پیش از شتاب در قضاوت و پیام نویسی «کیف» و «کریمه» دو تخته پرش رقابت جهانی را بشناسیم!


پیش از شتاب در قضاوت و پیام نویسی

«کیف» و «کریمه»

دو تخته پرش رقابت جهانی را بشناسیم!

یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی

کاملا  تازه بود این نظر وزیر خارجه المان فرانک والتر اشتاین مایر که روز یکشنبه رسما خواستار آن شد: تمامیت ارضی اوکرائین باید حتما حفظ گردد. باید هرطور شده جلوی خطر تجزیه در کریمه گرفته شود.

این دیگر واقعا تازگی داشت، تا کنون آلمان فدرال  با شور و شعف  و اکثرا فعالانه خواستار تجزیه هرکشوری بود که به هر دلیل مانع سیاست قدرت طلبی اش بود و اگر ضرورت ایجاب می کرد حتی با توسل به قدرت نظامی. ولی حالا آلمان معصومانه خواستار وحدت اوکرائینی شده که با شکافی عمیق روبروست. این فقط یوگسلاوی نبود که با کمک آلمان به هفت کشور و یا سودان به دو کشور تقسیم شد. برخی از خود می پرسند: خواب می بینیم یا بیداریم؟ متخصص تجزیه کشورها، در مورد کریمه، مصمم ترین هوادار وحدت ارضی شده است.

 در مورد اهمیت ژئوپلیتیک کریمه سالها پیش ژیبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیتی جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا، و تا امروزعالیجناب خاکستری پوش درعرصه سیاست خارجی آن کشور، در سال 1997 نوشت جدا شدن کریمه در سال 1991 نه تنها مسکو را بطور کلی تضعیف کرد  بلکه : تسلطش  بر دریای سیاه   نیز به یغما رفت .( از کتاب: «صحفه بزرگ شطرنج» ترجمه بفارسی : «پس از سقوط – بازی نهائی در جهان تک قطبی») ولی دریای سیاه برای روسیه بسیار پر اهمیت است نه تنها «برای تجارت با منطقه مدیترانه و فرا تر از آن» بلکه از لحاظ «انتقال نیروی دریائی روسیه به منطقه مدیترانه». در واقع بنادر روسیه در آب های گرم و دریای بالتیک آنقدر از دریای مدیترانه دور هستند که نمی توانند بعنوان پایگاه دریائی برای عملیات در مدیترانه به کار آیند.  کریمه که فاصله نه چندان زیادی با تنگه بسفر دارد، با بندر سِواستوپول می تواند چنین نقشی داشته باشد. این بندر پایگاه  نیروی دریائی روسیه در دریای سیاه است. آنهم از سالی که این بندر ایجاد شد: از سال 1783.

 در دوران رو در روئی نظام ها، اتحاد شوروی می توانست به موضع نیرومند خود در دریای سیاه مطمئن باشد، فقط ترکیه، عضو ناتو، بود که در ساحل جنوبی در برابر نیروی دریائی شوروی قرار داشت. این وضع در سال 1991 سخت تغییر کرد.  برژینسکی در کتاب خود «صفحه بزرگ شطرنج» نوشت «روسیه در دریای سیاه فقط  یک باریکه ساحلی را در اختیار دارد» و برای نگاهداری  بقیه نیروی دریائی خود در دریای سیاه  باید با کیف وارد مذاکره شود. سپس دو کشور ساحلی دریای سیاه رومانی و بلغارستان  آماده پیوستن به نظام دفاعی غرب شدند. پس از آن که غرب موفق شد «بر برنامه سالهای 90 خود جامه عمل بپوشاند، اینک توان آن را دارد که افق ژئوپولیتیک خود را گسترش دهد» این نظر را رونالد  آسموس، یک دیپلمات بلند پایه پیشین، در وزارت خارجه آمریکا، در سال 2004 در مجله سیاست بین المللی منتشر ساخت. افزون بر این آسموس همچنین روشن ساخت که موضوع از چه قرار است. منطقه دریای سیاه فقط منطقه پیرامونی خاک اروپا نیست» بلکه «یک عنصر مرکزی از عقبگاه استراتژیک غرب است » – که » خط مرزی میان جامعه ترانس اتلانتیک با » خاورمیانه بزرگ » است». در آن سالها که واشنگتن هنوز به پیروزی در افغانستان، عراق و فراتر از آن امید داشت، دریای سیاه را در واقع پله ای می دانست، یا پلی میان اروپای غربی ، که  جای پائی محکم است برای رسیدن به خاور نزدیک و میانه.

در سال 2010 بنیاد برتلزمان با نگاهی به عقب طی تحلیلی چنین نتیجه گرفت که پس از حمله یازده سپتامبر آیالات متحده علائق استراتژیک خود را در منطقه از نو ارزیابی کرد و بُعد نظامی را نیز بر آن افزود». آنگاه شتابان  و با فشار رومانی و بلغارستان را به عضویت ناتو در آورد( 2004)  و در پی آن بحث در بارۀ عضویت دو کشور دیگر از کشورهای ساحلی دریای سیاه در گرفت. یعنی  عضویت کشورهای گرجستان و اوکرائین  در اتحادیه جنگی غرب،  که اگر می شد  حاصل آن کنترل تقریبا کامل ناتو بر دریای سیاه بود.  ولی در این مورد واشنگتن بدلیل مخالفت برلین نتوانست موفق گردد. دلیل مخالفت برلین این بود که آلمان  اروپای شرقی و قفقاز را منطقه علائق ملی خود می داند و از نفوذ شدید آمریکا بر رومانی و بلغارستان  که از طریق ناتو صورت گرفت  نیز بسیار ناراضی بود. البته وحدت نظر غرب  هنوز آنقدر بود که در سال 2004  با » انقلاب نارنجی»  یک دولت هوادار غرب را در اوکرائین برسر کار آورد، دولتی که بلافاصله در صدد برآمد یک عنصر مرکزی نفوذ روسیه را در دریای سیاه تضعیف کند، به این صورت که بوریس تاراسیوک، سیاستمدار غرب گرائی  که اینک وزیر خارجه شده است در سال 2005 اعلام کرد: بندر سواستوپول نمی تواند پایگاه همیشگی نیروی  روسیه در دریای سیاه  بماند.

تا وقتی که  ویکتور یوشچنکو، رئیس جمهور غرب گرای اوکرائین بر سر کار بود گفتگو مسکو و کیف بر سر نیروی دریائی روسیه در دریای سیاه بارها با شدت ادامه یافت و مسکو از این که در سال 2010  یاروشنکو بریاست جمهوری انتخاب شد و او  قرار داد با مسکو را که در سال 2017  به پایان می رسید تا سال 2042 تمدید کرد بسیار راضی بود .  این نیز که نشانه هائی حکایت از آن دارند که دولت آرسنج یازنوک که با کودتا بر سر کار آمده قصد دارد مسئله نیروی دریائی روسیه را از نو مطرح کند نیز منطقی بنظر می رسد. اما از آنجا که کریمه از کنترل کیف خارج شده این  موضوع دیگر نقشی ایفا نمی کند. اگر کریمه – با تکیه بر مسکو – از اوکرائین جدا شود  نه تنها پایگاه سواستوپول  بعنوان یک عامل تعادل  روسی  در دراز مدت  مانع توسعه طلبی ناتو خواهد بود بلکه روسیه امکان خواهد یافت فعالیت های دریائی خود را بدون مشکل در دریای مدیترانه گسترش دهد و بقول کلاوس ممزن، کارشناس امور دریائی، در گفتگو با دویچه وله –  صدای آلمان –  این منطقه را  بدست نیروی دریائی آمریکا نسپارد. ممزن گفت «دریای مدیترانه در سیاست خارجی روسیه نقش بزرگی ایفا می کند». صحت این تحلیل را جنگ سوریه تایید کرد.» البته  مسکو برای ایفای  چنین نقشی در جنوب ،  در مدیترانه و خاور نزدیک نیاز به تخته پرش دارد «.- و آن  کریمه است.

     http://www.jungewelt.de/2014/03-04/008.php

یک پاسخ

  1. پایگاه تو دریای سیاه بدرد اینکه تو مدیترانه نقشی داشته باشه نداره! مثل اینکه یادتون رفته تنگه بسفر و داردانل متعلق به ترکیه عضو ناتو هست و این دو تنگه دروازه ورود به مدیترانه ست!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: