاسی در سطح او معمولا سخنگوی جناح یا جناح هائی از هیئت حاکمه هستند و از این منظر نظرات آنها حائز توجه ویژه است.

در ماه دسامبر 2012  نیز کنفرانسی با شرکت 300 نفر از شخصیت های اجتماعی هوادار  این بینش از جمله ویلی ویمر در برلن برپا شد. تقریبا یک ماه بعد  برنامه ای از تلویزیون دوم آلمان پخش شد که به تعبیر برخی از ناظران سیاسی پاسخ سر بسته  مخالفان  به این گروه بود. برای اطلاع بیشتر به مقاله : » سیزده سال پس از ترور آلدو مورو  فاش شد …..» مراجعه کنید.

++++++++++

ــ آیا    خاورنزدیک ــ سوریه و ایران ــ را خطر جنگی بزرگ  تهدید می کند؟

ــ از سیر رویدادها چنین بر می اید. نیروهای ویژه ای که آمریکا، عربستان و قطر در رأس آنها هستند دیر زمانی است که در پی نوعی «تسویه حساب» هستند . کسی که پای به سوریه بگذارد هدفش  رسیدن به محور ارومچی ــ پکن از طریق تهران است. محور دوم  رسیدن به مسکو از طریق سوریه و قفقاز است.

ــ هواداران  دخالت در منطقه  در واشنگتن، لندن و پاریس می گویند حفظ  حقوق بشر و دموکراسی     حضور در منطقه را الزامی می سازد.

ــ ازآغاز  جنگ علیه یوگوسلاوی، که ناقض  حقوق بین المللی بود، ناتو و غرب ارزش های والای پیشین ــ  حق، حقوق بشر، حقوق بین الملل ـ را زیر ضربات تاخت و تاز های خود  یک جا لگد مال کردند و از پای در آوردند. همیشه هدف این بوده  که نظریات عمومی و  بخصوص نظرات اعلام شده علیه دشمن بالفعل، یعنی دشمن  کنونی   به کرسی نشانده  شود. سوریه هم اکنون نمونه زنده آنست، » دوستان سوریه» آتش بیاران واقعی جنگ هستند.

ــ ارزیابی شما از سیاست خارجی آلمان، بطور اخص دوسال اخیر،  در مورد خاورنزدیک   چگونه است؟

ــ دولت آلمان باید هرچه زودتر از جنگ لیبی نتیجه گیری کند. این که سیاست آلمان تا آخرین لحظه، قبل از رای گیری شورای امنیت، طابق النع بالنعل با سیاست آمریکا یکی بود، راز پنهانی نیست. در مورد مخالفت جدی با دخالت نظامی در لیبی نیز اتفاق نظر کامل وجود داشت. این اتفاق نظر تا  زمان تغییر نظر ناگهانی آمریکا  که  برای آلمان  کاملا نامنتظر بود، نیز وجود داشت. این احتمال از ذهن دور نمی شود که به هر حال بدلیلی که روشن نیست چیست، نمی خواستند آلمان هم در دخالت نظامی علیه لیبی سهیم باشد. این رویداد ها  بار دیگر آلمان را در تنگنائی می گذارد که تا کنون  بار ها در آن قرار گرفته است. ما بدلیل موقعیت جغرافیائی خود که در کانون اروپا قرار داریم در پی آن هستیم که  اختلاف نظرها دوستانه حل شوند. ولی از اواسط دهه نود ما عضو اتحادیه ای هستیم ، که صاحب قدرت اول آن، به شهادت آنچه رخ داده است ،   سخت  علاقمند به تجاوز  است.

مثلا دولت آلمان باید دقیقا آنچه را که طی  15 سال گذشته رخ داده  و ما را به راه بی بازگشت جنگ می راند بررسی کند. بعنوان نمونه، یکی از آنها، تنبیهات اقتصادی  است که دو دولت آمریکا و انگلیس  به اجرا در آورده اند . گویا کنگره آمریکا بیش از هفتاد کشور جهان را محکوم به مجازات کرده است. اگر این تنبیهات یکی پس از دیگری شکل نظامی پیدا کند، آنوقت بیم آن می رود که ما درگیر  یک جنگ داخلی جهانی   شویم.

ــ آیا خصلت ناتو از سال 1990 تغییر کرده است؟

ــ کاملا ، و در این هیچ تردیدی نیست. ناتو که یک اتحادیه دفاعی مورد قبول مردم کشورهای عضو آن  بود تغییر ماهیت داده و به یک  ائتلاف تجاوزگر  تبدیل شده   است .  پیشنهادهای   مطروحه برای تراکم آمیزش نظامی  در آخرین کنفرانس سران، که در ماه مه در شیکاگو برپا شد، و نیز   چنگ اندازی  جهانی ناتو به فراسوی مرزهای  آن  که در کنفرانس سران در 2008  در ریگا پذیرفته شد ،این تغییر را بوضوح نشان می دهد…

ــ  فرانسه در سالهای 1960   ساختار نظامی ناتو را ترک کرد  و فقط بعضویت سیاسی آن اکتفا کرد، آیا بهتر نیست که آلمان هم  امروزهمان کاری را بکند که فرانسه در آن زمان کرد؟

 ــ اوضاع سیاسی جهان  و پایان جنگ سرد  در واقع  این الزام را    برای تمام کشورهای عضو ناتو بوجود آورد که    از در هم آمیزی  نظامی ( مانند)  امروز دور بمانند،  و عضویت خود را در ناتو به همان عضویت سیاسی محدود سازند. داشتن سیاست و مناسبات امنیتی نزدیک با  آنسوی اقیانوس اطلس ( آمریکا) بسیار منطقی است . اما ناتو به این شکل که هست به مرتبه تامین کننده منابع نظامی و مالی برای چنگ اندازی های جهانی آمریکا تنزل می کند. علائق  همه سویه آلمان   حکم می کند که ما  دست دوستی بسوی همه کسانی دراز کنیم که با هم در یک قاره مشترک زندگی می کنیم و با آنها  همکاری صلح آمیز داشته باشیم و سیاست  خود و سیستم قرارداد هائی  را که  پذیرفته ایم  بر این اساس قرار دهیم. در درجه اول فدراسیون روسیه قراردارد که امروز بگونه ای قابل توجه می کوشد تا با توسل به حقوق بین المللی   با چالش ها برخورد کند.

ــ  اکثر سیاستگران  و رسانه های آلمان حاضر نیستند در این ارزیابی  شما  از سیاست پوتین  سهیم گردند. از نظر  اینها اگر پوتین یک استالین تازه نباشد دست کم  یک برژنیف جدید است.

ــ در دو دهه گذشته ما ارزیابی های نادرستی کردیم که برای ما زیانبار بود. به همان اندازه که ناتو  خصلت خود را بعنوان مدافع حقوق بین المللی و معتقد به ارزش های مشترک پذیرفته شده از دست داد و پیرو این نظر    شد که  هدف وسیله را توجیه می کند، مسکو روز بروز بیشتر از اصولی پیروی می کند که زمانی یگانه ملاک معرف غرب بودند، یعنی حقوق بین المللی و ارزش های برسمیت شناخته شده آن.

ــ  آیا روسیه می تواند در چالش با  سوریه و ایران نقش یک میانجی صادق را ایفا کند؟

ــ چرا که نه؟ روسیه هم مثل هر کشور دیگری علائق خودش را دارد. ولی نمی توان گفت که رفتارش با حقوق شناخته شده بین المللی در تضاد است. فدراسیون روسیه، برای اولین بار پس از جنگ با یوگوسلاوی، جنگی که ناقض حقوق بین المللی بود، حقوق بین المللی و منشور سازمان ملل متحد را بکار می برد. اگر این کار را در گذشته می کرد یا می توانست بکند بسیاری از خلق ها از صدمات زیادی مصون می ماندند. اما هنوز هم دیر نیست. ولی از اواسط دهه 90 روشن شد  که آمریکا در عرصه جهانی این اولویت  را برای خود قائل می شود که  بتنهائی  تصمیم به آغاز  یک جنگ   و یا  برقراری  صلح بگیرد. این امر در سالهای آخر حکومت هلموت کهل ( صدر اعضم آلمان پیشین المان ) کاملا ملموس بود. او  در آن زمان به من ماموریت داد برای مبادله زندانیان میان اسرائیل و ایران وساطت کنم، و همچنین اجازه یافتم برای حل چالش کوسوو   با رهبری یوگوسلاوی مذاکره کنم که به حل مسئله در سالهای 1995 و1998 انجامید.

ــ اما همانطور که گفتید در جنگ لیبی، در آغاز رهبری بدست پاریس و لندن بود و نه واشنگتن.

ــ بدون حضور قدرت فوق العاده آمریکا  در نخستین روزها و هفته ها  هیچ کاری علیه لیبی ممکن نبود. ولی باید همیشه بیاد داشته باشیم که  در اواسط ماه مارس 2011 عده زیادی از روسای دولت ها برای شرکت در کنفرانسی به پاریس دعوت شده بودند تا درباره اقدامات بعدی علیه لیبی مشاوره کنند. هنوز روسای دول به پاریس نرسیده ، بمب افکن های فرانسه برای بمباران لیبی به پرواز در آمده بودند. کسی چه می داند، چه بسا که پاریس، لندن  و واشنگتن  می خواستند امروز را به دیروز مششع خود  گره بزنند و نمی خواستند آلمان را که قدرت اقتصادی بسیار نیرومندی است در تقسیم  غنیمت جنگی نفت سهیم کنند.

ــ منظورتان این است که  شرکت نداشتن آلمان در جنگ نتیجه خویشتن داری آلمان نبود، بلکه متفقین ( نام ائتلاف جنگی علیه المان در جنگ دوم جهانی.م )  تصمیم به کنار گذاشتند آلمان گرفته بودند؟

ــ من هر دو عنصر را در آن می بینم.

ــ گفته می شود اگر هلموت کهل در راس کار بود  جنگ یوگوسلاوی که ناقض حقوق بین المللی بود، رخ نمی داد.

ــ این را پریماکف، نخست وزیر اسبق روسیه، که در آنزمان   از کسانی بود که شرکت مستقیم در امور داشت، در خاطرات خود از قول هلموت کهل نقل می کند. از آنجا که خود من بین سالهای 1995 و1999  از سوی صدراعظم آلمان در آن زمان، که بعد ها لقب شهروند افتخاری اروپا به او داده شد، ماموریت داشتم که برای حل مسالمت آمیز چالش کوسوو با رهبری یوگوسلاوی مذاکره کنم ، و پس از پایان صدارت  کهل و پایان جنگ ، توانستم  سفری برای او به بلگراد  سازمان دهم، سخنی را که  پریماکف   در خاطراتش نوشته  است، من نیز    تایید   می کنم.

ــ یکی از موارد مهم اختلاف بر سر حفظ صلح در اروپا، استقرارچتردفاعی ضد موشکی است که آمریکا نقشه آنرا طرح کرد  و ناتو هم بعدا آنرا  پذیرفت، تفسیر روسیه از این طرح این است این نقشه برای مقابله با روسیه است.

ــ آمریکا  باید از احمدی نژاد و رهبران قبلی  و نیز رهبران بعدی ایران  سپاسگزار باشد که امکان ایجاد تصویر دشمن خبیث را تا این حد فراهم آورده اند. آمریکا معتقد است که  با تکیه بر تصویر این  دشمن خبیث   ـ  صرفنظر از درستی یا نادرستی نسبت هائی که به ایران داده می شودــ ،  می تواند  دست اندازی های خود را به قاره  ارو ـ آسیا و کنترل آن را قابل قبول سازد. سیستم ناتو  ونقشه آمریکا  برای استقرار چترهای دفاعی  ضد موشکی نیز جز این نیست. آمریکا و دیگران باید ایران را  بدون چون و چرابرای انجام  این وظیفه حفظ کنند . از این منظر ایرانی که در محدوده همکاریهای بین المللی قرارداشته باشد بایستی از سوی آمریکا بعنوان عاملی علیه منافع آمریکا تلقی گردد.

ــ یعنی کنترل » صفحه شطرنج ارو آسیا » ؟   که از نظر زبیگنیو بریژینسکی ، طراح نقشه های راهبردی آمریکا،  کلید دست یافتن به قدرت جهانی است؟

ــ دیگران (شاید اشاره ایست  به ناپلئون و هیتلر ؟ م . )هم این رؤیا را در سر پرورانده بودند .   آنچه از سال 1990 روی داده حکایت از این دارد. در آغاز سالهای 90 نشانه های فراوانی در واشنگتن پدیدار گشتند که نشان می دادند مسیر سیاسی بکلی دگرگون خواهد شد  و حرکت بسوی   جهانی شدن آغاز شده است. …

2 پاسخ

  1. Aali bood ostad

  2. اقای رضا نافعی باردیگر از زحمات وخدمات ارزنده شما بعنوان یک ایرانی تشکر میکنم خسته نباشد باینده باشی!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: