بایگانی‌های ماهانه: مارس 2019

صدراعظم اسبق آلمان علیه تهدید امریکا وارد میدان شد

صدراعظم اسبق آلمان

علیه تهدید امریکا وارد میدان شد

راشا تودی ترجمه رضا نافعی

 

آمار دیدار از سایت تا کنون

4،348،314

ترجمۀ

1111

گفته می شود، گنرل،  سفیر بحث برانگیز ایالات متحده  امریکا  در آلمان، تهدید کرده است که اگر موسسه چینی «هو آ وای» در ایجاد «شبکه مخابراتی جی 5» سهیم گردد ایالات متحده مبادله اطلاعات سازمانهای اطلاعاتی خود را با آلمان محدود خواهد ساخت. این تهدید، گرهارد شرودر، صدر اعظم پیشین آلمان را خشمگین و چین را  ناراحت کرده است.

صدر اعظم پیشین آلمان این تهدید را تهدیدی گستاخانه توصیف کرد. گردهارد شرودر، صدراعظم پیشین آلمان، سه شنبه شب، در یک گرد همائی بزرگ در برلین که به  دعوت نشریه آلمانی «هاندلزبلات» برپا شده بود  گفت «معنی تهدید امریکا این است  که اگر تسلیم نشوید، خواهید دید که چه بر سرتان خواهیم آورد». دولت امریکا انتظار دارد که آلمان، بدلائل صرفا اقتصادی، در کنارامریکا قرار گیرد .

طبق خبری که وال استریت ژورنال منتشر کرده  آقای ریچارد گرنل سفیر امریکا در آلمان، در نامه ای که برای پتر آلتمایر، وزیر اقتصاد آلمان ارسال داشته اعلام کرده که اگر کنسرن چینی «هوآ وای» در ایجاد شبکه » جی 5″ در آلمان سهیم گرد، مبادلات اطلاعاتی سازمانهای اطلاعاتی دو کشور و همچنین  دیگراطلاعات بر روالی که تا کنون بوده ادامه نخواهد یافت. متعاقب آن  صدر اعظم مرکل گفت که  دولت آلمان قصد دارد در مورد ایجاد شبکه مخابراتی » جی 5″ با شرکای خود صحبت کند. مسئله مرکزی در ایجاد جی5  امنیت آنست.  کاخ سفید واشنگتن کنسرن عظیم » هو آ وای» را متهم میسازد به این که میتواند از طریق دستگاه هائی که تولید می کند جاسوسی کند و حتی دست به تخریب بزند. اما واشنگتن اسنادی برای اثبات این دعاوی ارائه نمی دهد.

روزنامه چینی «گلوبال تایمز» که به حزب کمونیست چین نزدیک است، نامه سفیر آمریکا را «خودخواهانه» و «متکبرانه» توصیف کرده است. این روزنامه می نویسد اروپا باید شجاعت داشته باشد از ایالات متحده فاصله بگیرد و همزمان با آن مناسبات خود را با چین گسترش دهد . گلوبال تایمز» می نویسد «جهان در حال تغییر است و استراتژی اروپا نیز باید متناسب با آن تغییر کند». روزنامه مذکور در مقاله خود می نویسد «هو آ وای» برای آلمان سودمند خواهد بود، زیرا ایجاد شبکه جی 5 از طریق این کنسرن میتواند ارزانتر و سریعتر به ثمر برسد.

شرودر گفت اگر او امروز صدراعظم آلمان بود، بنای استدلال را بر پایه ای می نهاد» که به کسب استقلال نسبی آلمان از سیاست خارجی و اقتصادی ایالات متحده بیانجامد».

گرهارد شرودر که در عین حال رئیس هیئت نظارت  نورد استریم نیز هست گفت : در  ارتباط با چین ما علائق متفاوتی داریم.  همانطور که علائق ما با روسیه نیز متفاوت است. روسیه بعنوان بازار نیز برای ما اهمیت دارد. در عین حال در عرصه سیاست خارجی نیز باید نزدیکی به مسکو را حفظ کرد.  ما نمی توانیم آنطور که امریکا انتظار دارد به جمع تحقیر کنندگان روسیه بپیوندیم»

شرودر گفت آلمان فقط در صورتی می تواند باقدرت های بزرگ اقتصادی مانند ایالات متحده یا چین  از در رقابت در آید که  به اروپا تکیه کند و رهبری اروپا را در دست داشته باشد. در عرصه اقتصادی  هر یک از کشورهای اروپائی به تنهائی در قیاس با ایالات متحده یا چین که برای رسیدن به مراتب بالاتر تلاش می کند، کوتوله ای بیش نیستند. کسی  با کوتوله هایی از این دست رفتاری محترمانه ندارد، کوتوله هایئ از این دست تبدیل می شوند به آدمک های تزئینی در  باغچه ها.

دیتر کمپ رئیس فدراسیون صنایع المان نیز اظهارات مشابهی کرد. او به روزنامه پاسائور نویه پرسه گفت آلمان فقط در همبستگی با اروپائی نیرومند می تواند با امریکا و چین رقابت کند. آنچه اهمیت تعیین کننده دارد این است که اروپا با صدای واحد سخن گوید :» اگرما خود را کوچک کنیم یا اجازه دهیم بین ما تفرقه بیاندازند، آنوقت برای همیشه در برابر امریکا و همچنین در برابر چین کوچک خواهیم ماند. رقابت آلمان با چین رقابت بر سر سیستم است.

https://deutsch.rt.com/europa/85694-wegen-us-drohung-gegen-deutschland/

 

 

با تحریم «نورد استریم 2″برای آلمان و امریکاچاره ای جز جدائی باقی نمانده!

با تحریم «نورد استریم 2»

برای آلمان و امریکا

چاره ای جز جدائی باقی نمانده!

راشا تودی – ترجمه رضا نافعی

امار سایت تا کنون

4،344،979

ترجمۀ

1110

بنا به گزارش «وال استریت ژورنال» ایالات متحده در کار تدارک تحریم علیه » نورد استریم 2″ است. در این صورت دوری واشنگتن و برلین از یکدیگر باز هم بیشتر تر خواهد شد. موارد مورد اختلاف میان دو کشور تقریبا هر روز فزونی می یابد.

ایالات متحده که مخالف کشیدن این خط  لوله برای حمل  گاز ارزان از روسیه به اروپاست بر فشار خود بر دولت آلمان می افزاید. بنا به گزارش وال استریت ژورنال دولت امریکا در کار تدارک مجازات موسساتی است که به تامین هزینه کشیدن این خط لوله کمک می کنند.

روزنامه پیشگفته  با استناد به سخنی از یک مقام اطلاعاتی  که  مشاور دونالد ترامپ در امور امنیتی است نوشته است که چتر دفاعی ایالات متحده با نورد استریم 2 با یکدیگر ناسازگارند و نمی توانند در کنار هم قرار گیرند . اگر می خواهید ما شما را از گزند جانور حفظ کنیم، پس چرا به آن غذا می دهید؟

بنا به نوشته روزنامه مذکور از منظر مقامات آلمانی تحریم ها «تجاوز علیه یک همپیان ناتو» محسوب شده است: تحریم ها علیه خط لوله فقط به معنی مقابله با آلمان نیست، بلکه به معنی مقابله با اروپاست. ما برای به پایان رساندن خط لوله از انجام هیچ اقدام ضروری فروگذار نخواهیم کرد. تشدید اختلاف بر سر نورد استریم 2 میتواند فاصله کنونی میان ایالات متحده و آلمان را باز هم عمیق تر سازد.

موضوعات مورد اختلاف دیگر مربوط می شوند به تهدید های امریکا مبنی برتجدید نظر در قرارداد های مبادلات بازرگانی و مقرر ساختن تعرفه های تنبیهی گمرکی، اقدام واشنگتن مبنی بر  فسخ قرارداد برجام با ایران و هر بار برای افزایش هزینه تسلیحات با لحنی  تند تر از آلمان طلبکاری کردن.

 طرح اخیرا اعلام شده از سوی ایالات متحده  نیز حتما به بهبود مناسبات با امریکا کمک نخواهد کرد، طبق این طرح  کشورهائی که نیروهای امریکا در آن مستقر هستند (مانند آلمان.م)  باید از این بابت هزینه ای بمراتب بیشتر از دیگر کشورها بپردازند.

افزون بر این ها، در روزهای اخیر، واشنگتن تهدید کرد که اگر مسئولیت ایجاد شبکه » جی 5″ به موسسه چینی «هو آ وای»  واگذار شود، مبادله اطلاعات امنیتی بین امریکا و آلمان محدود خواهد شد.

وال استریت ژورنال با استناد به گفته های نمایندگان امریکا می نویسد آنها می گویند تحریم ها می توانند با قانون » مبارزه با دشمنان امریکا» تکمیل شوند. با این قانون باید با سرمایه گذاران و موسساتی روبرو شد که در امر کشیدن خط لوله انتقال گاز و نفت سهیم هستند.

بنا به اطلاعات روزنامه مذکور تحریم های امریکا سبب خواهند شد که «گاسپروم» سهام شرکای غربی را بخرد و خود به تنهائی کار را به اتمام برساند. بر اساس اطلاعاتی که گاسپروم در اختیار گذاشته دشوار ترین مراحل کشیدن لوله به پایان رسیده، گاسپروم می تواند برنامه نورد استریم 2 را با هزینه بیشتر و در مدت زمانی بیشتر به تنهائی به پایان برساند. در صورت کنار رفتن سرمایه گزاران غربی بانک های روسیه و احتمالا سرمایه گذاران چینی نیز می توانند به میدان آیند.

نورد استریم 2 از مدت ها پیش موضوع بحث و مشاجره میان امریکا و آلمان است. صدراعظم مرکل پیش از سفر سال پیش خود به واشنگتن با مشاوران خود به این نتیجه رسید که در سفری که در پیش دارد در باره این موضوع اصلا صحبت نکند. اما این طور نشد. بمحض این که او در مقابل ترامپ قرار گرفت، هنوز خود را روی صندلی جا به جا نکرده، ترامپ به او گفت :» آنجلا شما باید خرید گاز از پوتین را تمام کنید ! «.

ریچارد گرنل، سفیر امریکا در آلمان نیز، در ماه ژانویه سال جاری  تهدید به تحریم کرد و برای موسسات  سهیم در کشیدن لوله گاز نامه هائی متضمن همین امر ارسال داشت.

برغم این تهدیدات دولت آلمان در مورد نورد استریم 2 بگونه ای حیرت انگیز استوار ماند. مرکل در سخنانی که در ماه گذشته در کنفرانس امنیت مونیخ بیان کرد یک بار دیگر از پروژه مذکور دفاع کرد و گفت: مولکول گاز روسیه، مولکول گاز روسیه است، چه از طریق اوکرائین بیاید چه از طریق دریای بالتیک. به این ترتیب پاسخ به این سوال که ما چقدر به گاز روسیه وابسته هستیم بستگی به این ندارد که این گاز  از لوله اوکرائین  بدست ما می رسد یا از لوله  دریای بالتیک. آیا هدف ما فقط این است که روسیه را وابسته به چین سازیم یا می خواهیم کاری کنیم که یگانه خریدار گاز روسیه چین باشد؟ آیا این تامین کننده علائق اروپائی ماست؟ بنظر من چنین نیست. ما هم می خواهیم اندکی در مناسبات بازرگانی سهیم باشیم.

مرکل می داند که در این مورد، اکثریت مردم آلمان پشتیبان او هستند. طبق نظر پرسی موسسه فورسا در ماه ژانویه (دو ماه پیش) 73 در صد از مردم آلمان حمل گاز از لوله گاز دریای بالتیک را درست و فقط 16 درصد آن را نادرست می دانند. از نظر 77 در صد از پرسش شوندگان هدف امریکا از این  تهدید که  موسسات سهیم در کشیدن لوله گاز را تحریم خواهد کرد  اخاذی است.

 

https://deutsch.rt.com/international/85617-sanktionen-gegen-nord-stream-2/

«ویار» قدرت جهانی از چه زمانی در اروپا نمایان شد؟

«ویار» قدرت جهانی

از چه زمانی در اروپا نمایان شد؟

 

یونگه ولت ترجمه رضا نافعی

امار دیدار سایت تا کنون

4،342،824

ترجمه

1109

زبیگنیو بریژینسکی، استراتژیست آمریکایی، استراتژی ایالات متحده امریکا را در مورد گسترش ناتو چنین توصیف کرده است.:

 استراتژیست های آلمانی قصد داشتند در کنار تقویت گسترش ناتو در شرق اروپا،  نوسانات کشورهای اروپای شرقی را نیز تحکیم بخشند. آن کشورهائی که با تغییر جبهه، یعنی ترک شرقِ کمونیستی و پیوستن به غرب سرمایه داری،  موجب بهبود موقعیت آلمان نیز شده بودند به این معنی که آلمان را از حاشیه اروپا به موقعیت میانی و مطلوب رانده بودند. اما استراتژیست های امریکائی در پی تحقق طرحی دیگر بودند.

زبیگنیو بریژینسکی که زمانی(1981-1977)  مشاور امنیتی پرزیدنت کارتر بود و تا زمانی که زنده بود ( ماه مه 2017) نظرش در عرصه سیاست خارجی امریکا وزن ویژه ای داشت، این طرح را بگونه ای نمونه وار توصیف کرده است.

او در کتاب خود بنام » بازی بزرگ شطرنج» می نویسد: «اگر ایالات متحده امریکا بخواهد قدرت خود را در عرصه جهانی حفظ کند، باید توجه خود را به «اویراسیا» معطوف سازد، به سرزمینی عظیم که لیسابون پایتخت پرتقال واقع در جنوب اروپا را به ولادیوستک در منطقه اقیانوس آرام در آسیا متصل می سازد. آنگاه برژینسکی نظر خود را به این صورت تشریح می کند که اگر اویراسیا را در کلیت خود در نظر بگیریم دارای چنان قدرت بالقوه ایست که می تواند زورش به امریکا بچربد.

«سه چهارم از جمعیت کره زمین در این منطقه زندگی می کنند، سه چهارم از منابع شناخته شده انرژی جهان در این منطقه متمرکز است، سه پنجم از تولیدات ناخالص جهانی در این منطقه تولید می گردد».  استراتژیست امریکائی به این نتیجه می رسد که » اگر همه اینها را با هم در نظر بگیریم قدرت اویراسیا بمراتب بیش از امریکاست.او می نویسد»» اما خوشبختانه این سرزمین بزرگتر از آنست که بتواند یک وحدت سیاسی ایجاد کند».

با وجود این واشنگتن باید هشیار باشد، چون:» تمام رقبای بالقوه امریکا چه رقبای سیاسی و چه چالشگران اقتصادی و چه بسا هر دو در آن واحد، همه آنجا مستقر هستند. بنا براین «اویراسیا»  عرصه  نبرد  برای  کسب برتری جهانی است».

حال چه باید کرد؟ بریژینسکی معتقد است کاری که امریکا طی سالهای دراز جنگ سرد کرد و روابط نزدیکی که با کشورهای اروپای غربی» همپیمان های طبیعی امریکا» برقرار ساخت، اینک ثمرات خود را به  بار می آورد. » این متحدان سرپل های اساسی ژئو پلیتیک امریکا در قاره اویراسیا هستند».

هر یك از این ستون های ائتلاف اروپای شرقی، کمکی است برای تقویت موقعیت امریکا در «اویراسیا» وستونی است برای پیشگیری از ایجاد وحدت اقتصادی  یا سیاسی میان نیروهای مستقر در سرزمین بی سر و ته اویراسیا علیه امریکا.علاوه بر این، این سرپل ها از این جهت هم مفیدند که مانع  تثبیت  موقعیت روسیه و تبدیل شدن دوباره  آن به یک رقیب قدرتمند می گردند.

 دو سال بعد، ناتو اولین عضو جدید اروپایی  را به عضویت پذیرفت.

بریژینسکی خوب می دانست که با پیشراندن ناتو  بسوی شرق ستون اروپائی ناتو هم تقویت می گردد. ولی از منظر او قدرتمند تر شدن ستون اروپائی مسئله آفرین نبود : طبق برآورد او اتحادیه اروپا در آینده قابل پیش بینی قادر نخواهد بود در عرصه ژئو پلیتیک امریکا را به چالش طلبد.

در همان زمان که او این سطور را می نوشت، همکاران استراتژیست او در بن و بروکسل به وارسی دقیق و همه جانبه تقویت سیاست خارجی و سیاست نظامی اتحادیه اروپا مشغول بودند.  هنوز چند سالی از این مقدمه نگذشته بود  که  در  مصاحبه های مطبوعاتی برخی از افراد  ویار دست یافتن به قدرت جهانی نمودار شد. محاسبه برژینسکی در مورد اروپا اشتباه از آب درآمد.

 

https://www.jungewelt.de/artikel/350791.militärmacht-brückenkopf-in-eurasien.html

 

 

 

مردم سوریه آزادی میخواستندامریکا مرگ و ویرانی هدیه کرد!

مردم سوریه آزادی میخواستند

امریکا مرگ و ویرانی هدیه کرد!

 

 

یونگه ولت ترجمه رضا نافعی

آمار دیدار از سایت تا کنون

4،341،491

ترجمه

1108

در بهار سال 2011 به محض آغاز نخستین تظاهرات در سوریه، دولت های کشورهای صنعتی غرب به این نتیجه رسیدند که «رژیم سوریه» هرگونه مشروعیت را از دست داده و » مردم» سوریه خواستار سقوط بشار هستند که تظاهرات مسالمت آمیز  آنها را با توسل به قهر سرکوب می کند. آنچه مسکوت گذاشته میشد این بود که تک تیراندازانی که از قطر و عربستان فرستاده شده بودند، از همان آغاز خود را در میان تظاهر جا زده بودند و – » گروه بین المللی بحران» یعنی گروهی متعلق به غرب، که حتی هزینه آن را هم کشورهای غربی تامین می کنند، تایید کرد که تعداد تلفات  پلیس  در آن تظاهرات بیش از تلفات غیر نظامیان بوده است. نکته دیگری که به آن هم اشاره ای نشد و مسکوت ماند، قاچاق اسلحه به سوریه بود که- آن نیز هفته ها پیش از تظاهرات – صورت گرفته و ثبت شده بود .

آنچه اکثریت قریب به اتفاق مردم سوریه می خواستند، اصلاحاتی برای بهتر شدن وضع اجتماعی شان  بود، پایان بخشیدن به وضع اضطراری حاکم بر کشور بود، کنترل سازمانهای اطلاعاتی و دادن تابعیت به کردهای فاقد تابعیت بود. مردم این ها را می خواستند نه سقوط رژیم را.

اما اسناد موجود حکایت از آن دارند که آنچه واشنگتن از سال ها پیش می خواست و  تدارک می دید، تغییر رژیم در سوریه بود. امریکا دست به تحریم سوریه زد، به تحریم هائی دست زد که صدماتی سخت به مردم غیرنظامی می زد، دیپلمات های کشورهای صنعتی غرب و همپیمانهای آنها در کشورهای عربی سربازان سوریه را تشویق به فرار از ارتش و خدمت زیرپرچم می کردند.

گرچه فقط چند نفری از رده های پائین نظامی تحت تاثیر این تبلیغات قرار گرفتند و از رده های بالای نظامی کسی میان آنها دیده نمی شد، اما رسانه های غربی و اظهارات مراجع رسمی چنان وانمود می کردند که گویا تعداد فراریان از ارتش سوریه سر به آسمان زده است. قطر و عربستان سعودی برای جلب سربازان سوریه  وعده می دادند که هرکس فرار کند مبالغ قابل توجهی به او انعام خواهند داد. در پایان ژوئیه 2011 هفت نفر از سربازان فراری سوریه »  آرتش آزاد سوریه (FSA) را تشکیل دادند و اعلام کردند که هدفشان جنگ مسلحانه با دولت بشار اسد است. آنها طی بیانیه ای به شرح اصول خود پرداختند و رسما اعلام کردند که پیرو اصول دموکراسی، جامعه کثرت گرا و چند ملیتی و مخالف تروریسم هستند.  اما اعضای اخوان المسلمین که در اکثریت بودند و کشورهای عربی خلیج فارس که هزینه های شبه نظامیان را تامین می کردند، در سال 2011 حمله خود را به نیروهای دولتی و اعضای سازمانهای اطلاعاتی آغاز کردند، حملاتی که هربار عده ای غیر نظامی را نیز به خاک هلاک می افکند. با وجود این، سازمان  اطلاعاتی امریکا » سیا» ، ترکیه، عربستان سعودی و قطر با سلاح های باقی مانده از دولت ساقط شده قذافی در لیبی جنگجویان  را تجهیز می کردند. پس از یک حمله فاجعه آمیز به کنسولگری امریکا در بنغازی در سپتامبر 2012 کشورهای غربی و کشورهای عربی در صدد برآمدند  آشکار یا پوشیده ، تحت عنوان کمک های انسانی، به گروههای خارجی  در سوریه سلاحهای سنگین برسانند. افزون بر این واشنگتن و  پاریس تصمیم گرفتند در اردن یا ترکیه به جنگجویان مخالف دولت سوریه آموزش نظامی بدهند. در آغاز این کار بصورت محرمانه و از سال 2013 کاملا رسمی و علنی صورت  گرفت. سرانجام واشنگتن اعتراف کرد از برنامه ای که 500 میلیون دلار برای واشنگتن هزینه داشت  فقط چند نفری از 6 هزار جنگجوی آموزش دیده دراین برنامه به ارتش آزاد سوریه وفادار مانده اند. بقیه آنها با سلاحهائی که در اختیار آنها گذاشته شده بود به یک گروه تروریستی نیرومند تر که مزد بیشتری هم می پردازد، پیوسته اند. بخش عمده این گروهها عبارت بودند از رزمندگانی خارجی که در طول سال 2012 عرصه را بکلی در اختیار خود گرفتند. حداکثر از سال 2013 به بعد بخش هائی از این شبه نظامیان از جمله  گروه النصرت که شعبه القاعده است، به سلاحهای شمیائی نیز دست یافتند.

با وجود این تجربه، واشنگتن  یک برنامه آموزشی دیگر با یک میلیارد بودجه را آغاز کرد که دونالد ترامپ آن را در سال 2017 متوقف ساخت. برغم همه این تلاشها ارتش آزاد سوریه  دیرگاهی است که بیقدر شده است، و امروز همراه با ارتش ترکیه علیه کردها در شمال سوریه می جنگد.

دولت آلمان هم در کمک به » ارتش آزاد سوریه» با پرداخت میلیونها یورو سهیم بود. افزون بر این از آگوست سال 2012  «ارتش آزاد سوریه» اطلاعاتی را که کشتی »Oker« از نیروی دریائی آلمان در باره دولت  و ارتش سوریه بدست می آورد در اختیار » ارتش آزاد سوریه» قرار می داد.

غرب به ساختارهای سیاسی مرتبط با » ارتش آزاد سوریه» نیز از زمان تاسیس آنها بشدت کمک می کرد. یکی از آن سازمان ها  که یک ماه پس از تاسیس ارتش آزاد سوریه ایجاد شد » شورای ملی سوریه» نام دارد که در ماه نوامبر 2012 به عضویت «ائتلاف نیروهای انقلابی و نیروهای مخالف سوریه» که در قطر بنیاد نهاده شده بود، در آمد.

شورای همکاریهای خلیج، واشنگتن، ترکیه، و در حدود صد عضو دیگر، در آغاز سال 2012 به تبعیت از ابتکار فرانسه » گروه دوستان خلق سوریه » را برسمیت شناختند و برغم آن که این سازمان نه یک سازمان متکی به آراء مردم سوریه است و نه در سوریه کسی از آن پشتیبانی می کند، آن را بعنوان «یگانه نماینده مشروع خلق سوریه » برسمیت شناختند.

دولت آلمان تا امروز از دفتر این گروه در برلین حمایت می کند. کمک آلمان به دفتر این گروه  فقط در سال 2018 بالغ به 220 هزار یورو شده است. از سال 2012 اندیشکده » دانش و سیاست» سوریه ای هائی را که مخالف بشار اسد هستند از سراسر جهان گردهم می آورد تا برای آینده سوریه، » پس از سقوط اسد» نقشه بریزند.

 

https://www.jungewelt.de/artikel/350631.krieg-in-syrien-schwere-waffen-und-viel-geld.html

 

 

 

هر دولتی را امریکا نخواهدکشورهای جهان هم نباید بخواهند!

هر دولتی را امریکا نخواهد

کشورهای جهان هم نباید بخواهند!

 

راشا تودی – ترجمه رضا نافعی

 

آمار دیدار سایت تا کنون

4،339،246

 

ترجمه

1107

اکثریت قریب به اتفاق جهان هنوز نیکلاس مادور را رهبر قانونی ونزوئلا می داند. اینک فرستاده ویژه امریکا اشاره کرده است که واشنگتن می تواند آن کشورهائی را که با تلاشهای امریکا برای تغییر رژِیم در ونزوئلا مخالفت ورزند  نیز تحریم کند.

روز سه شنبه الیوت آبرامز رهبر مداخلات امریکا در ونزوئلا، به جامعه بین المللی یاد آور شد  که باید عاقلانه جانبداری کند. او به سخنان خود چنین ادامه داد که تحریم های اقتصادی واشنگتن فقط شامل دولت مادور نیست بلکه می تواند تمام کشورهای دیگری که تصمیم به حمایت از مادور گرفته اند نیز را در بر بگیرد.

 آبرامز در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت «این احتمال که تحریم های ثانوی دامنگیر کشورهای دیگر نیز بشود، می تواند به رفتار آتی رژیم ونزوئلا نیز بستگی پیدا کند».

تا کنون 54 کشور تحت فشار امریکا خوان گایدو را که خودش  خود را رئیس جمهور دوران گذار خوانده برسمیت شناخته اند.

پاسخِ کالین کاول، استاد  علوم سیاسی در کالجِ  بلوفیلد استیت، به پرسش راشا تودی این بود: «گرچه امریکا ادعا می کند » وضع خوبست»، تا دیگر کشورها را نیز همراه سازد، اما اکثریت کشورها و مردم جهان » جاه طلبی های » امپریالیستی» را طرد می کنند.

کاول گفت:» دولت امریکا بگونه ای خطرناک چالش ونزوئلا را  بین المللی می کند و کشورهای دیگر را که با ونزوئلا در ارتباط هستند تهدید می کند و می گوید اگر شما از تحریم های ما پشتیبانی نکنید ما شما را تحریم خواهیم کرد. دولت ترامپ همپیمان های خود را مجبور می سازد که تصمیم بگیرند: یا از این کودتای تجاوزکارانه حمایت کنید، تا دولت منتخب ونزوئلا سرنگون گردد، یا از دولتی حمایت می کنید که امریکا از آن خوشش نمی آید. مورد تحریم قرار دادن تمام دولی که در جهان از مادور حمایت کنند و مخالف گایدو باشند، نه تنها حقوق بین الملل را نقض می کند، بلکه دخالت بی شرمانه ایالات متحده در امور یک کشور مستقل را نیز برجسته می سازد. کاول از سخنان خود چنین نتیجه گرفت: «سه چهارم کشورهای جهان در کنار دولت منتخب، دولت دموکراتیک  ونزوئلا هستند از جمله بزرگترین کشورهای جهان، چین و روسیه».» بنا بر این، صرفنظر ازحرف هائی که ترامپ برای حفظ قدرت خود در داخل می زند، جهان این تجاوز امپریالیستی علیه ونزوئلا را با دقت تمام زیر نظر گرفته است.»

https://deutsch.rt.com/international/85419-usa-drohen-mit-sekundaren-sanktionen/

 

مکرون مصداق کامل:یکی را به ده راه نمیدادندسراغ کدخدا را می گرفت! 

مکرون مصداق کامل:

یکی را به ده راه نمیدادند

سراغ کدخدا را می گرفت!

 

یونگه ولت ترجمه رضا نافعی

 

آماردیدار از سایت تا کنون

4،336،349

 

ترجمه

 

1106

چه ارتباطی هست بین آزادی و سازمان اطلاعاتی ؟ اگر کسی بخواهد پاسخ آن را بداند، باید  به امانوئل ماکرون مراجعه کند.

گویا، رئیس جمهور فرانسه روز سه شنبه، مقاله ای در روزنامه های 28 کشور عضو اتحادیه اروپا منتشر ساخته است، که در آن خواستار» آغازنوینی در اروپا» شده است. متن مقاله از آغاز تا پایان مزین است به واژه » آزادی».

در عین حال ماکرون روز گذشته  پس از حضور در اجلاس افتتاح  » آکادمی سازمانهای اطلاعاتی اروپائی» نطقی  ایراد کرد متضمن سه مقوله :  اروپا، آزادی، جاسوسی: آیا در کنار هم قرار گرفتن این سه مقوله ضد و نقیض نیست؟ اصلا و ابدا!

ماکرون در مقاله خود نوشته است:» اروپا یک قدرت درجه 2 نیست». یعنی محافل حاکم در اتحادیه اروپا نمیخواهند در خط میانی بلکه در خط مقدم سیاست های جهانی قرار داشته باشند.

در این صورت اروپا باید یک نیروی نظامی مقتدر داشته باشد: از این رو ماکرون در مقاله خود خواستار» انعقاد قرارداد برای دفاع و امنیت» «افزایش بودجه نظامی» و » تاسیس شورای امنیت اروپا» شده است.

افزون بر این اقتصاد باید  به شدت به منافع امپراطوری اروپا متصل گردد: بنا به خواست ماکرون : موسساتی که از علائق استراتژیک ما پیروی نکنند مجازات یا ممنوع خواهند شد. او برای برخورد با بخش های استراتژیک اقتصاد خواستار رفتاری ترجیحی است. هدف تشکیل بلوک های اروپائی است.

تنها مشکل آنست که مقاومت مردم  روز به روز شدیدتر می شود. در حالی که ماکرون در مقاله خود علیه کنسرن های بزرگ امریکائی و رقیب تندی به خرج می دهد و موفق به اخراج سازمانها اطلاعاتی امریکا از اکادمی جدید سازمانهای اطلاعاتی اروپائی می شود، چه اتفاقی رخ می دهد؟

انگلستان با خواست اکثریت مردم موافقت می کند و از اتحادیه اروپا خارج می شود. تضاد های داخلی اتحادیه اروپا را متلاشی می کنند.

بیم آن میرود، در انتخابات اروپا که در ماه مه صورت می گیرد،   در بسیاری از کشورها، مخالفان امپراتوری اروپا، صرفنظر از آن که دلیل مخالفتشان چیست، نیرومند تر هم بشوند. حال چه باید کرد؟ دو راه حل بنظر ماکرون می رسد.

نخست مراجعه به : » هیئت های منتخب مردم» در یک «کنفرانس بزرگ اروپائی» است- یعنی متوسل شدن به یک  کمپینی عظیم تبلیغاتی.در چنین مواقعی معمولا تا آنجا که ممکن باشد . صحبت از آزادی می شود،  ماکرون هم همین کار را می کند.

راه دوم : آیا اینطور نیست که ، تمام مخالفان اروپا، نه. ببخشید:» دشمنان اروپا» از خارج پول می گیرند؟

نه، اینطور نیست، ولی به هرحال، میشود این کار را هم کرد، اما نارضایتی مردم را نمیتوان به گردن یک دشمن خارجی گذاشت.

ماکرون در مقاله خود می نویسد» اتحادیه اروپا باید تامین هزینه های احزاب سیاسی اروپا را بوسیله قدرت های بیگانه ممنوع سازد» و » آژانسی برای حفظ دموکراسی » تاسیس کند، تا جلوی دستکاری در انتخابات را بگیرد».

 فشار دیگ بخار را باید به خارج انتقال داد. این یک نسخه بسیار قدیمی است، سازمانهای اطلاعاتی نیز هم به درد این کار می خورند و هم  به درد ایجاد بلوک های اروپائی. اما این که آیا با توسل به این شیوه ها بتوان مشکلات را حل کرد، سخت قابل تردید است.

 

https://www.jungewelt.de/artikel/350441.druck-nach-außen-lenken.html

 

 

وحشت از جنبش های اجتماعی اتحاد اروپا و امریکا را حفظ می کند

وحشت از جنبش های اجتماعی

اتحاد اروپا و امریکا را حفظ می کند

راشا تودی ترجمه رضا نافعی

آمار دیدار از سایت تا کنون

4،335،150

ترجمه

 

1105

فوریه 2019 ، مونیخ: پنجاه و پنجمین اجلاس سالانه کنفرانس امنیت مونیخ بسیاری از شرکت کنندگان غربی را با معضل چه باید کرد مواجه ساخت؟

آنها از سوئی با جنگ بازرگانی  پرزیدنت ترامپ علیه اروپا و بویژه علیه آلمان روبرو هستند که پرزیدنت ترامپ در  پی دست یازیدن به آنست.  از سوی دیگر گروه دومی هستند که خود به دو گروه تقسیم می شوند: بخشی که  خواستار استقلال استراتژیک «ستون اروپائی» در عرصه دیپلماتیک و نظامی هستند، و بخشی که  حامیان انحصار قدرت در دست ناتو هستند.

سومین مورد اختلاف این است که واشنگتن می خواهد پاریس، برلین و لندن را مجبور به پس گرفتن امضای خود از پای قرارداد هسته ای منعقده با ایران در سال 2015 سازد.

افزون بر این ها اختلافی است  بین رهبران امریکا و آلمان بر سر کشیدن خط لوله از روسیه به اروپا و خرید گاز ارزان از روسیه برای اقتصاد آلمان است.

و سرانجام این که ایالات متحده قراردادی را که  در سال 1987  با مسکو منعقد ساخت، که طبق آن تولید سلاحهای متوسط در اروپا ممنوع شده بود، لغو کرد.  گرچه کشورهای اروپائی  استدلال امریکا را تکرار کردند و روسیه را به نقض قرارداد متهم ساختند ولی در عین حال احساس غبن هم می کردند که در برابر کاری انجام شده قرار گرفته بودند، و آن عبارت بود از  لغو قرارداد و نادیده گرفتن  امنیت اروپا .

آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در مونیخ برای بیان نادرست دانستن سیاست امریکا  لحن تا اندازه ای دیپلماتیک اختیار کرد. ولی   مایکل پنس معاون رئیس جمهور امریکا با برخوردی پرتفرعن و خود پسندانه گفت:» امروز امریکا از هر زمان دیگری نیرومند تر است  و باردیگر خود را تبدیل به رهبر جهان ساخته است».

خصلت تحریک آمیز و بی ملاحظه ترامپ  این  تضاد  ها را با خشونت بیمانندی همراه می سازد.  .رهبران اروپائی از تویت های ترامپ  که  می توانند در راه باشند، در هراسند.

افزون بر این تنش به  دوسوی اتلانتیک  محدود نیست، بلکه به درون   آنها نیز رسوخ کرده است. بعنوان مثال چند کشور اروپای شرقی بیشتر تمایل به پیوستن به اردوگاه واشنگتن دارند تا به بروکسل.

از سوی دیگر ژزف بایدن ، همتای پیشین آقای پنس در دوران اوباما، که او نیز در مونیخ بود، در این رؤیا بسر می برد که » جهان پنجاه سال آینده »  را سر و سامان بخشد.

در واقع تضاد های میان کشورهای غربی از نوع تضاد های ایده ئولوژیک نیستند. همه آنها مسکو را   عامل  تیره بختی جهان می دانند (اگر جز این بود دیگرچه دلیلی برای ادامه حیات ناتو باقی می ماند؟)

همه از عروج چین در هراسند. همه آنها  بت یگانه ای دارند  بنام بازار و  » حکومت جهانی» که اعتباری برای استقلال حکومت های ملی قائل نیست . همه آنها پیرو یک منطق برای حکومت  جهانی هستند ، از جمله «حق دخالت در سرنوشت «( که این علیه کاراکاس در جریان است).

با این حال، در واقع مناقشه منافع در بسیاری از مناطق وجود دارد. به خصوص در دو حوزه: بازارهای دفاعی و انرژی. تولید کنندگانِ اروپائیِ  جنگ افزار می خواهند در قیاس با همکاران امریکائی خود از سهم بیشتری برخوردار شوند، ولی امریکائی ها علاقه ای به چشم پوشی از تسلط خود بر بازار جهانی تسلیحات و کاهش فروش جنگ افزار های خود ندارند. دقیقا در این زمینه است که باید درگیری در مسئله «دفاع اروپا» را قرارداد و درک کرد.

ارزش پروژه ها و بازارهای آینده برای  سامانه های تسلیحاتی  سر به میلیاردها دلار می زند.اهمیت بخش انرژی نیز کمتر از اهمیت تسلیحات نیست، بویژه از آن رو که  در آینده نقش مهمی برای  وابستگی و  عدم وابستگی ایفا میکند..

احتمالا تصادفی نیست که ایران و نزوئلا ( هر دو از بنیانگذاران  اپک)  اینک در کانون توفان قرار گرفته اند. این که لوله انتقال  گا ز نورد استریم 2   واشنگتن و برلین را چنین سخت بجان هم می اندازد و رهبران امریکا و اروپا  بر سر مبارزه برای پیشگیری از گرمای کره زمین به جان هم می افتند («مبارزه» ای که به نخبگان اروپائی امکان می دهد هزاران  » احمق مفید»(   کارگران معادن ذغال سنگ  .م) را تجهیز کنند.

در حالی که عموسام از لحاظ تولید نفت و گاز به خود کفائی رسیده  اروپا هنور از این مرحله بسیار دور است، از این رو رهبران آن می خواهند از وابستگی خود به هیدروکربن ها بکاهند.

با توجه به این پسزمینه، آخرین عاملی که رهبران اتحادیه اروپا و رسانه های وفادارشان را رنج می دهد : «عروج پوپولیسم » است. پوپولیسم  نامی است تحقیر آمیز برای توصیف  شورش های بالقوه یا خودجوش مردم علیه از دست دادن امتیازات اجتماعی و کاهش  پیوسته استقلال ملی ( برگزیت، جلیقه زردها، سونامی انتخاباتی ایتالیا و غیره) اگر رهبران اروپائی واشنگتن را واقعا رقیب خود می دانستند، دشمنان خود را به مونیخ دعوت نمی کردند. آنچه در پس ذهن همه آنها جای دارد این است: خلقها….

https://deutsch.rt.com/meinung/85251-nach-sicherheitskonferenz-in-muenchen-dunkle-wolken-ueber-dem-atlantik/

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: