ج. اسلامی را ابتدا باد می کنند و بعد سوزن زده و می ترکانند


ج. اسلامی را ابتدا باد می کنند

و بعد سوزن زده و می ترکانند

زود دویچه سایتونگ- گزینش و ترجمه رضا نافعی

(توماس ئه ریکسThomas E. Ricks، 56 ساله، خبرنگار روزنامه » وال استریت ژورنال » بود و کارشناس نظامی » واشنگتن پست «. او  که برنده جائزه ادبی » پولیتزر» نیز هست، امروز هم به نوشتن اشتغال دارد. او مقاله ای نوشته که به ظاهرا در تائید افتادن باد در پرچم جمهوری اسلامی در افغانستان و بویژه درعراق است. اما، وقتی پوسته مقاله او را کنار زده و به مغز گردو می رسیم، واقعیت دیگری جلوه می کند. این که خطر اصلی جمهوری اسلامی است و تا تکلیف آن روشن نشود، نه در عراق و نه درافغانستان و نه در دیگر کشورهای منطقه ثباتی بدست نخواهد آمد. این که جمهوری اسلامی اهل مذاکره نیست و این که خروج امریکا از عراق و افغانستان به نفع جمهوری اسلامی است مگر تکلیف آن روشن شود! این نوع تفسیرها و بازیهای سیاسی پیش از حمله ارتش صدام حسین به ایران و در آستانه ورود نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به داخل خاک عراق و آغاز جنگ فرسایشی نیز منتشر می شد. با این مقدمه کوتاه، شاید خواندن مقاله منتشره در زود دویچه سایتونگ قابل درک تر باشد.)

معمولا وقتی جنگی به پایان می رسد یک برنده دارد و یک بازنده: یونانی ها به این صورت «ترویا» را ویران کردند. حال که به   پایان لشگرکشی آمریکا به عراق نزدیک می شویم، می توانیم این پرسش را مطرح کنیم که برنده کیست وبازنده کیست و نتیجه  این بُرد و باخت برای آینده این کشور چه خواهد بود؟

Leon Panetta ، وزیر دفاع آمریکا فکر می کند که عراقی ها بنوعی برنده شده اند: » در آخر کار، ما با قربانی های فراوان یک دموکراسی نسبی ایجاد کردیم»….

آمریکا 4474 سرباز از دست داد( شمارش هنوز به پایان نرسیده است) ـ هزاران نفر  بیش از این تعداد مجروح و معلول شده اند و مردم آمریکا  چند بیلیون از دست دادند. اقتصاد ما ویران گشت ولی خود بهرۀ چندانی نصیبش  نشد. خون برای نفت؟ آن هم فقط به این معنی که از هر هشت سرباز کشته شده در جنگ یکی قربانی دفاع از تانکر های حامل نفت بوده است. دیرزمانی طول خواهد کشید تا  تولید نفت عراق به سطح قبل از جنگ برسد. اگر بهای نفت بدلیلی  سقوط کند، اقتصاد عراق ویران خواهد شد.

صرفنظر از آنچه که وزیر جنگ آمریکا در بارۀ عراق بر زبان راند این کشور راه خود را خواهد رفت، یعنی دوفاکتو با ایران هم پیمان خواهد شد و میل ندارد به تحقق رؤیاهای ژئوپلتیک آمریکا کمک کند. البته آمریکا اندکی هم اسلحه به عراق خواهد فروخت. ولی آنچه در پایان لشگر کشی جورج بوش در سال 2003 به عراق برجای مانده یک حکومت نیمه پلیسی است که جای یک حکومت دیکتاتوری را گرفته است. و هنوز هم معلوم نیست که آیا آمریکا اجازه خواهد داشت پس از ماه دسامبر نیروئی در  عراق نگاه دارد یا نه.

ولی آیا  پس از آن که ارتش آمریکا 8 سال در آنجا پای بر زمین کوبید، عراق برنده است؟ قطعا نه. جامعه غیرنظامی عراق له شد. هشت سال جنگ داخلی  100 هزار کشته روی دست عراق گذاشت. آن کشور امروز وطن یک گروه کوچک ولی بسیار فعال القاعده است. آمریکا می رود بی آنکه  میان کردها و اعراب عراق توازنی برقرار کرده باشد، این دیگ هنوز جوشان است.

آمریکا حتی مرزهای پایداری برای مناطق کرد نشین و دوست نیز بوجود نیاورد ـ با این نتیجه که امروز ایران » کردستان را از راست زیر رگبار گرفته و  هواپیماهای جنگی ترکیه از چپ آنرا بمباران می کنند. ترکیه عضو ناتو است ـ و مثل آنست که فردا آلمان، لهستان را بمباران کند.

سنی ها و شیعیان عراق بر خصومت خود پای می فشارند. رو یا روئی مذهبی بیش از حد است و آمریکا نمی تواند تغییری در آن بوجود آورد. آمریکا از همان  ماههای گذشته مسئله را به خود  عراقی ها واگذار کرد  که خود بر سر و کول هم بکوبند.

فرقی هم نمی کند که از این پس 3 هزار یا 10 هزار سرباز آمریکائی در عراق  بمانند، یا اصلا حتی یک نفر هم نماند، ــ  مزیت آنها بر آن تعداد بسیار بیشتری که  اینک آنجا را ترک می کنند چیست؟ از دست اینها چه برخواهد آمد که از دست آن تعداد بیشتر بر نیامد؟ حملات انتحاری  و قتل های با نقشه مدت هاست که بخشی از زندگی روزمره درعراق است و این از سوء قصد های پرسر وصدا، که رسانه های جهانی منعکس می کنند، بمراتب بدتر است. نه . عراق واقعا پیروز نشده است.

پس برنده کیست؟ مثلا ایران. در حالی که آمریکا بزرگترین دشمنان ایران، صدام در عراق  و طالبان در افغانستان را سرکوب  می کرد، ایران  تماشاگر صبور و آرام بود. و به این صورت بدون آنکه   خود گامی را بردارد، مرزهایش در شرق و غرب امن تر شد. بنظر می رسد که ایران در سال 2003 حرکات آشتی جویانه ای به آمریکا نشان داد و برای ایجاد نوعی روابط بهتر کوشید. ولی دستگاه هیستریک بوش آن را با تندی رد کرد و ایرانی ها می دیدند که آمریکا چگونه روز بروز بیشتر در آن دو جنگ غرق می شود.

هرقدر این دوجنگ طولانی ترمی شد میل افکار عمومی آمریکا به یک جنگ دیگر کمتر میشد. از این رو نقشه هائی که تل آویو و واشنگتن برای وارد آوردن ضرباتی بر برنامه اتمی ایران طرح کرده بودند بسرعت از حرارت افتادند.  وقتی کسی چون «دیک چی نی»، معاون بوش نتوانست آمریکائی ها را به این جنگ بکشاند، که می تواند این کار را بکند؟

ایرانی ها بتندی آموختند که  عراق نیز چون لبنان منطقه ای مناسب برای جنگ به نیابت از سوی آنهاست.  در اواخر دوران کار من، که گشت زدن در عراق بود، ما از خودروهای ضد مین استفاده می کردیم، که  از هرسلاحی که  آنروزها همه جا پخش بود به آن  ضرباتی وارد آمده بود. باستثنای بمب های کنار خیابانی که ساخت ایران بود، معروف به EFPs . این ها از کنار جاده یا خیابان مس گداخته پرتاب می کردند و این تنها سلاحی بود که ما واقعا از آن وحشت داشتیم. در تمام خشونت هائی که پس از سال 2003 در عراق روی داد ایران هم نقش داشت.

وقتی که سرانجام صدام اعدام شد، ایران فقط   یک دشمن را از دست نداد. بلکه یک هم پیمان هم پیدا کرد که همین عراق نوین است. پس از آن که آمریکا در انتخابات 2010 شکست خورد و نتوانست دولتی در عراق برپا کند، ایران برای یافتن یک راه حل کمک کرد ، که  نخست وزیر فعلی عراق، مالکی و مقتدا صدر، نیز بخشی از آن هستند . مالکی وزیر دارائی و وزیر کشور هم هست ولی فکر نکنید که او دیکتاتوراست.

نخست وزیر که شیعه است، از روزهای خوشی یاد می کند که در زمان حکومت صدام در تهران    می گذرانید.  و صدر که پس از سال 2003 بعنوان طلبه در قم بسر می برد، همان کسی است که   آمریکا نام او را درفهرست کسانی قرارداده بود  که باید «دستگیر یا کشته » شوند. این هر دو امروز متحدان نزدیک ایران هستند و عراق را به مواضع سیاسی ایران نزدیک می کنند. هیچ یک از این عوامل به ایجاد یک عراق باثبات کمک نمی کند، بلکه  عکس آن درست است.  

 کاسترو:

کوبا محاصره را تحمل کرد

اما سرمایه داری جهان را نابود می کند

یونگه ولت ــ گزینش و ترجمه رضا نافعی

اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، دیروز(سه شنبه)، برای بیستمین بار متوالی آمریکا را بدلیل محاصره کوبا محکوم کرد.  187 کشور با ادامه محاصره کوبا مخالفت کردند. تنها سه کشور خواستار ادامه محاصره شدند: آمریکا ، اسرائیل و پالائو.   2 کشور هم رای ممتنع دادند.

این سومین بار بود که، در دوران حکومت اوباما، محاصره کوبا توسط آمریکا محکوم شد. پس از روی کار آمدن اوباما، از جمله در کوبا هم این امید می رفت که مناسبات دو کشور عادی شود، که نشد.  البته اوباما در آغاز حرف هائی در این مورد زد و برخی از تصمیمات دولت جورج بوش را که برای تشدید محاصره گرفته شده بود لغو کرد اما او هم  به محاصره کوبا و جنگ اقتصادی با آن ادامه داد. اوباما برای ادامه این جنگ متوسل به «قانون  تحریم بازرگانی با دشمن» شد، این قانون ــ بازمانده از جنگ بین الملل اول سال 1917،ــ و کوبا آخرین کشوری است که این قانون علیه آن اجرا می شود.

هاوانا بارها یاد آور شده که در درجه اول کودکان کوبائی از این محاصره رنج می برند. زیرا موسسات دارو سازی آمریکا با اشاره به این قانون از صدور دارو به کوبا خودداری می کنند. در نتیجه پزشگان کوبائی به آنتی بیوتیک ها و داروهای جدید ضد سرطان ساخت آمریکا دسترسی ندارند. کوبا در دسامبر سال گذشته گزارشی به سازمان مل عرضه کرد که طبق آن زیان ناشی از محاصره به اقتصاد کوبا، از سال 1962 تاکنون، به 104 میلیارد دلار بالغ می گردد که اگر میزان تورم را هم بر آن بیافزائیم به 975 میلیارد می رسد.

کوبا نخستین بار در سال 1992 از اجلاس عمومی سازمان ملل خواست تا این محاصره را محکوم کند. در آنزمان 59 کشور به این قطعنامه رای موافق دادند و تنها سه کشور با آن مخالف بودند. 71 کشور هم رای ممتنع دادند. ولی این نسبت در سالهای بعد دائما تغییر کرد. پس از آن که آمریکا، در سال 1996، به اتکاء قانون موسوم بهelms-Burton    Hخواستار آن شد که موسسات بازرگانی دیگر کشورها هم  کالائی به کوبا نفرستند، کشورهای اروپائی به مخالفت با آن برخاستند. در ماههای اخیر دختر شرکت های آمریکائی که در آلمان فعالیت می کنند در صدد برآمدند قانون محاصره کوبا را به بازار آلمان نیز تسری دهند. مثلا فروشگاه اینترنتی Ebay  تولیدات کوبا مانند Rum Havana Club را که مورد علاقه مصرف کنندگان  است از فهرست کالاهای خود حذف کرد. دختر شرکت دیگرPayPal است که یک موسسه خدماتی برای پرداخت های اینترنتی است ولی اگر کسی بخواهد جنسی به کوبا بفرستد  این موسسه حاضر به انتقال پول نیست. برخی از موسسات بانکی آلمانی مانند » پست بانک » نیز به این دلیل که بانک طرف معامله با آن در آمریکاست از پذیرش حواله های بانکی برای کوبا خودداری می کند.

روز سه شنبه رسانه های کوبائی به انتشار » تاملات کاسترو » در این مورد پرداختند، فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، در این » تاملات » خود نه تنها خواستار پایان دادن به محاصره شد، بلکه فراتر از این، خواستار کنار نهادن نظام سرمایه داری شد و نوشت :» این نظام نه تنها حامل ومروج بی عدالتی بر کره خاکی ماست بلکه حیات بشری را نیز تهدید می کند».       

http://www.jungewelt.de/2011/10-26/054.php

http://www.sueddeutsche.de/politik/abzug-der-us-truppen-aus-dem-irak-krieg-ohne-gewinner-1.1157765

6 پاسخ

  1. عالی بود

  2. رضای عزیز! توجه داشته باشید که:
    1- شمار قربانیان عراقی جنگ آمریکا در عراق تا سال 2008، دو و نیم میلیون نفر کشته و 800 هزار نفر ناپدیده بوده است. قربانیان سالهای بعد که هنوز هم همه روز ادامه دارد، محاسبه نشداما، مطبوعات و رسانه های غربی، حتی متمایل به چپ هایشان نیز، عمدا رقم 100 هزار نفر را تکرار می کنند. به این نشانی مراجعه شود: http://www.edalat.org/sys/content/view/367547
    2- کلمه «بیلیون» در زبان فارسی(در ایران) میلیارد ترجمه می شود.
    موفق باشید.

  3. خدایا ! خدایا ! تا انقلاب بعدی » نا فعی » را نگهدار! تا هی بجوید و ماهی سفید های مطبوعات را از لای تورهای مطبوعات یکه -یکه برچیند و نیکو بیابد ونیکو بسنجد وبپالاید و «بپارسیاند » وتقدیم مشتاقان کند
    رضا نمی دانم چرا این تازه مترجمان کارهای تو وامثال تورا نمی خوانند . پس اگر می خوانند پس این چه بلائی است که بر سر ساختار زبان فارسی دارند در میاورند؟؟؟ باور کن این ها که گفتم بهبه وچه چه الکی نبود چون رفیقیم وشب هائی را دور میزی نشسته ایم . باور کن راست می گویم. اینگونه فارسی نویسی مگر چه بدی دارد تا به دامان مغلق نویسی وفرنگی نویسی وبی مادر نویسی وهزاران هزار درد دیگر که حتا هنوز املایش هم درست نیست وما هی می گذاریم به حساب کامپیوتر بعد می بینیم سه چهار بار دیگر به صراحت همان آورده است. آخر این چه بلبشوئی است بر این زبان می رود؟ رضا جا
    بگذار تا وقت دیگر این کارت هم بی تعارف محشر بود فدایت هم بگردم یا حق مصطفا

  4. مصطفی ( مصطفا) عزیز
    ممنون از ظنز ت. کلی خندیدم. بی کم وکاست هم درجش کردم تادیگر خوانندگان را نیز در خنده خود سهیم ( بقول فیس بوکی ها : شیر ! ) کرده باشم. از حسن نظرت و نیز اشاره ات هم ممنونم. با سلام برای عزیزان .

  5. رضای گرامی
    ممنون از زحمتی که می کشید. خسته نباشید.

  6. با درود فراوان خدمت آقای نافعی . واقعا خسته نباشید . ای کاش همینطور که این ترجمه شما خبر میدهد : فقط امریکا و دنیای سرمایه داری به محاصره اقتصادی بسنده میکرد . اما طبق بخشنامه ۱۷۰۵ قانون توریچلی در سال ۱۹۹۲ «ایالات متحده خود را موظف میداند به سازمان های غیر دولتی با صلاحیت و افراد و سازمان هایی که برای دگرگونی صلح آمیز و دموکراتیک در کوبا فعالیت می کنند کمک کند .» (Cuban Democracy Act, Titre XVII, Section 1705, 1992 ) بخش نامۀ ۱۰۹ در قانون هلمز بورتن در سال ۱۹۹۶ نیز به پیروی از قانون توریچلی می گوید : «رئیس جمهور ایالات متحده مجاز است که به افراد و سازمان های غیر دولتی مستقل برای پشتیبانی از فعالیت های دموکراتیک در کوبا یاری رساند .( Helms-Burton Act, Titre I, Section 109, 1996 ) تاسف انگیز است که بدانیم تأمین مالی اپوزیسیون کوبا توسط ایالات متحده به چندین میلیون دلار در سال می رسد !
    یکی از این گروههای اپوزیسیون گروه مادران یا بانوان سفید پوش است که هر یکشنبه در کلیسا حاضر می گردند .جالب است که بدانید لورا پولن از گروه بانوان سفید پوش آشکارا از دریافت کمک های مالی حرف می زند و می گوید : «ما کمک و پشتیبانی از هر کجا که باشد، از راست افراطی تا چپ، بی هیچ قید و شرطی می پذیریم ( El Nuevo Herald, « Disidente cubana teme que pueda ser encarcelada )
    وین اس. اسمیت آخرین سفیر ایالات متحده در کوبا، می گوید : «ارسال پول به مخالفین کوبایی غیر قانونی و گواه بر بی پروایی است».

    و در نهایت منهم به تبعیت از آقای شفافی مایلم با یادآوری سخنان اخیر » جو بایدن » معاون آقای اوباما گل خنده را بر صورت شما بنشانم . آقای بایدن در بلاهت دست ملا نصر الدین را هم ازپشت بسته و در حمایت از تصمیم اوباما می گوید : دولت مردان و گروههای عراقی در دو سه سال گذشته بیش از پیش آموخته اند که چگونه اختلاف های خود را از راههای مسالمت آمیز حل کنند . به گفته وی ، در سال ۲۰۰۸ هر هفته بیش از ۱۵۰۰ فقره درگیری میان گروهها و اقلیت های مذهبی ، قومی در عراق به ثبت می رسید ، که این تعداد در سال جاری به کمتر از صد مورد در هفته کاهش یافته است !
    هفته ای صد مورد کشت و کشتار ! یعنی حل مسالمت آمیز اختلافات بین گروههای متخاصم . این هم راه حلی است منطقی ، البته از نوع آمریکاییش !!!!!!

بیان دیدگاه