گفتگو با معاون سابق وزیر دفاع آلمان جدال جمهوریخواهان ودمکرات های امریکا در ونزوئلا
گفتگو با معاون سابق وزیر دفاع آلمان
جدال جمهوریخواهان
ودمکرات های امریکا در ونزوئلا
اسپوتنیک – ترجمه رضا نافعی
آمار بازدیدها از سایت تا کنون
4،305،244
ترجمه
1094
نیکلاس مادور، رئیس جمهور ونزوئلا پس از کودتای امریکائی اخیر، کماکان زیر فشار قدرت های غربی قرار دارد. دولت آلمان در پیوند با امریکا و فرانسه و کانادا رئیس جمهور امریکا خوانده و کودتائی «خوان گوایدو» را برسمیت شناخته است . اما «ویلی ویمر» سیاستمدارآلمانی که در گذشته معاون وزیر دفاع آلمان از حزب دموکرات مسیحی بود از این اقدام صدراعظم آلمان خشمگین است.
اشتفن زایبرت، سخنگوی دولت آلمان، پس از اعلام کودتا در برلین گفت نیکلاس مادور رئیس جمهور ونزوئلا، بر اساس انتخاباتی که صورت گرفته است قدرت را حق خود میداند، انتخاباتی که با استانداردهای بین المللی و دموکراتیک مطابقت ندارد. به این دلیل اگر فورا انتخابات آزاد و منصفانه صورت نگیرد، دولت آلمان خواستار آنست که خوان گوآیدو بعنوان رئیس جمهور دوران گذار برسمیت شناخته شود. و این نخستین واکنش یک مقام رسمی در دولت آلمان نسبت به کودتا در ونزوئلا بود.
نکته بعدی که باید با دقت تمام مورد توجه قرار گیرد این است که این جنگی است درونی برای کسب قدرت، جنگی است میان نخبگان پیشین، اسپانیائی ها، که بخش ثروتمند مردم نیز هستند و توده مردم – یعنی مردم بومی منطقه .
اگر عقربه ساعت را ده سال به عقب برگردانیم و به پرزیدنت هوگو چاوز، رئیس جمهور افسانه ای ونزوئلا بنگریم، می بینیم او بود که موفق شد مردم بومی ونزوئلا را پای صندوق های رای ببرد و آنها را در تعیین سرنوشت کشور سهیم سازد. و این آن چیزی است که حکام ارتجاعی کشورهای پیرامون ونزوئلا آن را برای خود خطرناک می بینند، چون در آن کشورها هنوز هم نخبگان اسپانیائی قدرت را در دست دارند. ما هم وضع را چون کسانی می بینیم که فورا اعلام کردند مرد تازه وارد به میدان، مرد مورد تایید است.
نکته سوم ، که باید آن را هم در آنجا دید این است که ما با رقابت جمهوریخواهان و دموکرات های امریکا هم روبرو هستیم که در ونزوئلا پنجه در پنجه هم افکنده و با هم زور آزمایی می کنند.
به طور سنتی دمکرات های امریکا ونزوئلا را حیات خلوت خود میدانند.
نکته چهارم : این است که ونزوئلا یک جامعه دموکرات، به آن معنی که ما می شناسیم نیست. آنها که ونزوئلا را غارت می کنند ، مقیم میامی هستند. آنها پول مردم ونزوئلا را به میامی منتقل می سازند و بمصرف زندگی مرفه خود می رسانند. چنین است واقعیت زندگی در ونزوئلا ، اگر به دقت به آن بنگریم.
سئوال: علاوه بر ایالات متحده، موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم سخن از حمایت اتحادیه اروپا از رئیس جمهور خودخوانده گفته است. دولت آلمان نیز در جمع حامیان او قرار گرفته است. ایا این دخالت در امور داخلی کشوری دیگر محسوب نمی شود ؟
پاسخ: مسلم است که این کار دخالت در امور داخلی کشوری دیگر است. باید ببینیم تحولات در ونزوئلا چه گونه خواهد بود.
من از موضع گیری دولت آلمان و اتحادیه اروپا در مورد ونزوئلا خشمگینم. آنها از تمام این مسائل باخبرند . از جمله از طریق شبکه متراکم بنیاد هایی که متعلق به احزاب سیاسی آلمان است. ولی آنها نمی توانند حق مطلب را آنطور که باید ادا کنند ، چرا نمی توانند ؟ چون آشکار است ونزوئلا حیات خلوت امریکاست و آنها نمی خواهند در آن دخالت کنند. بنا بر این قبل از همه باید به موقعیت خود در اینجا، در اروپا بیندیشند، اما درعمل نمی خواهند در کار امریکا خرابکاری کنند.
همین امر روشن می سازد که سیاست اروپا و آلمان در رابطه با تمام قاره امریکای لاتین چگونه است. همین نشان می دهد که ما نمی توانیم سیاست مستقلی داشته باشیم، که مناسب با رشد منطقه وتک تک کشورها باشد.
.در مورد روش خانم موگرینی و گفته های او در باره ونزوئلا باید گفت آنچه اهمیتی بمراتب بیشتر دارد این است که نباید کار به یک جنگ بی پایان داخلی ختم شود که اگر چنین شود در محدوده ونزوئلا باقی نمی ماند.
سئوال: آیا مادور قادر به حفظ دولت خود خواهد بود؟
پاسخ: بستگی به ادامه حمایت ارتش از او دارد. من رفتار سیاسی مادور را طی سالهای گذشته مورد مداقه قرار نمی دهم و نمی گویم که تمام کارهای او درست بوده است.
سئوال: در حالی که پرزیدنت مادور خود را آماده گفتگو نشان می دهد رقیب او گوآیدو هواداران خود را دعوت به مقاومت کرده است. آیا امکان گفتگو بین آن دو هست؟
پاسخ: البته اقای گوایدو پشتش به امریکا گرم است. ما باید نخست از خود بپرسیم که انتخابات در ونزوئلا در 20 سال گذشته چگونه بوده است؟ وقتی سر و کله تفنگداران امریکائی در سواحل ونزوئلا پیدا میشود تا نشان دهند که قدرت در دست کیست. ما در 20 سال گذشته همیشه ناظر این وضع بوده ایم. من نمی خواهم بگویم که پیشنهاد مادور ناشی از ضعف اوست. ولی در هر حال بسیار سنجیده است.
سئوال: شما پرزیدنت مادور را شخصا می شناسید . او را در دیدار خود چگونه شخصیتی یافتید؟
پاسخ: ما بنا به دعوت سفیر آلمان که روابط خوبی با دولت ونزوئلا داشت، مانند دیگر سفیران ما در امریکا لاتین که روابط بسیار خوبی با دولت ها دارند، تمام شب را به گفتگو با یکدیگر گذراندیم . آنچه من از دیدگاه خود می توانم بگویم این است که او مردی است خردمند، بطور کلی بسیار مطبوع ولی در عین حال باید دانست که او مردی است رزمنده که در شرائط حاکم بر این کشور رشد کرده و نمیتواند خود را جز آنگونه که هست نشان دهد. از این رو میل دارم با نهایت احتیاط این نکته را روشن کرده باشم.
https://de.sputniknews.com/politik/20190126323719028-wimmer-venezuela-reaktion/
https://t.me/siteaayandema تلگرام آینده ماَ
جنگ سوم جهانی «11 سپتامبر» رسما آغاز شد
جنگ سوم جهانی
«11 سپتامبر» رسما آغاز شد

010911-N-3783H-044
Pentagon, Arlington, Virginia (Sept. 11, 2001) Ð «The Pentagon is functioning» was the message Defense Secretary Donald Rumsfeld stressed during a press conference in the Pentagon briefing room barley eight hours after terrorists crashed a hijacked commercial jetliner into the national military headquarters. Pictured left to right: Secretary of the Army Tom White, Chairman of the Joint Chiefs of Staff Army General Henry Shelton, Secretary of Defense Donald Rumsfeld, and Senators John Warner of Virginia and Carl Levin of Michigan. U.S. Navy Photo by PhotographerÕs Mate 2nd Class Bob Houlihan (Released)
راشا تودی- ترجمه رضا نافعی
آمار دیدار از سایت تا کنون
4،301،619
ترجمه
1093
مدت هاست که » جنگ علیه ترور بصورت پایدار و ثابت در آگاهی جمعی جا افتاده است. در این مورد بندرت پیکاوی می شود که جنگ با ترور از کجا و چگونه پیدا شد.
11 سپتامبر مهمترین نقطه عطف ژئو پلیتیک در تاریخ معاصر محسوب می شود. آن حملات مرگبار در نیویورک مدخلی شد برای مبارزاتی بی سابقه علیه تفسیری خود ساخته از این که «شر» چیست. پرسشی که به کرات مطرح شده این است «واقعا چرا علیه ما هستند؟ . پرسشی که در واقع پرسش نیست بلکه لفاظی است وآنها که پرسش را طرح می کنند خود نیز فورا به آن پاسخ می دهند. پاسخشان این است:» شیوه زندگی ما» ست که سبب می شود اسلامگرایان متعصب فورا جوش بیاورند وعلیه ما ازکوره در بروند. از آن زمان قاعده برای مقابله با » اسلامگرائی» این شده است که » باید از ارزش های خود دفاع کنیم».
سالهاست که همه می دانند علت سومین «جنگ خلیج» (فارس) دروغی بود که ( امریکا و انگلیس) برای تغییر رژیم در عراق ساختند و ادعا کردند عراق سلاح های کشتار انبوه دارد. ولی پس از تسخیر عراق از آن سلاحهای کشتار انبوه اثری یافت نشد.
با این حال ممکن است بسیاری از افراد هنوز هم از ابعاد گسترده رنج و نابودی که آن » جنگ صلیبی» پس از 11 سپتامبر 2001 برای سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد با خبر نباشند.
صرفنظر از هزینه های نجومی آن ماشین نظامی که از آن زمان تا کنون شبکه خود را بر جهان محکم تر ساخته است حالا مجبور است پیوسته تصویری از دشمنی تازه نیز عرضه کند.
در واقع، آمارهای اخیر نشان می دهد که تعداد مسلمانان و جهادی های افراط گرا پس از حملات 11 سپتامبر چندین برابر شده است. از یاداوری این واقعیت آشکار می گذریم که در اثر این جنگ ضد ترور چه بسیار زندگی ها که بر باد رفت. امروز گروهی می گویند جنگی که تقریبا 20 سال پیش آغاز شد اینک خود تبدیل به یک هدف شده است، در حالی که گروهی دیگر می گویند این جنگ از روز اول هم هدفی غیر از این نداشته است.
(اشاره: حملات 11 سپتامبر 2001 انگیزه جنگ علیه افغانستان خوانده شده، در حالی که نقشه آن 18 ماه قبل از حملات 11 سپتامبر، در زمان بیل کلینتون، ریخته شده بود. کلینتون، خود، در پایان سپتامبر 2006، رسما این واقعیت را اعتراف کرد. بنا به تایید Naiz Naik وزیر خارجه پاکستان در آن زمان، دستگاه حکومتی جورج بوش، قبلا، در ماه ژوئن 2001( دو ماه قبل از واقعه 11 سپتامبر) همپیمان محلی خود پاکستان را از وجود چنین نقشه هائی مطلع ساخته بود.
جنگ علیه افغانستان، سرآغاز خط مشی تازه امریکا، یعنی دوران فتوحات جنگی در ابعاد تازه بود. هم این جنگ و هم جنگ علیه عراق بخشی از «طرح خاور میانه بزرگ»( Greater Middele East Initiative نئوکانهای ایالات متحده امریکا بود.) برگرفته از آینده ما : ترجمه شماره 1090)
https://deutsch.rt.com/meinung/82609-vierte-weltkrieg-gegen-terror-krieg/
https://t.me/siteaayandema تلگرام آینده ماَ
درباره یک بیماری خطرناک در سیاست ایران
درباره یک بیماری خطرناک در سیاست ایران
جدل
از
علی علیزاده
برگرفته از تلگرام
آمار دیدار از سایت تا کنون
4،299،993
🔹یک بیماری خطرناک به سیاست ایران نفوذ کرده و درحال گسترش است: بیماری روس-هراسی*، آنهم در نازلترین شکل. بیماری که سال هشتادوهشت از شایعات زردترین رسانههای اپوزیسیون شروع و در شعار مرگ بر روسیه تجلی یافت ولی حالا به لیبرالها و غربگرایان و اصلاحطلبان رسمی داخل کشور سرایت کرده
🔸غربگرایان ایرانی با ارجاع مدام به زخمهای تاریخی ما از استعمارگری روسیه تزاری یا خیانتهای شوروی (در کودتای بیست و هشت مرداد یا فروش باواسطه اسلحه به صدام) روسیه را خطری «مساوی» و یکسان با امریکا جلوه میدهند. نوعی تحریک ناسیونالیستی افکار عمومی به منظور جلوگیری از نزدیکی تهران به مسکو.
🔹خطر نظامی: امریکا بزرگترین ابرقدرت نظامی تاریخ با بیش از هزار پایگاه نظامی در صد و سی کشور از جمله چهل و پنج پایگاه وسیع با حداقل صدوسی هزار سرباز دقیقا دورتادور مرزهای ایران است. روسیه بیست و شش پایگاه نظامی در شش جمهوری سابق + سوریه و ویتنام دارد و مطلقا هیچ حضور نظامی در مرزهای ایران ندارد
🔸خطر سیاسی: از کودتای بیست و هشت مرداد تا بهمن پنجاه و هفت ایران نه شریک یا برادر کوچکتر که مستعمره و برده و مطیع آمریکا بود. از ۵۸ تا همین امروز هم (بجز یکسال اخر اوباما) همواره مثل یک آقابالاسر بر تغییر نظام تاکید داشته، گزینه نظامی را هم هرگز برنداشته. آخرین بار روسیه در دهه بیست شمسی چنین وقاحتی داشت.
🔹خطر اقتصادی: امریکا از پنجاه و هشت مشغول جنگ اقتصادی با ایران بوده: انجماد اموال و تحریمهای دهه شصت، منع کامل هرگونه تجارت با ایران از سال هفتاد و چهار، تحریم بخشی از نظام بانکی از سال هشتاد و پنج وتحریم کامل نظام بانکی از سال نود. «فلج کننده ترین تحریمهای تاریخ» به قول اوباما که حتی برجام هم برطرفشان نکرد
🔸خطر اقتصادی: امریکا بزرگترین اقتصاد و بزرگترین زورگوی اقتصادی تاریخ است که برخلاف ادعای بازار آزادش، نرخ برابری ارزهای ملتها با دلار و تعرفه گمرکی را هم به کشورها تحمیل میکند. ضمانت اجرایی سلطه اقتصادی آمریکا البته نه فقط کیفیت اقتصاد که همان هزار پایگاه نظامیش در جهان است
🔹 اندازه اقتصاد روسیه اما کمتر از هشت درصد اقتصاد کل امریکا و نصف اقتصاد ایالت کالیفرنیا و حتی کمتر از اقتصاد تگزاس است. در چهل سال گذشته مانع اصلی عدم توسعه اقتصادی ایران جنگ تمام عیار اقتصادی امریکا بوده. اندازه کوچک اقتصاد روسیه یعنی روسیه اگر میخواست هم نمیتوانست دشمن جدی ایران باشد.
🔸 قیاس مع الفارق: همسایه شمالی ممکنست شریک/متحد خوب یا بدی باشد. اما پوتین ثابت کرده نیت/انگیزه/توان «دشمنی» با ایران را ندارد. بزرگترین ابرقدرت تاریخ اما ایران را یا مطیع و تحت نفوذ میخواهد یا دشمنی که باید نابود و تضعیف شود. جنس این دو رابطه اصلا یکی نیست تا با هم مقایسه شوند.
+989123835057, [17.07.18 20:57]
[Forwarded from
گزارش فوری راشا تودی از مصاحبه فرمانده نیروی هوائی ایران
گزارش فوری راشا تودی از مصاحبه فرمانده نیروی هوائی ایران
ترجمه رضا نافعی
آمار دیدار از سایت تا کنون
4،295،023
ترجمه
1092
این سخنان رزمی واکنشی است در برابر حملات نیروی هوائی اسرائیل به اهدافی در سوریه، که در نتیجه آن 4 سرباز سوریائی کشته شدند
بنا به گزارش رسانه های ایرانی، سرتیپ عزیز نصیرزاده، فرمانده نیروی هوائی جمهوری اسلامی ایران، این سخنان تند را به نماینده خبرگزاری روزنامه جوان اظهار داشته است.
سرتیپ نصیر زاده گفته است » جوانان نیروی هوائی بیصبرانه منتظرند که در برابر رژیم صهیونیستی قرار گیرند و آن را از صحنه زمین محو کنند. او در دنباله سخنان خود گفت» نسل های آینده ما دانش ضروری برای روز معهود، روز انهدام اسرائیل را، خواهند آموخت.
وی تاکید کرد که آنچه تا کنون مانع حمله نظامی دشمنان به جمهوری اسلامی ایران شده آمادگی فوق العاده نظامی ایران بوده است. .
نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، از تصمیم خود مبنی بر حمله به اهدافی در سوریه، که روز دوشنبه رخ داده است، دفاع کرد و حملات هوائی اسرائیل را یک حمله انتقامی علیه کسانی نامید که قصد دارند اسرائیل را ویران کنند.
نتانیاهو طی سخنانی گفت » ما هم نیروی نظامی ایران و هم نیروی نظامی سوریه را که از حمله ایران حمایت می کند، مورد حمله قرار می دهیم . ما هرکسی را که بکوشد به ما صدمه بزند مورد حمله قرار می دهیم. مسئولیت با کسی است که ما را تهدید به نابودی می کند».
گویا اسرائیل طی 48 ساعت گذشته با دهها راکت و بمب های هدایت شوند به اهدافی در سوریه حمله کرده که گویا نیروی نظامی ایران در سوریه نیز هدف بوده است. در اثر این حملات 4 سرباز سوریه ای کشته و 6 نفر دیگر مجروح شده اند. این خبر را وزارت دفاع روسیه اعلام کرده است.
افزون بر این گویا به فرودگاه بین المللی دمشق نیز صدماتی واردآمده است. وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که نیروهای نظامی سوریه طی 48 ساعت گذشته 30 راکت اسرائیلی را در خنثی کرده اند.
فیلم حمله اسرائیل :
.
خودکشی یک خلبان اوکرائنی مرتبط با سقوط هواپیمای مالزیائی
خودکشی یک خلبان اوکراینی
مرتبط با سقوط هواپیمای مالزیائی
راشا تودی- ترجمه رضا نافعی
آمار دیدار از سایت تا کنون
4،291،960
ترجمه
1091
ولادیسلا وُلوشین خلبان جنگی و پیشکسوت جنگی در شرق اوکرائین ، در خانه خود به زندگی خویش پایان داد. گویا او در روزهائی که بوئینگ MH17، هواپیمای مسافری مالزی ، از آسمان اوکرائین سقوط کرد، پروازهای جنگی می کرده است.
دو روز است که رسانه های اوکرائین در باره خودکشی » Wladislaw Woloschin » قهرمان جنگی» اوکرائین(29 ساله) ، مطلب می نویسند. او در خانه خود، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان می بخشد. گویا همسر او نیز صدای تیر را شنیده است. خلبان جنگی پیشین در راه بیمارستان جان سپرده است. برخی از اوکرائینی ها خلبان مذکور را، با نوعی طعنه ، «ستاره » رسانه های روسی می نامند. در واقع یک سرباز فراری اوکرائینی که مکانیک بوده، بنام یِوگِنی آگاپوف، که در سال 2014 خود را تسلیم مقامات روس کرد، اظهار داشته که » وُلوشین» در روز وقوع سقوط دلخراش هواپیمای مسافری مالزی، در منطقه جنگی در اوکرائین شرقی ، پروازهای جنگی می کرده است.
او که خود در فرودگاه نظامی Dnjepropetrowsk کار می کرده » ولوشین» را دیده است که افسرده و مغموم با هوا پیمای فاقد موشک بازگشته . گویا او با اشاره به هواپیمای MH17 مالزیا ایرلاین گفته است که آن هواپیما » در زمان اشتباه در محل اشتباه » بوده است. روز 17 ژوئیه 2014 دویست و نود و هشت تن مسافران هواپیمای مذکور که بسیاری از آنها کودک بودند، کشته شدند.
بعدا مقامات اوکرائینی ادعا کردند که ولوشین در آن روز پرواز نکرده است. پس از آن خود ولوشین در برابر رسانه و مقامات تحقیق هلند در باره 33 پرواز جنگی خود در دنباس سخن گفت و شرکت در تیراندازی به هواپیمای مسافری را نفی کرد. اکنون دیگر نه مقامات تحقیق هلندی و نه روسی در باره احتمال تیراندازی از هوا به هواپیمای مالزی بحث نمی کنند.
ولوشین در سال گذشته به خدمت خود در ارتش پایان داد و پس از انتشار مقاله ای فنی معاونت فرودگاه نیکولایف در جنوب اوکرائین به او داده شد. یوری بوتوسف، روزنامه نگار اوکرائینی که با ولوشین دوست است، اظهار داشت قرار براین بود که آن دو در باره جنگ در دنباس کتابی بنویسند.
پورتال اینترنتی » نیک وستی» مکاتبات الکترونیک او را با فرماندار منتشر ساخته است. گویا او در این مکاتبات اظهار داشته است» روزهاست که فکر خود کشی دست از سرم بر نمی دارد». بستگان این خلبان تایید می کنند که او در روزهای اخیر افسرده بوده است.
ولی» بوگدان بسپالکو » کارشناس روسی در علوم سیاسی، وجود ارتباط با عملیات نظامی ولوشین در دنباس را دور از احتمال نمی داند.
بسپالکو می گوید او بعنوان شاهدی خطرناک ، می توانسته اطلاعات زیادی در باره تراژدی MH17 داشته باشد. اوکرائین هنوز مطالب بسیاری را پنهان نگاه می دارد.
.در زمانی که کسی که حتی حرفه ای هم نیست، می تواند قبل از آغاز تحقیقات ، برای تحریف نتایج تحقیق علائمی نادرست در این سو یا آنسو، در مسیر تحقیق قرار دهد، این نسخه نیز می تواند مشروع جلوه کند..
شیوه تحقیقی که پلیس محلی در مورد ولوشین در پیش می گیرد :» احتمال قتل عمد است». در اطلاعیه مطبوعاتی نوشته شده » کلیه احتمالات» مورد توجه قرار می گیرد ..
در ماههای اخیر میزان خود کشی میان کسانی که در اوکرائین از جنگ باز می گردند افزایش یافته است. پرتال اینترنتی وستی Portal Westi روز 5 فوریه خبر از خود کشی 8 تن از کسانی داد که از جنگ بازگشته بودند. آناتولی ماتیوس دادستان نظامی اوکرائین افزایش تعداد خودکشی ها را تایید کرد ولی گفت این ها کسانی هستند که در منطقه چالش بوده اند. آناتولی ماتیوس، دادستان نظامی اوکرائین گفت تا 80 درصد از کسانی که از جبهه باز می گردند، مبتلا به گرفتاری های روانی هستند.
https://deutsch.rt.com/europa/67043-ukraine-wladislaw-woloschin-moeglicher-protagonist-mh17-ist-tot
https://t.me/siteaayandema تلگرام آینده ماَ
ترامپ با بمباران ایران میخواهد در انتخابات پیروز شود؟
ترامپ با بمباران ایران
میخواهد در انتخابات پیروز شود؟
ماهنامه «رد فاکس» شماره 250- ترجمه رضا نافعی
آمار دیدار از سایت تا کنون
4،286،104
ترجمه شماره
1090
بی تردید منطقه پیرامون ایران یکی از مهمترین کانون های کشمکش در قرن بیست ویکم است. دلیل جنگ سردی که ایالات متحده امریکا با ایران در پیش گرفته در درجه اول ناشی از اهمیت ژئواستراتژیک ایران است. آنچه در این منطقه از اهمیت ویژه برخوردار است مواد خامی چون نفت و گاز است. افزون بر این ایران دروازه ورود به آسیای مرکزی، قفقاز، خاورمیانه و روسیه است. ایالات متحده امریکا، بویژه پس از دوران اتحاد شوروی با علاقه خاصی رویدادهای جاری در عرصه موادخام پیشگفته را در کشورهای پیرامون ایران، در قفقاز و همچنین آسیای مرکزی دنبال می کند.
استوارت آیزن استات، معاون وزارتخارجه امریکا در سال 1997 در برابر کنگره امریکا تاکید کرد که » دریای مازندران بالقوه یکی از مهمترین مناطق تولید کنندۀ نوین انرژی در جهان است».
زبیگنیو بریژینسکی طراح نقشه راهبردی امریکا با وضوح تمام علاقه ویژه امریکا را به این منطقه تصریح کرد و گفت: ما می خواهیم به این منطقه که تا کنون راه ورود به آن بروی غرب بسته بود، امکان ورود بلامانع داشته باشیم ! او این منطقه را صفحه شطرنجی نامید که در آینده نیز نبرد بر سر تسلط بر جهان در آنجا روی خواهد داد. بریژینسکی با صراحت به قول و نظر هیتلر استناد می کند که اویراسیا مرکز جهان است و هر کس بر اویراسیا مسلط باشد بر جهان مسلط است. طبق تحلیل بریژینسکی حتی امروز هم شرط مقدماتی برای تسلطِ ایالات متحده بر جهان، تسلط بر کل منطقه اویراسیا ست. بریژینسکی در نهایت به این حکم می رسد که نخستین هدف سیاست خارجی امریکا باید این باشد که نگذارد هیچ کشور و یا هیچ گروهی از کشورها به این توانائی دست یابد که بتواند ایالات متحده را از اویراسیا بیرون براند و یا نقش آن را بعنوان قاضی بطور جدی مخدوش سازد». برای به کرسی نشاندن این دعوی، مادلن البرایت، وزیرخاجه امریکا، در سال 1997تمام منطقه آسیای مرکزی و پیرامون آن جنوب قفقاز را منطقه ژئواستراتژیکِ مورد علاقه امریکا اعلام کرد. ایران همیشه بخشی از این استراتژی بوده است، که در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، از حزب دموکرات، تدوین شد و در زمان «دیک چِی نی» از نئوکان ها و بوش (پسر) به اجرا گذاشته شد.
حملات 11 سپتامبر 2001 انگیزه جنگ علیه افغانستان خوانده شد، در حالی که نقشه آن 18 ماه قبل از حملات 11 سپتامبر، در زمان بیل کلینتون، ریخته شده بود. کلینتون، خود، در پایان سپتامبر 2006، رسما این واقعیت را اعتراف کرد. بنا به تایید Naiz Naik وزیر خارجه پاکستان در آن زمان، دستگاه حکومتی جورج بوش، تازه در ماه ژوئن 2001 همپیمان محلی خود پاکستان را از وجود چنین نقشه هائی مطلع ساخته بود.
جنگ علیه افغانستان، سرآغاز خط مشی تازه امریکا، یعنی دوران فتوحات جنگی در ابعاد تازه بود. هم این جنگ و هم جنگ علیه عراق بخشی از «طرح خاور میانه بزرگ»( Greater Middele East Initiative نئوکانهای ایالات متحده امریکا بود. اگر امریکائی ها در عراق حتی به بخشی از موفقیت هائی دست می یافتند که در آغاز در افغانستان بدست آورده بودند، مدت ها پیش حمله خود را به ایران، سوریه، یمن و دیگرکشورهای منطقه آغاز کرده بودند.
حتی در زمان کلینتون ، رئیس جمهور اسبق امریکا، » کره شمالی، ایران و عراق » «کشورهای شرور» خوانده شدند. جانشین کلینتون، جورج بوش (پسر) در سال 2002 آنها را «محور شرارت» نامید که » صلح جهانی را تهدید می کنند».
اینک پرزیدنت ترامپ با تایید نتانیاهو و بن سلمان ولیعهد عربستان، با انتخاب دو تن دیگر از خواستاران تند رو تغییر رژیم در ایران یعنی جان بولتون، بعنوان مشاور برای امور امنیت ملی و مایک پمپئو وزیر امور خارجه کسانی را به کاخ سفید برده است که قدرت تصمیم گیری دارند. این تصور دستگاه حکومتی ترامپ که اِعمال تحریم های اقتصادی موجب افزایش فشار بر مردم ایران و تغییر رژیم از درون خواهد شد، تصوری است ساده لوحانه و در عین حال خطرناک. جنگی که صدام حسین در سالهای 1980 با حمایت امریکا علیه ایران آغاز کرد، رژیم مذهبی ایران را تثبیت کرد. حمله از خارج به ایران سبب خواهد شد که مردم ایران تنگتر به هم بپوندند. افزون بر این ایرانی ها دقیقا می دانند حاصل جنگ های ایالات متحده علیه افغانستان، عراق، لیبی و سوریه چیزی نبوده است جز ویرانی این کشورها. علاوه بر این جنگ علیه ایران نه تنها مجموعه منطقه را بی ثبات خواهد کرد، بلکه کل منطقه را به آتش خواهد کشید.
متلاشی شدن گروههای گوناگون اسلامگرا در سوریه که تحت حمایت ایالات متحده امریکا، عربستان سعودی و دیگر شیخ نشینهای عرب در منطقه بودند بزرگترین شکست امپریالیسم امریکا پس از جنگ ویتنام است. از آنجا که ایران در کنار روسیه، بازیگر اصلی در این نبرد، نقش مهمی در متلاشی ساختن دشمنان اسلامگرای دولت سوریه ایفا کرد دستگاه حکومتی ترامپ نتوانست نقشی را که ایران در تحمیل این شکست ایفا کرد نادیده بگیرد.
بنظر ژزف بارمل، کارشناس امور امریکا در» جامعه آلمانی برای سیاست خارجی», . DGAP)) از آنجا که عقل سلیم نقشی در کاخ سفید ایفا نمی کند، بعید نیست که پرزیدنت ترامپ برای پیروزی در انتخابات کنگره که در پیش است ایران را بمباران کند.
حل مشکل ممکن است، ولی آیا مطلوب هم هست؟
دولت و رهبر ایران ایت الله خامنه ای بارها اعلام کرده اند که حاضرند برای رفع اختلاف با امریکا گفتگو کنند اما امریکا و اسرائیل هر دو با قاطعیت این پیشنهاد ها را رد کرده اند. جامعه بین المللی باید جنگ افروزان را مجبور سازد پیشنهاد های صلح ایران را بپذیرند و برای حل چالش بر سر میز مذاکره بنشینند.
تلاش امریکا برای بسیج خاورمیانه علیه جمهوری اسلامی ایران
تلاش امریکا برای بسیج
خاورمیانه علیه ج. اسلامی
یونگه ولت ترجمه رضا نافعی
آمار سایت تا کنون
4،282،716
ترجمه شماره
1089
https://aayande.wordpress.com/wp
وزیر امور خارجه آمریکا، مایکل پومپئو، روز سه شنبه با ورود اردن و سپس به مصر سفر خود به چند کشور خاورمیانه را آغاز کرد که تا 15 ژانویه ادامه خواهد یافت. قرار است برنامه اصلی در این سفر تلاش برای ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه ایران باشد. مایکل پمپئو در این دوره گردی چند روزه از کشورهای مصر، بحرین، امارات متحده عربی، قطر،عمان و کویت نیز دیدار خواهد کرد.
این رویداد که پمپئو روز چهارشنبه بگونه ای نامنتظر سر از عراق در آورد حکایت از آن دارد که در برنامه سفر او می تواند تغییراتی پیش آید.
پمپئو در بغداد نخست با المهدی نخست وزیر عراق ، پرزیدنت برهم صالح و دیگر سیاستمداران دولت مرکزی عراق دیدار کرد. آن دو مقام عراقی خواستار تداوم حضور نیروهای نظامی امریکا در عراق شدند. البته دولت امریکا هم برنامه دیگری جز این در پیش ندارد. ترامپ در سفر اعلام نشده خود به عراق که در 26 دسامبر صورت گرفت اطمینان داد که نقشه ای برای خروج از عراق ندارد. آنطور که نیروهای نظامی امریکا خود اظهار می دارند در حال حاضر تعدادسربازان امریکائی مستقر در عراق 8 هزار نفر است، در حالی که رسانه ها تعداد آنها را بین 5500 تا 5800 تخمین می زنند. پمپئو از بغداد به اربیل واقع در شمال عراق رفت تا با مسئولین منطقه خود مختار کردستان دیدار و گفتگو کند.
آنچه مشخص نیست این است که آیا او نیز در روزهای آینده ، چون جان بولتن، مشاور امنیتی ترامپ، به اسرائیل خواهد رفت؟ چنین دیداری ضرورت فوری ندارد، زیرا وزیرخارجه امریکا چند هفته پیش در جوار مراسمی که بمناسبت آغاز کار رئیس جمهور تازه منتخب و راستگرای برزیل برپا شده بود، نتان یاهو را دید. از این گذشته، این دو نفر در مورد ادامه خصومت با ایران چنان هم نظر هستند که گوئی یک جان در دو قالبند.
پمپئو اندک زمانی پیش از سفر ماموریتی خود، به وینفرید فوروست، نماینده رسانه CNBC گفت «قصد دارد به ایجاد و گسترش ائتلاف علیه ایران ادامه دهد، ائتلافی که کشورهای حوزه خلیج (فارس) ، اسرائیل، کشورهای اروپائی و آسیائی را در بر بگیرد. این کشورها درک خواهند کرد که ایران بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است». پمپئو در دنبال سخنان خود یک بار دیگر تصریح کرد که دولت امریکا در تدارک تغییر رژیم در ایران است.
پمپئو روز سه شنبه گفت:» داعش و ایران با تلاشهای خود یزرگترین خطر برای منطقه هستند». وزیرخارجه امریکا گفت امریکا برای مقابله با » نفوذ بدخواهانه ایران» تلاشهای دیپلماتیک و اقتصادی خود را دوچندان خواهد کرد.
پمپئو روز پنجشنبه در قاهره در باره » تعهد امریکا برای استقرار صلح، رفاه، ثبات و امنیت در خاورمیانه » نطق کرد. قبلا بسیاری از رسانه های بین المللی این پروژه های بلند پروازانه را با آنچه اوباما در چهارم ژوئن 2009 در دانشگاه قاهره بیان کرده بود، مقایسه کردند.
در آن زمان اوباما سخن از آغازی نوین میان کشورهای غربی و جهان اسلام برزبان رانده بود. پمپئو بشدت به اهداف اوباما حمله کرد و گفت گذشت ان روز گاری که ما برای برخی از کارها که امریکا کرده بود شرمگین بودیم.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در توئیتری نوشت: ایالات متحده امریکا لجاجت و کوته بینی را جایگزین سیاست خارجی خود در برابر ایران ساخته است. این که سیاستمداران معتبر امریکا واقعا به این نتیجه رسیده اند که ایران خطری است برای کشورآنها و برای همه جهان، با بکار بستن موازین عقلی مورد تردید قرار میگیرد.
در هر صورت ازمنظر واشنگتن، این فانتوم، آن سریشمی است که می تواند بسیاری از کشورهای منطقه را دور محور اورشلیم – ریاض، که هسته استراتژیک است، گرد آورد و آنها را از لحاظ سیاسی،اقتصادی و نظامی بیکدیگر بچسباند. ترامپ سیاست رونالد ریگان، رئیس جمهور اسبق امریکارا ادامه می دهد.
https://www.jungewelt.de/artikel/346927.us-truppenabzug-syrien-gegen-den-iran.html
دیدگاههای اخیر