آخرین دست و پا زدن های آلمان در کنار ترکیه، در سوریه
آخرین دست و پا زدن های
آلمان در کنار ترکیه، در سوریه
جرمان فارن پالیسی- ترجمه رضا نافعی
پیش از آن که کار بجای های وخیم تر بکشد
به ابتکار آلمان اتحادیه اروپا از برقراری منطقه ای در شمال سوریه برای اسکان فراریان از جنگ در این کشور حمایت کرد تا بلکه ترکیه بتواند از ادامه سیل فراریان جنگ سوریه به سمت اروپا جلوگیری کند.
اما نشانه هائی در این پیشنهاد وجود دارد مبنی بر این که می خواهند پناهگاهی در مرز ترکیه و سوریه برای واحدهای شکست خورده و فراری داعش و گروه های همسو با آن ایجاد کنند.
صدر اعظم آلمان «مرکل» با صراحت از شهر » عزاز» نام برد که دژ اصلی جهاد گرایان بشمار می رود.
اگر برلین و ااتحادیه اروپا با این پیشنهاد در کنار دولت ترکیه بمانند – امری که بعید بنظر نمی رسد – برای بسته ماندن مرزهای یونان- ترکیه، است که از آن طریق فراریان جنگ سوریه خود را به اورپا می رسانند. این سیاستی است که می تواند عواقبی جدی در پی داشته باشد.
تضمین دفاعی ناتو
در واقع ترکیه در روزهای گذشته با زیرپا نهادن حقوق بین المللی شمال سوریه را زیر آتشبار های خود گرفت و صدها شبه نظامی اسلامی را مستقیما به صحنه نبرد فرستاد و همزمان با آن برشدت لحن خود نیز افزود و تهدید کرد که نیروی نظامی خود را به خاک سوریه خواهد فرستاد. » هارالد کویات» سرفرمانده سابق ارتش آلمان چندی پیش چنین کاری را با » بحرانی عظیم»( Super-Gau) برابر دانسته بود: » اگر نیروی نظامی ترکیه وارد سوریه شود و بین آنها و نیروهای روسیه تصادم رخ دهد – آنکارا در پائیز گذشته یک جت جنگی روسی را ساقط کرد،- وقتی نیروهای نظامی دو کشور در فضائی مشترک در حال جنگ باشند، بعید نیست وضعی نظیر آنچه در پائیز رخ داد دوباره پیش آید. » ژان آسلبورن » وزیر خارجه لوکزامبورگ ، از باب احتیاط به چنین وضعی اشاره کرد و گفت تضمین دفاعی ناتو از کشورهای عضو وقتی به اجرا در خواهد آمد که » یک کشور عضو ناتو بوضوح تمام مورد حمله قرار گرفته باشد». بنابر این اگر آنکارا به سوریه حمله کند و آنگاه در اثر حمله ای که خود آغاز کرده درگیر جنگ شود نمی تواند بطور خود کار امیدوار به دریافت کمک از ناتو باشد. با این همه ، در چنین حالتی، خطر جنگ بین قدرت های بزرگ بگونه ای چشمگیر افزایش می یابد.
موشک های زمین به هوا
در حالی که برلین و بروکسل بگونه ای نظر گیر خود را در کنار ترکیه قرار می دهند، دومین همپیمان اصلی آلمان در خاور میانه ، عربستان سعودی، در پایان هفته گذشته اعلام کرد که قصد دارد بر کمک های وسیع خود به شبه نظامیان شورشی در سوریه بازهم بیافزاید. بنا به گفته عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان، ریاض قصد دارد موشک های زمین به هوا در اختیار شورشیان قرار دهد، تا آنها امکان داشته باشند بالگردان ها و هواپیماهای رژیم را ساقط کنند». در پایان هفته گذشته معلوم شد دولت آلمان در آغاز سال 2015 با فروش تکنیک موشک های زمین به هوا به عربستان عربستان سعودی موافقت کرده است. در پایان هفته گذشته معلوم شد که دولت آلمان در سال 2015 با صدور تجهیزات نظامی به ارزش 270 میلیون یورو به عربستان سعودی موافقت کرده است. حکومت دیکتاتور عربستان در میان خریداران تجهیزات نظامی از آلمان مرتبه پنجم را دارد.
شبیه افغانستان
آنچه وزیرخارجه عربستان اعلام کرد دارای عواقب دراز مدت خواهد بود از جمله به این دلیل که شبه نظامیان با این موشک ها می توانند هواپیما های روسی را هدف قرار دهند و در نتیجه موجبات تشدید جنگ را فراهم آورند. توضیحات وزیر خارجه عربستان نشان می دهد که ریاض سناریوهای ویژه ای را در نظر دارد. او گفت موشک های زمین به هوا باید تناسب قدرت را در سوریه همان گونه تغییر دهند که در گذشته در افغانستان دادند. مجاهدین در آغاز سالهای دهه 80 با کمک موشک های آمریکاائی استینگر که سقوط بالگردانها را ممکن می ساخت، لطمات سنگینی وارد آوردند و نقش قابل توجهی در عقب نشینی ارتش شوروی داشتند. در سالهای بعد مجاهدین افغانستان راآنچنان ویران کردند که حتی تا امروز نتوانسته است بار دیگر کمر راست کند. البته نفوذ شوروی هم با موفقیت درهم شکسته شد.
گزینه ای با کمترین زیان
با توجه به وخامت چشمگیر وضعیت، بخشی از دستگاه های حاکمه غرب نیز نسبت به سیاست غرب در سوریه زبان به اعتراض گشوده اند. » هارالد کویات» سرفرمانده سابق ارتش آلمان گفت اگر روسیه دخالت نکرده بود سوریه سقوط می کرد و کشور بدست » دولت اسلامی » می افتاد» » روند صلح » را در واقع مدیون دخالت روسیه هستیم». » استفان کینزر» روزنامه نگار آمریکائی که در دانشگاه معروف Brown تدریس می کند ، اخیرا در » بوستون گلوب» نشریه با نفوذی که بارها به دریافت جایزه پولیتزر نائل آمده است مقاله ای منتشر کرد و نوشت » استراتژی روسیه که مبارزه با » دولت اسلامی» و القاعده » و در عین حال ، دست کم فعلا، دفاع از دولت اسد است، » گزینه ایست با کمترین زیان «. این که غرب از همان آغاز بنا را بر ساقط کردن بی برو برگرد اسد گذاشت سبب شد ه که برای بخش عمده ای از اپوزیسیون راه حل » گفتگو در باره تغییر از طریق مسالمت آمیز» هیچ جاذبه ای نداشته باشد. این یک خطای بزرگ بود.
» حق با آنها بود اشتباه از ما بود»
کینزر یاد آور می شود که سیاست براندازی غرب در سوریه در تقابل روشن با شیوه رفتار روسیه است، آن هم نه برای نخستین بار. حکومت نجیب الله در افغانستان که مورد حمایت مسکو بود (1986-1992) صالحتر و مترقی تر از تمام نیروهائی بود که بعد از او مورد حمایت آمریکا قرار گرفتند، که دولت نجیب الله را ساقط کرد. «کینزر» در مقاله خود در» بوستون گلوب» می نویسد: در ژانویه 2003 مسکو واشنگتن را تحت فشار گذاشت که » به عراق حمله نکند و صدام را ساقط نکند»: بازهم حق با آنها بود و ما خطا کردیم». در سوریه نیز تحلیل روسیه برای سومین بار درست است: حکومتی که می تواند جای اسد را بگیرد : خلافت «کشور اسلامی» است که از دریای مدیترانه تا تیگرس را دربر می گیرد، حکومتی که به هیچ وجه نباید برای دست یافتن به آن تلاش کرد. کینزر از غرب می خواهد پیش از آن که کار بجای های وخیم تر بکشد به سیاست براندازی خود پایان دهد.
http://www.german-foreign-policy.com/de/fulltext/59313
لقمه چرب لیبی را امریکا به تنهائی می خواهد بخورد!
لقمه چرب لیبی را
امریکا به تنهائی می خواهد بخورد!
یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی
اگر خودتان بسوی دموکراسی نیائید دموکراسی خود به سراغتان خواهد آمد
هواپیما های بمب افکن آمریکائی روز جمعه به یک اردوگاه آموزشی » دولت اسلامی » در لیبی حمله کردند و بیش از 30 نفر را کشتند.
این خبر را نخستین بار نیویورک تایمز از قول منابع نامشخص در پنتاگون منتشر کرد و سپس مقامات رسمی دولت با نفوذ در تریپولی، پایتخت لیبی نیز، گرچه از لحاظ بین المللی برسمیت شناخته نمیشوند، این خبر را تایید کردند. بیمارستانهای محل خبر از مرگ 40 نفر دادند. در عنوان خبر نیویورک تایمز و دیگر منابعی که خبر را از نیویورک تایمز گرفته اند، صحبت از » کمپ» » دولت اسلامی است. ولی وقتی متن مفصل خبر را می خوانیم متوجه می شویم که خبر درست نیست. در متن خبر چنین آمده که اداره کننده اردوگاه دولت اسلامی نیست، بلکه » انصار الشریعه» است که به القاعده سوگند وفاداری خورده است، اما در عین حال خود را » پلی» برای ایجاد تفاهم میان القاعده و دولت اسلامی میداند. روزنامه مذکور با استناد به » یک منبع رسمی غربی» می نویسد که بسیاری از کشته شدگان الجزایری هستند.
اردوگاهی که مورد حمله قرار گرفته در نزدیکی» صبراته » در 80 کیلومتری غرب تریپولی قرار دارد – یعنی چند صد کیلومتر دور تر از شهر بندری سیرت که تحت کنترل » داعش» است. آنچه مسلم است این است که این ادعا را که دولت اسلامی مورد حمله قرار گرفته است بهتر و آسانتر میتوان فروخت. بنا به نوشته نیویورک تایمز هدف اصلی عملیات کشتن نورالدین Noureddine Chouchane بوده است. او متهم بود به این که در تدارک و اجرای دو انفجار که در سال گذشته در یک موزه و در یک ساحل توریستی تونس صورت گرفت سهیم بوده است. در این دو انفجار روی هم رفته 60 نفر کشته شدند.
حمله به اردوگاه صبرتا نشان دهنده تصمیم جدی آمریکا است که عملیات نظامی در لیبی را کاملا به تنهائی و بدون شرکت دادن هیچ بنیاد محلی به انجام رساند. در نوامبر سال 2015 بنا به فرمان پرزیدنت باراک اوباما » ابو نبیل» که گویا رئیس دولت اسلامی در لیبی بوده است، در شهر » درنه » واقع در شرق لیبی در یک حمله هوائی کشته شد. اوباما روز سه شنبه اعلام کرد که او «در آینده نیز اگر هدف مشخصی در نظر باشد فرمان قتل خواهد داد.» آمریکا در نظر دارد همراه با دیگر کشور های عضو ائتلاف از هر امکانی برای جلوگیری از این که دولت اسلامی در لیبی خود را تثبیت کند استفاده کند».
در عین حال آمریکا و اتحادیه اروپا هنوز تلاش می کنند تا هرچه زودتر در لیبی ایجاد یک » دولت اتحاد ملی» را تحمیل کنند، تا پس از آن که تشکیل شد بلافاصله از ناتو «دعوت » کند که دست به یک دخالت وسیع در لیبی بزند . کمیسیونی که از سوی سازمان ملل برای ایجاد دولت اتحاد ملی تشکیل شده روز یکشنبه فهرستی از اعضای کابینه ای را ارائه کرد که احتمالا باید مورد تایید مجلسی قرار گیرد که در توبروک تشکیل می شود. قرار است که این تصمیم روز دوشنبه اتخاذ گردد. روز پنجشنبه یک «بیانیه مشترک» از سوی دول فرانسه، آلمان، آیتالیا، اسپانیا ، امارات متحده عربی، انگلستان و آمریکا منتشر شد. در این بیانیه از نمایندگان مجلس لیبی با لحنی که ترکیبی است از ترغیب و تهدید، خواسته شده که کل فهرست پیشنهادی را یکجا مورد تایید قرار دهند. در حالی که بسیاری از نمایندگان ترجیح می دهند در مورد تک تک وزراء بطور مجزا رای گیری شود.
http://www.jungewelt.de/2016/02-20/031.php
جنگ سوریه را می خواهند تبدیل به جنگ با روسیه کنند
جنگ سوریه را می خواهند
تبدیل به جنگ با روسیه کنند
یونگه ولت- ترجمه رضا نافعی
در آینده دفع پناهندگان در دریای اژه بدست ناتو صورت خواهد گرفت. فعلا موضوع بحث این است که با کشتی های جنگی به تنهائی یا همراه با نیروی هوائی.
واقعیت این است که حضور ناتو در جناح جنوبی بیشتر تقویت خواهد شد. افنتخار این ابتکار را دولت ائتلاف بزرگ در برلین می تواند از آن خود بداند.
هنگام حضور صدراعظم مرکل در آنکارا این خبر در اختیار رسانه ها قرار گرفت. اما برای نمایندگان مجلس آلمان حتی یک ایمیل هم فرستاده نشد. قرار بر این نیست که نمایندگان مجلس در این مورد اظهار نظر بکنند، همانطور که برای فرستادن هواپیما های آواکس ناتو به مرز سوریه و ترکیه برای تقویت نیروی ضدهوائی ترکیه علیه روسیه نیز قرار نبود نظر نمایندگان نیز پرسیده شود. گرچه «بوندس تاگ»( پارلمان آلمان) در همان ساختمان » رایشستاگ» ( پارلمان آلمان در دوران امپراتوری آلمان) حضور دارد اما امروز برخلاف دوران امپراتوری، اعزام نیروی نظامی دیگربا نظر پارلمان هماهنگ نمی شود.
اشتاین مایر، وزیرخارجه آلمان، بلافاصله این خبر را تکذیب کرد و گفت :» ناتو نمی تواند در مدیریت مهاجرت پناهندگان نقشی بازی کند». اما مسئله درست همین است. ناتو باید از مرزهای خارجی اروپا در برابر پناهندگان حفاظت کند. این آخرین شانس مرکل است که به بهانه مبارزه با قاچاقچیان ، برنامه خود را برای محصور کردن مرزهای خارجی اتحادیه اروپا به کرسی بنشاند. از هم اکنون میتوان پیش بینی کرد که حزب سوسیال دموکرات نخست مخالفت خواهد کرد و بعد تسلیم خواهد شد. اگر جز این بشود چیزی است در حد معجزه.
اما هدف فقط انداختن ماشین نظامی ناتو به جان پناهدگان نیست . بطور کلی باید حضور ناتو در جناح جنوبی پاکت نظامی تقویت شود. هدف پس راندن روسیه است. و به این صورت ، دست آخر محاسبه درست از آب در می اید، فقط قربانیان حملات هوائی روسیه را مطرح و محکوم کنند و از قربانیان ائتلاف کشورهای عضو ناتو اسمی بمیان نمیاورند.
به میدان آوردن هواپیماهای بسیار خطرناک آواکس به معنی گذاشتن یک پا در میدان جنگ سوریه است. چون پرسش این است: چه خواهد شد اگر نیروی ضدهوائی – یک کشور عضو ناتو هواپیمای روسی را نشانه بگیرد؟
برلین هم اکنون به آنکارا وعده کمک لجیستیک برای ایجاد یک منطقه حائل در شمال خاک سوریه و ایجاد یک اردوگاه عظیم برای آوارگان داده است. آنکارا می تواند این وعده را چراغ سبزی تلقی کند برای زیر پا گذاشتن حقوق بین المللی و زیر پرچم مشروع حفاظت از پناهجویان سوری یک منطقه امن برای همپیمان های خود ایجاد کند. هدف آنکارا این نیز هست که در همان حال که نیروهای کرد سوری بسوی مرز ترکیه پیش می روند آنها را بتواند در منطقه عفرین و کوبانی بکوبد تا مانع پیدایش یک منطقه مستقل کرد نشین در شمال سوریه گردد. هم اکنون گلنگدن کشیده شده و ماشه برای چکاندن و گستردن دامنه جنگ آماده است. و ناتو هم در آن سهیم است.
«سویم داگدِلِن»، نویسنده این مقاله، نماینده مجلس آلمان و سنخگوی فراکسیون حزب چپ در امور بین المللی است.
http://www.jungewelt.de/2016/02-11/035.php
آخرین خبر:
چند ساعت پیش از آغاز مذاکرات آتش بس در سوریه، وزرای دفاع ناتو در بروکسل تصمیم گرفتند حضور اتحادیه جنگی ناتو را در دریای مدیترانه تقویت کنند. بنا به گفته «اشتولتنبرگ» دبیر کل ناتو، در روز پنجشنبه پیشنهاد سه کشور آلمان، ترکیه و یونان در این مورد پذیرفته شد. اتحادیه غربی ناتو بلافاصله حرکات قاچاقچیان و » مهاجرت غیر قانونی» را تحت نظر خواهد گرفت. نقش آلمان در این ماموریت برجسته خواهد بود. «یورگ کلاین» آدمیرال آلمانی قبل از تصمیم اخیر نیز فرمانده ناوگان دریائی ناتو 2در شرق دریای مدیترانه بود.
https://www.jungewelt.de/2016/02-12/001.php
کنفرانس امنیت مونیخ جهان را خطر جنگ تهدید می کند!
کنفرانس امنیت مونیخ
جهان را خطر جنگ تهدید می کند!
جرمان فارن پالیسی – گزینش و ترجمه رضا نافعی
بنا به پیش بینی سازمان دهندگان کنفرانس امنیت مونیخ، که در پایان هفته جاری در مونیخ بر پا خواهد شد، چالش ها و جنگهای بیشتری در راه است. در گزارشی که در ارتباط با این کنفرانس منتشر شده («Munich Security Report») از جمله گفته شده «پاسداران سنتی یک نظام لیبرال» – که منظور قدرت های غربی هستند- » با عوامل مخل و رشد یابنده ای روبرو خواهند شد که «ساختارهای پراکنده را بی ثبات تر خواهند کرد.» حتی خطر بکار بردن سلاح های اتمی، از پایان جنگ سرد تا کنون، هیچگاه تا این حد زیاد نبوده است. از منظر سازمان دهندگان کنفرانس امنیت مونیخ برخی از » اراذل و او باش سرکش» که علنا با سلطه غرب مخالفت می ورزند در درجه اول عبارتند از روسای جمهور روسیه و ترکیه، وزیر دفاع عربستان سعودی و در مرحله ضعیف تر بعدی رئیس جمهور اوکرائین. «گزارش کنفرانس امنیت مونیخ» مناسبات میان چین و غرب، عملیات اخیر ناتو در اروپای شرقی و همچنین خطر یک جنگ داغ میان قدرت های بزرگ را روشن می سازد. بحران عمیق اتحادیه اروپا نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
موفقیت ها و شکست های اتحادیه اروپا
نظرات منتشره شده درگزارش رسمی امسال کنفرانس امنیت مونیخ در باره اتحادیه اروپا کاملا دو سویه است. مثلا گفته می شود در» ترکیب دیپلماتیک کلیدی برای حل بحران اوکرائین» – » ترکیب نرماندی»- از سوی غرب فقط نمایندگان اتحادیه اروپا حضور دارند و در آن ترکیب نماینده امریکا حضور ندارد – نشانه ای از افزایش قدرت سیاسی برلین و بروکسل- » در هیچ یک از بحران های بزرگ اروپا پس ازجنگ جهانی دوم چنین غیبتی قابل تصور نبوده است».
از سوی دیگر نشریه مذکور یادآور می شود که مشکلات جدی درونی دست و پای اتحادیه اروپا را می بندند، مثلا: مسئله یونان و یورو، تهدید انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا، بازگشت به کنترل مرزها بجای » سیستم شنگن»؛ » ناسیونالیسم و پوپولیسم » مانع پیشرفت وحدت اروپا می شوند. این را نیز باید دید که یک موضوع اصلی و مرکزی استراتژی امنیت اتحادیه اروپا در 2003 این بود که در شرق اتحاددیه اروپا و سواحل مدیترانه حلقه ای از کشورهائی ایجاد شود که خوب اداره شوند، که این نیز با شکست روبرو شده است، آن حلقه ای که امروز گرداگرد اتحادیه اروپا را گرفته است » حلقه آتش » است. در «گزارش امنیت مونیخ» («Munich Security Report»)
سخنی از این بمیان نیامده که این » حلقه آتش» را کشورهای غربی با جنگ هائی که در عراق و لیبی برپا کردند و با حمایتشان از جنگ در سوریه ، خود بوجود آوردند.
یک پرده آهنین جدید
» ولفگانگ ایشینگر» رئیس کنفرانس امنیت مونیخ اذعان می کند که سال 2016 دشوار ترین سال برای اتحادیه اروپاست، اما در عین حال توصیف » گزارش کنفرانس امنیت مونیخ» از آخرین فعالیت های ناتو در اروپای شرقی این است که : این فعالیت ها متضمن » افزایش خطر واقعی » است. پیش از کنفرانس سران ناتو در ماه ژوئیه، بحث بر سر این بود که گسترش بیشتر ناتو در شرق اروپا غیر ممکن نیست. بر اساس نظرپرسی ها » 34 درصد از کارشناسان دفاعی کشورهای عمده اروپائی بر این عقیده اند که گرچه ناتوطی دوسال گذشته ، از جمله «نوک پیکان» ناتو را سازمان داده و چندین رزمایش بزرگ برپا داشته، معهذا فعالیت های ناتو در شرق اروپا کافی نبوده است. 29 در صد فرض را بر این نهاده بودند که حضور ناتو تا 2020 به صورت کنونی خواهد ماند، بنظر 50 درصد حضور ناتو قوی تر از امروز خواهد بود، 11 درصد حتی بر این تصور بودند که حضور دائمی ناتو محتمل است….اگر فنلاند و سوئد نیز واقعا به این اتحاد جنگی بپیوندند- اقدامی که هر دو کشور در نظر گرفته اند- آنوقت ناتو و بلوک غرب که در برگیرنده اتحادیه اروپاست، در مجموع در برابر «اردوگاه روسیه» قرار می گیرند. در میان دو بلوک شمار کشورهائی بعنوان منطقه میان دو بلوک حائل قرار خواهند گرفت، اندک است. سرانجام – حاصل اقدامات ناتو- احتمالا پیدایش نوع تازه ای از پرده آهنین خواهد بود.
درگیری با چین
افزون بر این ها، بخشی از » گزارش کنفرانس امنیت مونیخ» بویژه به جمهوری خلق چین اختصاص یافته است تحت این عنوان » آیا چین یک نظام موازی می سازد؟»، در سالهای اخیر نهاد های بزرگ بین المللی بوجود آمده انده که پکن تا حدودی در تاسیس آنها سهیم بوده است، این نهاد در برابرنهادهائی قرار گرفته اند که تا کنون تحت کنترل نظم جهانی غرب قرار داشته اند. در این میان بانک بریکس، و صندوق بین المللی بریکس که چین هم در آن سهیم است معادل هائی در برابر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هستند. بانک توسعه آسیائی
( این بانک متعلق به بانک جهانی است. در حال حاضر بزرگترین سهم داران آن ژاپن و ایالات متحده آمریکا هستند. ویکیپدیا).
در مقابل آن «بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا » تاسیس شده است (: Asian Infrastructure Investment Bank) یک مؤسسه مالی بینالمللی است که به پیشنهاد دولت جمهوری خلق چین تأسیس شده است. هدف این نهاد توسعه چند جانبه، تأمین مالی پروژههای زیربنایی در منطقه آسیا است.[۲] برخی بانک سرمایهگذاری زیر بنایی آسیا را رقیب جدی برای بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک توسعه آسیا که تحت تسلط کشورهایی مانند آمریکا قرار دارند، میدانند. ایران یکی از سهامداران و اعضای هیئت مؤسس این بانک است. ویکی پدیا) معاملات مالی بگونه ای فزاینده نه تنها با دلار و یوروبلکه همچنین با » رنمینبی» (واحد پول چین) صورت می گیرد. در برابر اتحاد هایِ با نفوذ غربی مانند» جی 7 و جی 8″ اتحاد های بریکس یا » سازمان هماهنگی شانگهای » تاسیس شده است. در گزارش پیشگفته که در آن مناسبات آمریکا- چین مهمترین مناسبات دهه های آینده توصیف شده، تصریح شده که روشن ساختن تفاوت ها و مشخص ساختن محدوده مناسبات آمریکا و چین » پیوسته دشوار تر » می گردد. اگرچه درگیری مسلحانه میان بزرگترین قدرت در حال ظهور و آمریکا که تا کنون » قدرت مسلط » است به هیچ وجه » مقدر» نیست، اما همه چیز نشان از آن دارد که مناسبات آنها بگونه ای قابل توجه رو به تیرگی می رود .
خطر جدید جنگ هسته ای
بنا به ارزیابی نویسندگان » گزارش کنفرانس امنیت مونیخ» روی هم رفته خطر جنگ اتمی میان قدرت های بزرگ هنوز محدود است. اما برای نخسنین بار پس از پایان جنگ سرد تشدید خشونت میان آنها را نمیتوان بعنوان » کابوسی دور از واقعیت به کنار نهاد». بویژه در مورد جنگ میان غرب و روسیه که در شرق اروپا به یک سلسله از حوادث نظامی منجر شده است، » خطر تشدید ناخواسته» را » نمیتوان انکار کرد». در گزارش پیشگفته به نقل از گزارش » طرح تهدید هسته ای » آمریکا چنین آمده است:» خطر استفاده از سلاح های اتمی در منطقه اروپا و اقیانوس اطلس در حال افزایش است – این خطر بیش از تمام خطرهائی است که از پایان جنگ سرد تا کنون پیش آمده است». این نظری است که در حال حاضر شایع است. بنظر » ویلیام پری» وزیر دفاع سابق آمریکا پس از فروپاشی اتحاد شوروی تا کنون خطر در گیری اتمی هیچگاه تا این اندازه شدید نبوده است. » ولفگانگ ایشینگر» رئیس کنفرانس امنیت مونیخ اخیرا گفت :» متاسفانه من نظر» ویلیام پری» را تایید می کنم و باید بگویم : در آغاز سال 2016 با خطرناکترین وضع جهانی پس از پایان جنگ سرد روبرو هستیم».
«خاورمیانه عربی» دست پخت انگلستان و فرانسه
«خاورمیانه عربی»
دست پخت
انگلستان و فرانسه
مجله صلح آخن- گزینش و ترجمه رضا نافعی
لورنس عربستان
قبل از صحبت در باره جنگ های امروز در سوریه و عراق باید به دروغ هائی اشاره کرد که از همان آغاز با پیدایش این کشورها آمیخته بود. نخستین دروغ وقتی گفته شد که هنوز این دوکشور ساخته نشده بودند.
در جنگ جهانی آول امپراتوری عثمانی بر مجموعه کشورهای عربی تا مرزهای مصر حکومت می کرد. انگلستان به قبائل عرب قول داد که اگر آنها برای درهم شکستن امپراتوری عثمانی به آن دولت کمک کنند، در مقابل، انگلستان برای ایجاد ملت و دولت عربی به آنها کمک خواهد کرد.
این قول و قرار وقتی از پرده به در افتاد که «لورنس عربستان» در کتاب » هفت ستون حکمت» که در باره زندگی خود نگاشته آن را افشاء کرد. نام واقعی او» توماس ادوارد لورنس» بود. او میان سالهای 1909 تا 1914 بعنوان باستانشناس در فلسطین و سوریه سفر می کرد و در سال 1916 رابط سازمان اطلاعات انگلستان در منطقه با امیر مکه بود که سر به شورش برداشته بود و در عین حال بعنوان مشاور نظامی جنگ های پارتیزانی قبائل عرب را در شبه جزیره عربستان علیه امپراتوری عثمانی هدایت می کرد. گرچه لورنس در کتابش خود را شیفته فرهنگ عرب جلوه می دهد و ادعا می کند که قلبا خواستار احیاء آن فرهنگ بوده است و از ریاکاری دولت انگلیس ابراز تاسف می کند که نه تنها اعراب بلکه او راه هم فریب داده است، اما نمی توان تصور کرد که او غافل بوده و متوجه دروغ های دولت استعماری انگلیس نشده و چشم بسته بدام افتاده است.
هدف امیر مکه، «حسین ابن علی»، که در سال 1916 خود را پادشاه عربستان نامید، در درجه اول این بود که قدرت در دست خانواده او باشد.
درسال 1914، که جنگ جهانی اول آغاز شد، او میان دولت عثمانی در استانبول و قدرت استعماری انگلیس در قاهره مانور می کرد، به این امید که پس از پایان جنگ بتواند در بخشی از منطقه بعنوان نماینده و فرماندار عثمانی حکومت کند و یا امیر منطقه ای گردد که تحت الحمایه انگلستان خواهد شد. او در سال 1915 روابط خود را با عثمانی قطع کرد و نقشه خود را برای یک امپراتوری سلطنتی عربی ومستقل برای انگلیس ها فرستاد. همکاری اعراب و انگلستان در جنگ جهانی اول بر اساس همین نقشه که «پروتکل دمشق» نام گرفت، قرار داشت.
«هنری مک ماهان» کمیسرعالیِ قدرت استعماری انگلیس در قاهره، در مکاتبات خود با امیر مکه که میان ژوئیه 1915 و فوریه 1916 صورت گرفت موافقت خود را با ایجاد کشور سلطنتی و مستقل عربستان اعلام کرد. البته بدون مشخص ساختن حدود و ثغور این کشور. اما به هر حال به حسین قول داده شد که کلیه مناطق عربی امپراتوری عثمانی، باستثنای سواحل سوریه در مدیترانه جزو این کشور عربی باشد. دریافت اعراب از این بیان این بود که فلسطین نیز بخشی از این امپراتوری عربی خواهد بود.
اما از مدت ها قبل از نامه نگاری های مک ماهان با امیر مکه، دولت انگلیس مشغول مذاکره با دولت فرانسه در باره علائق استعماری طرفین پس از به زانو درآمدن امپراتوری عثمانی و تقسیم سر زمین های آن میان خود بودند. در نوامبر 1915″ فرانسوا ژرژ پیکو » دیپلمات فرانسوی و » مارک سایکس» انگلیسی در مذاکرات محرمانه خود به توافقی دست یافتند که در 16 ماه مه 1916 رسما منعقد شد و بعنوان قرار داد سایکس- پیکو در تاریخ ثبت گردید. طبق این قرار داد منطقه ای که تحت حکومت انگلستان قرار می گرفت عبارت بود از کشورهای امروزی اردن، عراق و مناطق پیرامون حیفا و مناطقی که تحت تسلط فرانسه قرار می گرفت عبارت بود از بخش جنوب شرقی ترکیه، شمال عراق، سوریه و لبنان . هر یک از دو کشور اختیار داشتند که مرزهای کشورهای منطقه نفوذ خود را طبق میل خود مشخص سازند. بعدا، در 2 دسامبر 1918، فرانسه و انگلستان توافق کردند که مناطق داخلی سوریه نیز به بخش فرانسه منضم گردد.
نقشه مورد توافق سایکس- پیکو 1916
در 2 نوامبر 1916، هنگامی که حسین خود را «سلطان کشورهای عربی» اعلام کرد، انگلستان و فرانسه او را فقط بعنوان » سلطان حجاز» به رسمیت شناختند. در حالی که حسین هنوز بر این باور بود که با مکاتبه با مک ماهان بتواند فلسطین را نیز به منطقه تحت نظر خود منضم سازد، انگلستان بدون گفتگو با همپیمان عرب خود، در نوامبر 1917 در بیانیه «بالفور» اعلام کرد که فلسطین سرزمین یهودیان خواهد بود.
حسین ابن علی نیز به تمام قول هائی که داده بود عمل نکرد. او در شورش علیه عثمانی فقط چند هزار نفری به میدان فرستاد در حالی که قول داده بود میان 100 تا 250 هزار نفر از جانب او به شورش بپیوندند. آنچه واجد اهمیت بود این بود که خارج از منطقه حجاز شیوخ عرب هر یک خواستار استقلال خود بودند و او را بعنوان سلطان اعراب به رسمیت نمی شناختند. در نتیجه پس از جنگ جهانی اول قدرت او محدود ماند به کشور سلطنتی حجاز. درسال 1921 او حاضر نشد طی انعقاد قراردادی با انگلستان چشم پوشی خود را از حکومت بر سوریه، لبنان و فلسطین اعلام کند. واکنش لندن هم قطع کمک های مالی به او بود.
پس از آن که آتاتورک خلافت را در ترکیه ملغی اعلام کرد، حسین در سال 1924 خود را خلیفه مسلمین خواند و با این عمل بر دشمنان خود در جهان عرب افزود. رقیب او عبدالعزیز ابن السعود با لشگر خود به کشور سلطنتی حجاز حمله کرد و سرانجام حسین به تبعید در قبرس رفت. پسر حسین، عبدالله اول، امیر ترانس اردن شد( 1921-1951) پسر دوم او فیصل اول پادشاه سوریه (1920) و بعدا پادشاه عراق (1921-1931) شد.
به این صورت انگلستان و فرانسه برای مدتی طولانی حکومت و کنترل منطقه عربی را با اهمیت ژئواستراتژیک آن در اختیار خود گرفتند و در عین حال پایه گذار درگیری های بعدی بودند که تا امروز ادامه دارد.
http://www.aixpaix.de/muenchhausen/lawrence.html
دیدگاههای اخیر