برتری فزاینده طالبان در افغانستان
برتری فزاینده طالبان در افغانستان
روسیه امروز- ترجمه رضا نافعی
امریکا می خواهد همراه با افغانستان و هند، پاکستان را از دوسو محاصره کند. از سوی دیگر پاکستان می کوشد در پیوند با روسیه و چین و داشتن روابط عملی با طالبان این حلقه محاصره را بشکند. روسیه امروز با خالد محمد کارشناس پاکستانی در همین ارتباط گفتگو کرده است.
خالد محمد مدیرکل CommandEleven اندیشکده نظامی پاکستان مسقر در اسلام آباد است. در این سازمان تعداد کثیری از نظامیان پیشین پاکستان حضور دارند که در گذشته مسدولیت های مهم داشته اند. امروز کار آنها عبارتست ازتعمق در باره امنیت ملی، مبارزه با شورش و افراطیگری. CommandEleven با ارتش پاکستان همکاری می کند.
…..
پرسش: فکر می کنید طالبان پس از حمله امریکا در سال 2001 دوباره قدرت پیشین را بدست آورده و حداقل در مناطق روستائی صاحب واقعی قدرت شده است؟
پاسخ: درست است. طالبان در غیاب یک دولت واقعا کارآمد در افغانستان توانست بر ضعف خود فائق آید و باز در پی دست یافتن به قدرت در کشور باشد. آنها امروز نیرومندتر و محبوب تر از همیشه هستند. از لحاظ نظامی ، بر نیروهای دولتی افغانستان که غرب آنها را آموزش می دهد، برتری دارند و مردم از آین ها بیشتر خوششان می آید.
پرسش: دولت ترامپ تصمیم گرفته است نیروی تازه به افغانستان اعزام دارد، آیا با این کار شکست دولت کابل که تحت حمایت سازمان ملل است ، فقط به تعویق می افتد؟ .
پاسخ: استقرار نیروی نظامی امریکا در افغانستان بی معنی است. مشکل نیروی نظامی امریکا این است که پس از گذشت این همه سال هنوز هم چشم اندازی برای آینده این کشور و استقرار نیروهای خود در آنجا ندارد . در حال حاضر 8400 سرباز امریکائی در افغانستان حضور دارند. کار رسمی آنها دادن آموزش به ارتش افغانستان است، اما این نیروی ضعیف باید با نیروهای داعش و طالبان بجنگد که پیوسته نیرومند تر می شوند. .
پرسش: دلیل ناتوانی دولت کابل چیست؟
پاسخ : دلیل آن خیلی ساده است، ناتوانی عمومی دولت پرزیدنت اشرف غنی. این دولت اصلا اعتبار ندارد، حتی در برخی از محلات خود پایتخت هم اعتبار ندارد. قدرت دولت تحت حمایت» ایساف»، نیروی سازمان ملل، محدود به همان منطقه ایست که تحت کنترل ایساف است.
از منظر پاکستان، آنچه ما در کابل می بینیم تکرار رویداد های دهه 1970 است. نفوذ امریکا در افغانستان خیلی زیاد است. علاوه بر این پرخشگری کابل در برابر پاکستان که به در خواست امریکا صورت می گیرد، افزایش می یابد. کابل بر این باور نادرست است که واشنگتن همیشه پشت سر آنها ایستاده است. دردسری که این نوع تفکر برای کابل بوجود می آورد بیش از سود آنست. امریکا می کوشد تا دولت ناتوان و بی کفایت کابل را علیه پاکستان تحریک کند.
پرسش: آیا حضور نظامی امریکا در افغانستان بسود مردم افغانستان است یا این که خود بخشی از مسئله ایست، که نمیگذارد این کشور روی آرامش ببیند؟
پاسخ: حضور امریکا در افغانستان از همان نخستین روز حمله معضل درجه اول بود. امریکا دولت را تحت فشار قرار می دهد که با طالبان و یا دیگر گروهها مذاکره نکند. نتیجه اش همین است که می بینید، یک دولت شکت خورده. مقصر امریکاست نه دولت کابل.
پرسش: در غرب همیشه طلبکارانه ادعا می شود که پاکستان از طالبان حمایت می کند. درست است؟
پاسخ: پاکستان از طالبان حمایت می کرد. ولی در ارتباط با جنگ با تروریسم مناسبات ما تیره شد. ما هنوز با طالبان روابط دوستانه داریم. ما برای این که بتوانیم آنها را بر سر میز مذاکره بیاوریم یا موافقتشان را برای آتش بس جلب کنیم به این روابط نیاز داریم. ما باید امنیت مرزهای خود را حفظ کنیم. برای این کار داشتن مناسبات عملی ضروری است. امریکائی ها نشان دادند که نمی توانند بر طالبان چیره شوند. این نیز هست که ما باید فاصله با دولت کابل را که تحت حمایت امریکاست حفظ کنیم. .
دولت پاکستان با طالبان همکاری می کند تا بتواند با شبه نظامیان داعش در منطقه تورا بورا که بمراتب خطرناک تر هستند مبارزه کند. برای این کار به طالبان کمک هم کرد.
پرسش: بازیگران دیگر هم در افغانستان نقش بازی می کنند؟
پاسخ: در سالهای اخیر هند هم بر نفوذ خود افزوده است. افغانستان توانسته علاوه بر امریکا حامی نیرومندی چون هند را، که مشکلات بزرگی با پاکستان و چین دارد ، بسوی خود جلب کند. .
هند با سرمایه گذاری و دادن آموزش نظامی به ارتش افغانستان آغاز کرد. امروز، وضع طوری است که نه تنها مشاوران هوادار امریکا بلکه تعداد کثیری مشاوران هوادار هند نیز در کابل با دولت افغانستان در آمد و رفت دائم هستند.
بعنوان مثال امر الله صالح، رئیس قدرتمند سازمان امنیت افغانستان کسی است که مناسبات با هند را برقرار می سازد. او در دوران حکومت کرزای رئیس سازمان اطلاعات شورای امنیت ملی بود و در دولت غنی رئیس اطلاعات پلیس است. این افراد در محدوده اتحاد رشد یابنده با هند، نفوذ سنتی پاکستان را در منطقه مرزی کاملا هدفمند زیر نظر دارند.
پرسش: منظورتان این است که امریکا از طریق افغانستان و از طریق هند از شرق پا کستان را تحت فشار قرار میدهند.؟ .
پاسخ: خیلی ساده است. امریکا ما را مورد حمله قرار می دهد و ما را کشور ترور می خواند. هند ما را متهم به عملیاتی می سازد که از مرز پاکستان فرا تر می رود. برنامه کاملا روشن است. بستن دست و بال پاکستان.
پرسش: در عرصه منطقه ای امریکا چه وحشتی از پاکستان دارد؟
پاسخ : آنها نمی خواهند که پاکستان از لحاظ ژئوپلیتیک جهت یابی تازه ای اختیار کند و بخشی از یک بلوک مستقل در جنوب خاوری آسیا گردد. واشنگتن از تروئیکای روسیه، چین و پاکستان در جنوب خاوری آسیا هراسناک است. وحشت بزرگ امریکا بویژه از آنست که روسیه، چین و پاکستان درست در افغانستان به زیان امریکا و هند با یکدیگر همکاری کنند. این امر سبب خواهد شد که در دراز مدت موقعیت امریکا بعنوان قدرت مسلط زیر سوال برود.
بعنوان مثال یک نمونه عملی این است : در حال حاضر در افغانستان، برای ایجاد یک جنبش سیاسی کوشش هائی در جریان است. هدف این جنبش آنست که علائق واقعی افغانستان را دنبال کند و نه علائقی را که امریکا خواستار آنست. هدف عبدالرشید دوستم، معاون رئیس جمهور، که این جنبش را گسترش می دهد آنست که دولت غنی را به چالش سیاسی فراخواند.
https://deutsch.rt.com/asien/54610-afghanistan-taliban-pakistan-indien-besatzung-russland-trump/
کره شمالی زمینه ساز جنگ چین و امریکا می شود؟
کره شمالی زمینه ساز
جنگ چین و امریکا می شود؟
روسیه امروز- ترجمه رضا نافعی
چین با ایجاد یک تیپ گارد مرزی جدید و ساختن پناهگاه های زیرزمینی برای غیر نظامیان، خود را برای مقابله جنگی آماده می سازد. این تدارک اقدامی است احتیاطی برای آن که چین بتواند پیش از امریکا کره شمالی را تسخیر کند.
بنظر وال استیریت ژورنال تدارکاتی که چین میبیند برای هنگامی است که کره شمالی از درون فرو بپاشد، یا مورد هجوم امریکائی ها قرار گیرد. منابعی که وال استریت ژورنال گزارش خود را بر آنها مستند می سازد عبارتند از بازنگری پایگاههای اینترنتی نظامی و دولتی چین.
چین در گذشته مکررا آزمایش های موشکی کره شمالی را محکوم کرده است. جمهوری خلق چین «کیم یونگ ایل » را شریک قابل اعتمادی نمی داند. طبق یک قرارداد قدیمی چین متعهد به دفاع از کره شمالی است، اما از منظر چین میتوان چنین استدلال کرد که پیونگ یانگ با رفتار ماجراجویانه خود با خارج، قرارداد را نقض کرده است.
چین در همان سال 2006 پس از نخستین آزمایش موشکی کره شمالی دست به ایجاد یک حصار مرزی زد. مرز مشترک چین و کره شمالی 1420 کیلومتر است. این یک تیپ جدید مرزی برای حفاظت از مرز و ممانعت از فرار انبوه بسوی چین است.
افزون بر این، با کمک پهباد ها نظارتی 24 ساعته بر مرزها صورت خواهد گرفت. اقدام چین مبنی بر ایجاد پناهگاهای زیرزمینی برای مردم غیرنظامی، تدبیری است برای حفاظت از آنها در برابر حملات موشکی و سلاح های شیمیائی.
وزارت دفاع چین در باره رویدادهای جاری در مرز کره شمالی توضیح صریحی نداده است . در بیانیه کتبی وزارت دفاع چین تصریح شده است که : اقدامات نیروهای نظامی چین از جمله اقدامات معمولی دفاعی و آموزش های تمرینی مرزبانی است.
روز دوشنبه یک سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرد که حل بحران شبه جزیره کره با توسل به عملیات نظامی حل نمی شود. واشنگتن و پیونگ یانگ طی ماههای گذشته روی به مجادلات لفظی اوردند که طی آن تهدید به جنگ نیز رخ داد.
وقوع جنگ در این منطقه مصیبت بار خواهد بود. در صورت انهدام تاسیسات هسته ای کره شمالی احتمالا این منطقه دیگر برای نسل ها قابل سکونت نخواهد بود و آسیبی بی مرز برای مردم و محیط زیست خواهد بود.
در هفته های پیشین واشنگتن پیوسته سلاحهای جنگی بیشتری به این منطقه ارسال داشته و با نظامیان کره جنوبی به تمرین حمله به کره شمالی پرداخت. وال استریت ژورنال از قول «مارک کوزاد» یکی از اعضای پیشین اطلاعات ارتش امریکا نقل می کند که او مطمئن است کره شمالی جائی است که بزودی امریکا و چین در آنجا با هم درگیر خواهند شد.
از نظر تحلیلگران تدارکاتی که چین می بیند گامی است احتیاطی و برای آنست که خود، پیش از امریکا، کره شمالی را اشغال کند ومانع از آن گردد که امریکا بتواند نیروی نظامی خود را در مرز چین مستقر سازد .
https://deutsch.rt.com/asien/54628-chinas-notfallplan-beim-zusammenbruch-nordkoreas/
در ترکیه، عراق، سوریه و ایران حقوق کردها آنقدر داده نشد تا امریکا برای میوه چینی رسید
در ترکیه، عراق، سوریه و ایران
حقوق کردها آنقدر داده نشد
تا امریکا برای میوه چینی رسید
روسیه امروز ترجمه رضا نافعی
بدلیل فشار ترکیه، امریکا متحد اصلی خود را در جنگ سوریه مجبور ساخته تا نام خود را تغییر دهد. شبه نظامیان یکان های مدافع خلق، که به حزب کارگران کردستان نزدیک است، اینک » نیروهای دموکرات سوریه» نام دارد. گفتگوی روسیه امروز با سیاستمداران و تحلیلگران برجسته ترکیه.
Raymond Thomas ژنرال امریکائی، فرمانده (SOCOM) نیروهای ویژه امریکا ، روز جمعه در اسپن کلورادو گفت به کرد های YPG یکان های مدافع خلق در سوریه توصیه شده است نام سازمان خود را تغییر دهند. این امر سبب خواهد شد که ترکیه دور نگاه داشته شود. برای انکارا روشن است که یکانهای مدافع خلق شعبه حزب کارگران کردستان است که ترکیه آن حزب را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده است.
» متین کولونک» نماینده مجلس ترکیه از حزب عدالت و توسعه که زمام امور را در ترکیه در دست دارد، در پاسخ به پرسش » روسیه امروز»، همکاری امریکا را با یکانهای مدافع خلق در سوریه بشدت مورد انتقاد قرار داد.
کولونک که دیرزمانی رئیس شعبه روابط خارجی حزب توسعه و رفاه بود خطاب به نظامیان امریکا گفت : ترکیه هیچگاه نخواهد پذیرفت که حزب کارگران کردستان از طریق یکانهای مدافع خلق در کنار مرز ترکیه یک کریدور ایجاد کند، این امر برای تمامیت ارضی ترکیه خطرناک است».
یکانهای مدافع خلق که به حزب کارگران کردستان نزدیک هستند اندک زمانی بعد واقعا نام خود را تغییر داد. از این پس این سازمان به این نام خوانده می شود:» SDF نیروهای دموکرات سوریه» . اینک کلیه فعالیت نظامی و اداری این سازمان تحت این نام صورت می گیرد.
«روسیه امروز» در مورد این تغییر نام با Can Acun مفسر عالیرتبه «سازمان پژوهشی SETA برای تحقیقات سیاسی» که مشاور دولت ترکیه در امور خاورنزدیک و میانه است گفتگو کرد و خواستار تفسیر او شد . پاسخ این بود:
» این برای ما واقعیتی شناخته شده است. امریکا می خواهد با نهادن این نقاب بر چهره حزب کارگران کردستان سوریه، که در محل، خود را یکان های مدافع خلق مینامد، از این سازمان استفاده ابزاری کند».
او که از صراحت همپیمانهای ترکیه در ناتو سخت برآشفته بود گفت امریکا با این عمل» فقط چهره واقعی خود را نشان می دهد». مفسر عالیرتبه ترک به دولت واشنگتن هشدار داد که :
با فرارسیدن زمان مساعد ترکیه در سوریه دخالت نظامی خواهد کرد. امریکا باید تصمیم بگیرد: همراه ترکیه است یا هم راه یکانهای مدافع خلق. اگر امریکا راه را بر ترکیه سد کند، مناسبات درهم خواهد شکست.
«عبدالله آگار» افسر پیشین نیروی ویژه ترکیه در گفتگو با روسیه امروز تصویری تیره از آینده سوریه و منطقه ترسیم کرد. آگار که رسانه های ترکیه با او بعنوان خبره در امور نظامی مشاوره می کنند، گفت:
جهان غرب با مسلح ساختن یکان های مدافع خلق، شعبه حزب کارگران کردستان، به سوریه و منطقه زیان رساند. غرب با این کار خود موجی از آشوبی سخت در خاورمیانه برخواهد انگیخت. این فقط گریبان کردها را نخواهد گرفت بلکه دامنگیر دیگر خلقهای منطقه نیز خواهد شد. حزب کارگران کردستان و گروههای تابع آن با کمک غرب تهدیدی عظیم و بی ثبات کننده را سبب خواهند گشت.
Cahit Dilek رئیس موسسه سیاسی » ترکیه در قرن بیست و یکم» روسیه امروز را متوجه این نکته ساخت که غش و ریسه رفتن های شنوندگان و حاضران در صحنه هنگام سخنرانی ژنرال امریکائی و تفسیر های نمکین او خوشایند مردم ترکیه نیست و آنها را بر می انگیزد.
تغییر نام برای کسب مشروعیت بین المللی ضروری بود. PKK ،حزب کارگران کردستان که سازمانِ مادرِ یکان های مدافع خلق بشمار می رود، از سوی امریکا، اتحادیه اروپا و ترکیه در فهرست سازمانهای تروریستی قراردارد. امروز یکان های مدافع خلق در سوریه مزدور امریکا تلقی می شوند. در مذاکرات برای مشخص ساختن وضعیت آتی سوریه، بخش عمدۀ سازمانهای فعال در سوریه حاضر به پذیرفتن این سازمان، بعنوان سازمانی متساوی الحقوقّ، بر سر میز مذاکره نیستند . ژنرال امریکائی توماس، گفت هرگاه نام این سازمان عوض شود، » برت مک گورگ» نماینده ویژه امریکا برای سوریه، میتواند آن را در مذاکرات صلح سوریه در ژنو و آستانه سهیم سازد. بنا به گزارش Anadolu آژانس خبرگزاری ترکیه، توماس گفت» آنها خواستار حضور برسر میز مذاکره هستند، اما از آنجا که مُهر حزب کارگران کردستان بر پیشانی آنها خورده است، هرگز موفق به حضور بر سر این میز نخواهند شد، نمی توان هم در رهبری حزب کارگران کردستان به رهبری اوجالان قرار داشت و هم بخت کسب مشروعیت برای شرکت در ساختاری را داشت که ما در آن هستیم».
«دیلک» گفت ترکیه بسیار خوش باور بود. ترکیه تاکتیک امریکا را در مورد یکانه های مدافع خلق و در ابهام نگه داشتن آن تاکتیک را پذیرفت. این تحلیلگر امور امنیتی گفت امریکا پس از آن که در رقه جانب یکان های مدافع خلق را گرفت و نه جانب ترکیه را، امروز اعتراف می کند. زمانی که برای اعتراف در نظر گرفته شده نشان می دهد که اینک دیگر یکان های مدافع خلق در سوریه تثبیت شده اند. مسئله نقش یکان های مدافع خلق در سوریه، موضوعی است خاتمه یافته، دیگر برای ترکیه خیلی دیر شده است.
امریکا » نیروهای دمکرات سوریه» را مطمئن ترین شریک خود در چالش سوریه می داند. امریکا با سلاح و سرباز از این گروه حمایت می کند. در حال حاضر، شبه نظامیان کرد می کوشند تا شهر رقه را که در تصرف داعش است، تسخیر کنند. امریکا دست کم 8 پایگاه نظامی و دو پایگاه هوائی در منطقه تحت تسلط شبه نظامیان کرد دارد.
مانورهای دشوار کردهای سوریه برای رسیدن به خود گردانی
مانورهای دشوار
کردهای سوریه
برای رسیدن
به خود گردانی
یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی
نگاهی که صرفا ژئوپلیتیک را در نظر داشته باشد، پویائی جنگ خلق در شمال سوریه را درک نخواهد کرد
در تابستان 1917 لنین مجبور به گریز از روسیه شد، زیرا دولت او را متهم کرده بود که بعنوان عامل آلمان برای تضعیف جبهه روسیه قیامی را سازمان داده است. پسزمینه این اتهام که او عامل آلمان است این بود که او با کمک ستاد ارتش آلمان، با یک واگون پلمپ شده، از تبعیدگاه خود در سوئیس به روسیه منتقل شده و افزون بر این آلمان برای انتشار روزنامه ارگان حزب کمونیست روسیه پولی در اختیار او گذاشته است.
این پیمان، میان یک انقلابی و امپراتوری آلمان، مجاز بود زیرا قولی که لنین به آلمان داده بود اجرای برنامۀ خود او بود به این معنی که اگر بلشویک ها به کسب قدرت در روسیه نائل گردند روسیه را از جنگ جهانی خارج می کنند.
همکاری با ستاد ارتش آلمان کوتاه مدت و تاکتیکی بود، در حالی که جنبش کارگری آلمان همپیمان استراتژیک بلشویک ها بود و ماند.
امروز کردهای سوریه متهم به همکاری با دشمن شده اند، آن هم نه فقط از سوی حزب بعث، که در دمشق قدرت را در دست دارد، بلکه همچنین از جانب برخی از چپ ها ، چرا؟ چون آنها برای مبارزه با داعش با نیروی نظامی امپریالیسم امریکا همپیمان شده اند.
یکان های دفاع از خلق و یکان های زنان آن جنبش YPG/YPJ متهم شده اند به مزدوری امپریالیسم امریکا زیرا به خدمت امپریالیسمی در آمده اند که هدف ژئواستراتژیک آن تجزیه سوریه است.
حدود یکصد سال پیش، پس از آن که دو قدرت امپریالیستی انگلستان و فرانسه بر ویرانه امپراتوری عثمانی چیره شدند، طبق قرار داد «سایکس- پیکوت»، با مرزبندی های دلخواه خود خاورمیانه و نزدیک را به شکل کنونی آن میان خود تقسیم کردند و در آن دولت های ملی مصنوعی تشکیل دادند.
از منظر قدرت های بزرگ امروز، رژیم های حاکم کنونی بر منطقه قادر به کنترل ساکنان خود نیستند و مشکلاتشان نیز روز به روز بیشتر می شود و این همه مانع بهره برداری آنها از سرمایه بین المللی است و بهره برداری را مختل ساخته است. بنا براین باید با دخالت های مستقیم و غیر مستقیم این رژیم ها را برکنار کرد.
از سوی دیگر متزلزل کردن وضع موجود Status quo سبب گشت تا هم نیروهای واپسگرا و هم نیروهای پیشرو که دیر زمانی سرکوب شده بودند، آزاد شوند.
در نتیجه از سوئی کار جریانهای مذهبی مانند اخوان المسلمین، داعش، و همچنین گروههای شیعه و شبه نظامیان بالا گرفت.
ازسوی دیگر آن بخش ازجنبش آزادی بخش کرد که هوادار مغز متفکر خود اوچالان است برای اقلیت های قومی و مذهبی و زنان که تا کنون تحت ستم و سرکوبی زمینداران بزرگ و نظام پدرسالاری بودند، نقش پیشتاز کسب میکند. زیرا دقیقا کرد ها هیچ دلیلی برای دفاع از نظامی ندارند که صد سال مانع کسب استقلال آنها بوده است.
بر این اساس جنبش کرد، پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، با استفاده از خلاء پیدا شده در قدرت در مناطق کرد نشین، میان رژیم بعث و همچنین ناسیونالیسمِ عربیِ مسلط بر گروههای مخالف دولت، راه سوم را انتخاب کرد.
با توجه به کثیرالمله بودن سوریه حزب یکان های مدافع خلق که پیرو اندیشه اوجالان است آگاهانه علیه هر گرایش جدائی طلب یا ناسیونالیستی و به جانبداری از تمام ملیت ها و همه اعتقادات مذهبی از جمله شورای های دموکراتیک خودگردان موضع گرفت. بر این اساس، در رهبری کانتون های تازه بوجود آمده، در کنار کردها، عرب ها ، ترکمن ها و مسحیان سوریه نیز حضور دارند.در جنگ داخلی سوریه که جنبش کرد آن را میدان آغازین جنگ سوم جهانی می داند، هر نیروئی نیاز به همپیمان دارد.
بعنوان مثال رژیم بعثی سوریه بدون حمایت روسیه – که گرچه چون امریکا مهاجم نیست ولی در عین حال یک قدرت سرمایه داری است- و ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای بدشواری میتوانست خود را حفظ کند و شهر کوبانی، برغم مقاومت قهرمانانه رزمندگان یکان های مدافع خلق با سلاحهای سبک خود، از دست رفته بود اگر در زمستان 2014- 2015 نیروی هوائی امریکا بکمک انها نمی آمد. البته جنبش کرد تلاش می کند تا با استفاده از تضادهای قدرتهای بزرگ وقدرتهای محلی، سیاست اتحاد انعطاف پذیری را دنبال کند. بر همین اساس قراردادهائی با امریکا، روسیه و حتی دولت سوریه منعقد شد . به این صورت که نیروی آنها بمثابه نیروی حائل یا سپرمحافظ در برابر ترکیه قرار گیرند و مانع حمله ترکیه به کانتون های خودگردان باشند. البته به همان اندازه که این سیاست اتحاد انعطاف پذیر برای ادامه حیات جنبش کرد اهمیت دارد به همان اندازه اجرای آن دشوار است.
قرارداد همکاری میان روسیه، ایران و ترکیه که حاصل کنفرانس آستانه است، کردها را، بطور یک جانبه، بیشتر وابسته به امریکا ساخته است.
اینک امریکا می کوشد تا کردها را به چالش با ایران و همپیمان های شیعی آن برانگیزد. این تلاش متضمن خطری است، همانند خطری که از حمله به رقه فراتر رفت و به حضور امریکا در شمال سوریه انجامید.
پایگاه های نظامی امریکا در سوریه
نمایندگان جنبش کرد بارها تاکید کرده اند که همبستگی با امریکا اتحادی است صرفا تاکتیکی. واشنگتن نیز، از جمله برای آرام کردن ترکیه، همپیمان خود در ناتو، توضیحات مشابهی داده است.
یکی دیگر از نشانه های تاکتیکی بودن اتحاد با امریکا نیز این است که امریکا تا کنون با حضور یکانهای مدافع خلق در مذاکرات صلح ژنو مخالفت کرده است و نیز برای کمک به ترکیه وتسهیل حملات هوائی ترکیه به حزب کار کردستان در عراق اطلاعات استخباراتی در اختیار آن می گذارد.
همکاری استراتژیک میان امریکا و جنبش رهائی بخش کرد از جمله برای دستیابی به اهدف دراز مدت، با توجه به ایده ئولوژی های آشتی ناپذیر آن دو، قابل تصور نیست.
هدف امریکا به کرسی نشاندن علائق سرمایه داری و ژئوپلیتیک خود است، در حالی که جنبش رهائی بخش کورد در پی چیره گشتن بر مدرنیته سرمایه داری و دست یابی به سوسیالیسم آزادیخواه libertären Sozialisms است.
گرچه امروز اکثرنیروهای دموکراتیک سوریه (SDK ) عرب هستند، ولی قدرتمندترین هسته آن همان یکانهای مدافع خلق هستند YPG/YPJ که به هیچ وجه فرمانبر واشنگتن نیستند بلکه چون بدیل دیگری وجود ندارد، خود را همکار برابر حقوق با امریکا می دانند. بر همین اساس بود که SDK در سال گذشته بر خلاف خواست امریکا آزادی شهر منبج را که برای حمله به پایتخت داعش ، شهر رقه، اولویت داشت به کرسی نشاند.
امریکا که در سال 2003 پس از اشغال عراق توانست با کمک همدستان محلی خود مانند مسعود بارزانی برنامه نئولیبرال خود از جمله فروش حوزه های نفتی به کنسرن های غربی را به کرسی بنشاند، تا امروز نتوانسته است به کردهای شمال سوریه دستور العمل های سیاسی بدهد.
زیرا امریکا در حال حاضر امکانی برای اعمال نفوذ بر هزاران کادر انقلابی کرد که ساختارهای خود گردان را اداره می کنند ندارد. از نظر جنبش آزادی بخش کرد ایجاد این ساختارها متکی بر یک استراتژی پایدار، متناسب با ساکنان واقعی سوریه، برای ایجاد تغییرات در سوریه و فراتر از آن برای منطقه است.
حقوق بین المللی که مناسبات میان کشورها را تنظیم می کند، نمی تواند برای جنبش انقلابی معیار سنجش باشد تا جنبش بخواهد مشروعیت اقدامات خود را در خاک خود با موازین آن بسنجد.
از منظر ماتریالیسم تاریخی معیار سنجش خصلت طبقاتی چالش است. بر اساس نگرش لنین آن نبردی عادلانه است که برای رهائی طبقات تحت ستم، تحکیم و پیشبرد علائق آنان صورت گیرد و توده های خلق در آن سهیم باشند و در جهت تامین آزادی خلق های تحت ستم جهان باشد. بی تردید وجود این ضوابط در نبرد نیروهای دموکراتیک سوریه SDK و در ساختار فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه
قطعی است .
آنچه در این جا قابل ذکر است ادغام اقوام و ادیان گوناگون هم در ارگانهای مسلح و هم در شورای های مدیریت دموکراتیک، نقش رهبری زنان و شرکت بخش های بزرگی از مردم در ارگانهای مسلح و نیز شورای های دموکراتیک مدیریت و بویژه حضور نیروهای بین المللی پیشرو و کمونیست ها در این ارگانهاست.
برخی از چپ ها که خود را ضدامپریالیست می نامند، کسانی که با نگاه مطلقا ژئو پلیتیک خود، هرچه را امپریالیسم مثبت می داند منفی تلقی می کنند، نقش توده های خلق، پویائی واقعی شورشها و جنگهای خلقی را نادیده میگیرند.
https://www.jungewelt.de/artikel/314422.gerechter-krieg.html
توضیح از مترجم:
جنبش یکانهای خلق در سوریه خواستار تحقق libertären Sozialisms در سراسر سوریه است.
ویکی پدیا انگلیسی
libertären Sozialisms
را
Social anarchism دانسته است.
.
.
کیش و مات های سیاسی- اقتصادی در جی 20
کیش و مات های
سیاسی- اقتصادی در جی 20
روسیه امروز ترجمه رضا نافعی
اکثر شرکت کنندگان در کنفرانس جی 20 از نتایج آن راضی بودند. از منظر اکثر رسانه های آلمانی واشنگتن خود را در این همایش منزوی کرد. ولی امریکا چندان هم تنها نماند. بلکه برعکس، آنچه در این همایش آشکار شد افتراق غرب در مورد مسائل کلیدی بود.
ادعا می شود که گویا در کنفرانس مذکور 19 کشور در یک سو قرار داشتند و یک کشور در سوی دیگر، که تازه رفتار تحریک آمیزی هم داشت.
نظر تقریبا تمام رسانه های آلمان این بود که امریکا در کنفرانس سران خودش را تنها کرد. بیاد می آورید که مشابه این نظر را کی و کجا شنیدیم؟ دوسال پیش در فوروم بریزبن در استرالیا نیز رسانه ها می خواستند یک نفر دیگر را در انزوا ببینند – روسیه را- . ولی یکبار دیگر می بینیم که این فرمول غلط است.
آنها که روسیه و رئیس جمهور آن را تا همین چندی پیش به گوشه انزوا میراندند رسانه های جهانی ساز بودند، مانند نیویورک تایمز امریکائی و دی ولت آلمانی و حالا هم باز همین رسانه بجای آن که حرف تازه ای بزنند همان حرف ها را در مورد ترامپ تکرار می کنند. ولی چنین نبود که ترامپ در هامبورگ حتی بطور تقریبی خود را تا این اندازه در انزوا ببیند.
همایش بر او چگونه گذشت؟
او در آنجا نه تنها با پوتین بلکه با رؤسای دیگر کشورها و دول نیز دیدار کرد. کشورهائی که 80 درصد تولید ناخالص جهان، 75 درصد از بازرگانی جهان را در اختیار دارند و 66،7 از جمعیت جهان ساکن آن کشورها هستند. این ها سرآمدان جهان هستند که خیلی بیشتر از فقط امریکا هستند، اما همین سرآمدان جهان بر سر بسیاری از مسائل با یکدیگر هم نظر نیستند.
آنچه که باصطلاح » افکار عمومی جهان» خوانده می شود، امریکا را بکرات سرزنش کرده است. در گذشته این کار را پوشیده تر و با لحنی محترمانه تر انجام می داد.
اما امروز امریکا، در مورد مسائل باصطلاح کلیدی، مانند آزادی بازرگانی و مسائل اقلیمی با انتقاد صریح روبروست، حتی به نسبت 19 بر یک 1. اما این روند با ترامپ آغاز نشده.
بقیه جهان، در طی سالهای اخیر، چشم پوشی از امریکا را بیشتر و بیشتر آموخت. موثر ترین نتایج برای استقرار صلح در سوریه در کنفرانس آستانه بدست آمد که امریکا در آن حضور نداشت. منزوی شدن امریکا ، دست کم در چنین مواردی از کشفیات رسانه های مروج جهانی سازی نیست.
در مورد بازرگانی ترامپ تهدید می کند که دست به حمایت از تولیدات داخلی خواهد زد، یعنی برای برخی از اقلام واردات عوارض گمرکی گزاف دریافت خواهد شد و به این معتقد نیست که مناسبات بازرگانی همه جانبه نعمت است. دلیل آن نیز پایان دادن به توافقنامه تجارت آزاد در بازرگانی میان قاره ای است. سرانجام 19 کشور قطعنامه ای به تصویب رساندند با این بند که وضع عوارض گمرکی برای کالاهای وارداتی تحت شرائطی ویژه ممکن است. اما از این بابت کاملا عصبانی بودند.
در مورد مباحثات اقلیمی وضع از این هم بدتر بود: وقتی که برجستگان جهان برای بررسی مسائل اقلیمی تشکیل جلسه داده بودند، ترامپ مشغول بود- او با پوتین گفتگو می کرد! نتیجه آن که دیگر کشورها تصمیم به حفظ قرار داد پاریس گرفتند، البته فقط خودشان ، بدون امریکا.
در هامبورگ چه رخ داد؟ امریکا جهان را از منظر برجستگان اروپا و چند کشور دیگرِ متعلق به باصطلاح غرب نمی بیند. آنچه آشکار شد انشقاقِ غرب است نه انزوا از جهان. اگر هیلاری کلینتون همنشین اروپائی ها شده بود، یک توافق گسترده وجود داشت و مشغول » منزوی ساختن» کس دیگری بودند. که البته همه می دانیم آن یک نفر که بود.
که با که و برای چه؟
حالا جزئیاتی به میان می آیند که تصویر را هیجان انگیز می سازند: مهره های درشت جی 20 فقط امریکا و اتحادیه اروپا نیستند. اگر به تحلیل های داخل چین و هند نظر افکنیم می بینیم که آنجا در باره جی 20 چندان بحث و گفتگوئی صورت نگرفته است. برای این غول ها همایش جی 20 واقعه مهمی نیست. می دانیم که : اگر اتفاق بدی نیفتد – از چه باید خبر داد؟ بنا بر این سیر امور برای آنها بد نبوده است.
معمولا تجارت آزاد برای کسانی خوب است که از رقابت نمی ترسند. دهلی نو و چین موافق آزادی بازرگانی هستند. آنها قبلا با روسیه و دیگر کشورهای بریکس قراردادی منعقد کرده بودند مبنی بر این که تحریم هائی که با انگیزه سیاسی صورت می گیرند به آزادی بازرگانی نیز لطمه می زنند. .
آیا آنها امریکا را مثلا منزوی کردند؟ فقط باید نگاهی به دیدار شی جینگ پی و ترامپ در حاشیه کنفرانس افکند. آنجا حسابی جشن ماه عسل برپا بود، برغم آن که این دوکشور در مورد کره شمالی با هم اتفاق نظر ندارند. دیدار پوتین و ترامپ نیز همه چیز ممکن را ثابت می کند جز انزوای امریکا را.
اهمیت این مسئله اقلیمی در چه و درکجاست؟
بحث در باره اقلیم و گرمای زمین نیز بنا به تحلیل دیمیتری کاسیرِو ، تحلیلگر ریا نووستی، در واقع چیزی نیست جز دعوا میان دو لابی- لابی نفت- گاز- ذغال سنگ از یک سو و لابی هوادار انرژی های نو، از سوی دیگر. قرارداد اقلیمی در درجه اول بسود کشورهائی است که نفت و گازتولید نمی کنند، مانند چین و هند . برخلاف آنها روسیه، امریکا و عربستان سعودی از آن سود نمی برند.
امریکائی ها چه کردند؟ آنها موفق شدند یک نکته را در قطعنامه نهائی کنفرانس بیافزایند، به این صورت که تضمین دادند انرژی «پاک» در اختیار جهان بگذارند، که از نفت، ذغال سنگ و گاز بدست خواهند آورد. بنا بر این در اینجا به یک مصالحه رسیده اند.
مسائل دیگری هم در کنفرانس سران مطرح بودند که کسی نمی توانست با طرح آنها مخالفت کند، حتی روسیه: مثلا اقتصاد دیجیتال، مبارزه با پول شوئی و تامین هزینه های تروریسم. همه اتفاق نظر داشتند که در این موارد باید با یکدیگر همکار کنند.
تمدن مقوله ای نیست که ویژه لیبرال ها باشد
خط جدائی دیگری نیز هست که جهان غرب را پیوسته با وضوح بیشتری به دو بخش تقسیم می کند. این خط در نطقی که ترامپ قبل از حضور در کنفرانس جی 20 در ورشو کرد بوضوح عیان شد. ترامپ در ورشو نه تنها سیستم های موشکی مانند » پاتریوت» و گاز صخره ای به لهستان فروخت بلکه سخنانی رزمجویانه و اساسی در باره دیدگاه غرب نیز بیان کرد.
بنظر ترامپ غرب در درجه اول تمدنی است با 2500 سال سابقه، که بویژه متضمن فرهنگ، مذهب و ارزش ها سنتی است. رسانه های هوادار کلینتون در امریکا این سخنان را بعنوان» راست افراطی» و حتی » نژادپرستانه» بشدت مورد انتقاد قرار دادند.
ترامپ در آن سخنرانی، بعنوان مثال ازنفوذ اسلامگرایان افراطی در ارزش های برخاسته از تمدن سخن گفت. ولی یک گلوبالیست راست کیش اعتقادی به ملیت ها، مذاهب، و ارزش هائی ندارد که جهانی نباشند.
بعنوان مثال آیا این نظرات روسیه و ترامپ را متحد نمی سازند؟ روسیه نیز خود در گذشته یک پروژه جهانی به جهان عرضه کرد- یعنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را.
استالین رهبر شوروی با طرح نظر انقلاب در یک کشور نظریه انقلاب مستمر را بکنار نهاد. اما تروتسکی سخت ترین رقیب او ، در این مورد، در پی تحقق انقلاب مستمر بود. بسیاری از پیروان پیشین تروتسکی امروز در صف روس هراسان نئوکان جای دارند.
خوب یا بد، امروز دیگر روسیه دعوی جهانی سازی( گلوبالیسم) ندارد. امروز مبداء حرکت روسیه این است که فرهنگ ها و تمدن ها متفاوتند ، همبود نیستند و جهان ترکیبی است از این اجزاء متنوع . بنا بر این صرفا ازمنظر تئوری میان دکترین ترامپ و روسیه تضادی وجود ندارد..
گلوبالیست ها هم به همین دلیل مخالف این همایش بودند؟.
گلوبالیست ها هم به همین دلیل مخالف این همایش بودند؟
مخالفان گلوبالیسم که به همایش هامبورگ معترض بودند، با دنباله روی از برخی نیروهای افراطی اعتراضات را به آشوب کشاندند. ولی آیا این ها در واقع با ترامپ همپیمان نبودند ، چون ترامپ هم مخالف گلوبالیستهاست. ولی این اعتراضات یک جنبه داخلی هم داشت، بخصوص محاسبه آنگلا مرگل درست از آب در نیامد. این نظر نیویورک تایمز است.
مخالفان جهانی سازی در کدم سو قرار دارند؟
مرکل خیلی بیشتر ترجیح می داد که مهماندار هیلاری کلینتون باشد. ولی او می خواست، حالا که ترامپ و چند دیکتاتور دیگر مانند پوتین و اردوغان هم آنجا هستند، کاملا لیبرال با تظاهرکنندگان برخورد کند و 70 هزار تظاهر کننده را به شهر راه دهد و به دیکتاتور ها نشان بدهد که چگونه باید با مخالفان رفتار کرد. ولی اوضاع از کنترل خارج شد و خود او زیر فشار قرار گرفت.
ولی رابطه سه جانبه ماکرون- ترامپ- مرکل هم کمی از مسیر خارج شد. بنظر می رسید که ماکرون می خواهد بجای آن که با تردید به ترامپ بنگرد نزدیک او باشد، در حالی که او شریک نزدیک مرکل است. پس انزوا ی ترامپ چه می شود؟..
همه چیز شتابان در تغییر است، اتحاد ها و اتحادیه ها روزبروز سست تر می شوند، همه چیز دنیا بهم پیوسته است. جی 20 هم گروهی نیست که یک نفر با چماق تادیب آن بالا بایستد و جهت حرکت را به همه نشان بدهد ، این همایش بیشتر برای میزان کردن ساعت هاست. با اطمینان می توان گفت که واژه » انزوا» ابزاری نیست که به کار توصیف رویداد های این جهان آید. حال اگربرای سرآمدان جهان غرب حتی ترامپ هم دیگر بحد کافی سر موضع نیست و می خواهند بازهم چنان در صحنه حاضر شوند که گوئی کانون جهان هستند، در نهایت خود را منزوی خواهند ساخت.
گفتگو با پوتین در پایان اجلاس گروه 20 «ترامپ» رئیس جمهوری با دو چهره متفاوت از هم
گفتگو با پوتین در پایان اجلاس گروه 20
«ترامپ» رئیس جمهوری
با دو چهره متفاوت از هم
روسیه امروز- ترجمه رضا نافعی
روسای جمهوری دو کشور برای برقراری آتش بس در سوریه به توافق رسیدند.
آتش بس باید از روز یکشنبه به اجرا در آید و کلیه نیروهای دخیل در چالش موظف به اجرای آن هستند.
روز شنبه کنفرانس گروه 20 در هامبورگ پایان یافت. پرزیدنت ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، پس از گفتگوهای فشرده با سیاستمداران برجسته جهان تراز نامه کنفرانس دو روزه را ارائه کرد و به پرسش های مربوط به برنامه جاری پاسخ داد.
ولادیمیر پوتین فرمات گروه 20 را بسیار مفید دانست ، و ابراز اطمینان کرد که مطمئنن روسیه نقش بزرگی در تثبیت وضع اقتصاد بین المللی ایفا خواهد کرد. پس از خروج امریکا از پیمان اقلیمی پاریس کار آلمان بعنوان رئیس اجلاس » گروه 20″ برای یافتن توافقی در این مورد کاری بسیار دشوار بود. با وجود این میتوان گفت که آنگلا مرکل بر این مسئله فائق آمده است.
پوتین در ارتباط با مناسبات روسیه- امریکا گفت دیدار او با همکار امریکائی اش سیری سازنده داشته است. اگر گفتگوهای بعدی بر این منوال ادامه یابد بهبود روابط دولتی میان دو کشور با بخت مساعد همراه خواهد بود.
پوتین گفت چهره تلویزیونی ترامپ با شخصیت واقعی او بسیار متفاوت است. او بسیار دقیق است. همصحبت خود را بگونه ای شایسته درک می کند. او تحلیل می کند و به هر پرسشی که مطرح می شود سریعا پاسخ می دهد.
پوتین در مورد چالش شرق اوکرائین گفت هم اوکرائین و هم روسیه علاقمند به گسترش مناسبات خود از جمله مناسبات اقتصادی با یکدیگر هستند . علائق خلقهای اوکرائین و روسیه کاملا با یکدیگر انطباق دارند . فقط دولت کنونی اوکرائین مخالف این همکاری است، دولتی که تنها کالایش که بازاری گرم دارد روس هراسی است.
رئیس جمهور روسیه توافق های روسیه- امریکا را برای ایجاد مناطق آرام در سوریه ، دستیابی به موفقیتی واقعی در همکاری خواند. در عین حال که باید با اردن، اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه نیز مشورت بشود. بحث در باره ایجاد مناطق آرام خود گامی است بلند به پیش. پوتین گفت مهمترین اصل حفظ تمامیت ارضی سوریه است.
.
خبرنگاری پرسید آیا روسیه در انتخابات آلمان در ماه سپتامبر دخالت خواهد کرد؟
پوتین گفت: چنین کاری اصلا ضروری نیست . دو کشور علائق و پروژه های مشترک دارند. مثلا پروژه ایجاد لوله انتقال گاز نورد استریم 2 که در دست ساختمان است. چرا باید برای خود مشکل بسازیم؟ آنگاه پوتین نظر خود را مشخص ساخت و گفت ما با آلمان فدرال مناسبات دوستانه و خوبی داریم. آلمان بزرگترین شریک بازرگانی ما در اروپاست و یکی از برجسته ترین شرکای اقتصادی ما در جهانست.
به گفته پوتین موضوع درست برعکس است : این غرب است که مکرر در مکرر تلاش کرده تا در امور داخلی روسیه دخالت کند. .
پوتین خواستار رقابت منصفانه در بازار گاز مایع در اروپا شد از این رو او از صدور احتمالی گاز مایع از امریکا به اروپا استقبال می کند.
رئیس جمهور روسیه گفت اگر این یک رقابت علنی و منصفانه باشد، البته که مورد توافق ماست. به گفته او از لحاظ رقابت در قیمت گاز روسیه در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد..
اجلاس رسمی سران گروه 20 که مهمترین کشورهای صنعتی و کشورهای آستانه ای هستند در روز های 7 و 8 ژوئیه در هامبورگ برپا شد. سیاستمدارن برجسته در کنار تحکیم موقعیت اقتصادی جهان به مسائلی چون چالش های ژئوپلیتیک، تروریسم، مهاجرت، تغییرات اقلیمی، بهداشت و نیز مسائل مربوط به امور دیجیتال پرداختند.
پیش از برپاش شدن اجلاس دو روز مذکور صدر اعظم آلمان همکاران و همتایان خود را به همکاری با یکدیگر فراخواند و گفت : در همکاری با یکدیگر به نتایج بهتری دست خواهیم یافت، تا به تنهائی» . هدف مشترک گروه 20 چیره گشتن بر معضلات جهانی عصر حاضر است. با تکروی های ملی، در حصار رفتن و با حمایت از تولیدات داخلی نمی توان به این اهداف دست یافت.
ر.
شلیک تروریسم خبری به مغز افکار عمومی جهان
شلیک تروریسم خبری
به مغز افکار عمومی جهان
روسیه امروز ترجمه رضا نافعی
در مسکو سومین فوروم رسانه ای برپا شد. خانم ماگاریتا سیمونیان، سردبیر روسیه امروز، خواستار آن شد که رسانه های روسی و چینی همکاری خود را در عرصه بین المللی با یکدیگر نزدیکتر کنند. این یکی از مهمترین موضوعات مطروحه در این همایش بود.
سردبیر روسیه امروز در حضور پوتین و شی جینگ پین روسای جمهور روسیه و چین خواستار همکاری بیشتر رسانه های دو کشور در عرصه رسانه ای بین المللی شد.
او گفت: رسانه ها رکن چهارم آزادی اند، این رکن چهارم انتخابی نیست، هیچ کس آن را انتخاب نکرده است. هیچ کس به آن این قدرت را اعطاء نکرده است که در باره سرنوشت انسان ها، از جمله در باره سرنوشت خلق ها تصمیم بگیرد، گرچه رکن چهارم این کار را می کند و گاهی تاثیرات کاری که می کند بسیار نیرومند تر از هر ارتشی در جهان است. نبردی نیست که پیشاپپش با ضربت های دقیق رادیوها، تلویزیون ها، روزنامه ها و منابع اینترنتی تدارک دیده نشده باشد.
بنظر این روزنامه نگار اخبار دروغ که به اخبار جعلی Fake-News شهرت یافته اند برای میلیونها نفر از مردم جهان تبدیل شده اند به دام. زیرا امروز حتی رسانه های وزین دست به تکثیر دروغ های آشکار میزنند و بعد سیاستمداران هم آن را تکرار می کنند.
او گفت ما در واقع با ارتشی روبرو هستیم که در غرب روزنامه نگاری » مین استریم» نام دارد. طبیعی است که ما باید به یکدیگر کمک کنیم. جهانی که در آن همه یکصدا فقط یک ترانه را بخوانند، بی آنکه در آن صدا های دیگر و ترانه های شنیده شوند، جهان خطرناکی است. این آن جهانی است که در آن با فریادهای تحریک آمیز مطبوعات ننگین «مین استریم» عراق، لیبی و سوریه را بمباران کردند. این آن جهانی است که در آن زمانی القاعده، و زمانی دیگر داعش را می افرینند، تا بعدا خودشان از آن ها بوحشت افتند.
مارگاریتا سیمونیان سردبیر روسیه امروز- با توجه به این پیشزمینه به همکاران چینی خود پیشنهاد کرد تا دست در دست هم با این » تروریسم اطلاعاتی » مبارزه کنند.
.
دیدگاههای اخیر