نفت و گاز روی روابط ترکیه با یونان و اتحادیه اروپا
نفت و گاز روی روابط
ترکیه با یونان و اتحادیه اروپا
جرمان فارن پالیسی- ترجمه رضا نافعی
آمار سایت تا کنون
4،616،670
ترجمه
1207
اختلافات در اتحادیه اروپا در مورد نحوه برخورد با ترکیه وارد مرحله ای جدی شده است. دلیل اصلی مانورهایی است که در حال حاضر در شرق مدیترانه صورت می گیرد. از یک طرف ترک ها و از سوی دیگر نیروی دریایی یونان. این تمرینات جنگی در پی جستجوی ترکیه برای یافتن نفت و گاز در آبهایی است که یونان نیز از آنها استفاده می کند. پسزمینه جنگ قدرت نیز بیشتر سیاست خارجی و تهاجمی آنکارا در سالهای اخیر است که اکنون یک مؤلفه دریایی نیز بر آن افزوده شده است. صحبت از مفهوم «میهن آبی» («ماوی وطن») است. در حالی که دولت آلمان می خواهد به همکاری نزدیک با ترکیه، از جمله بعنوان سدی در برابر پناهندگان ادامه دهد و به همین دلیل بدنبال سازش بین آتن و آنکارا است، فرانسه که منافع دیگری در شرق مدیترانه دارد در کنار یونان ایستاده است. نشانه هایی در دست نیست که سیاست آلمان در مورد ترکیه تعمیم یابد و به سیاست اتحادیه اروپا در برابر آن کشور تبدیل گردد.
از یک طرف، بنا به توضیحات اخیر» گونتر سوی فرت «، عضو اندیشکده وزارت خارجه آلمان که کارشناس امور ترکیه است، چارچوب سنتی روابط بین بروکسل و آنکارا، که عبارت بود از: «روند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا». دیگر وجود ندارد. بنا به گفته سویفرت هدف این روند عبارت بود از ترغیب ترکیه به پذیرش وسیع اصول اعتقادی و رفتاری اتحادیه اروپا، روندی که می توانست به موافقت کشورهای عضو اتحادیه اروپا با عضویت ترکیه در این اتحادیه بیانجامد. به هر حال ، «این روند» «هم به دلیل سیاست ترکیه و هم موضع اتحادیه اروپا به شکست انجامید».
اختلافات فعلی در اتحادیه اروپا بر سر تعامل با ترکیه پیش زمینه ای دوگانه دارد. از یک طرف ، بنا به توضیحات اخیر «گونتر سوی فرت» چارچوب سنتی روابط بین بروکسل و آنکارا که عبارت بود از: «روند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا، دیگر وجود ندارد. از سوی دیگراکنون که دیگر عامل پیوند دهنده ای در میان نیست، «منافع خاص اعضای اتحادیه اروپا در برابر ترکیه» برجسته شده است در مورد بسیاری از موضوعات – «مسائل پناهندگان، سیاست انرژی، نقش ترکیه در سوریه و لیبی» – «کشورهای اتحادیه اروپا هر یک برحسب منافع ملی خود مواضع مختلفی اتخاذ می کنند».
این وضع با گسترش بین المللی شرکت های ترکیه همراه شد. این امر با توجه به اینکه ترکیه طی دو دهه گذشته تغییر همه جانبه ای در سیاست خارجی خود داشته است، جدی تر است. پیش زمینه این امر رشد سریع اقتصادی این کشور از آغاز هزاره است: تولید اقتصادی ترکیه از 200 میلیارد دلار آمریکا در سال 2001 به 950 میلیارد دلار آمریکا در سال 2013 افزایش یافت. این ارتقاء مرتبه با پیشرفت گسترش بین المللی شرکت های ترکیه همراه بوده است. دکترین «عمق استراتژیک» توسط وزیر امور خارجه وقت ترکیه احمد داووتوغلو به عنوان یک چارچوب مفهومی ارائه شده بود. امروز، همزمان با توسعه روابط ترکیه به ویژه با کشورهایی که زمانی متعلق به امپراتوری عثمانی بودند، اغلب صحبت از «نئو-عثمانی گرایی» می شود. دولت ترکیه در زمان رجب طیب اردوغان غالباً برای مشروعیت بخشیدن به سیاست خارجی خود به وقایع یا افرادی از دوران عثمانی توسل می جوید. نمونه ای از آن را هم اکنون رسانه های نزدیک به دولت ارائه می کنند که عبارتست از همکاری آنکارا با «دولت وحدت لیبی» با توصیف تسخیر طرابلس که در سال 1510 از اسپانیا پس گرفته شد. هم اکنون آژانس توسعه دولتی ترکیه TIKA در حال باز سازی خرابه های قدیمی عثمانی در طرابلس است.
در این اواخر ترکیه، مفهوم «میهن آبی» («ماوی وطن») را نیز مکمل کسب اعتبار کرده است. منشأ آن در محافل رهبری در نیروی دریایی ترکیه است که نقش آنها در جنگ سرد دقیقاً توسط ناتو تعریف شده بود، اما استراتژیست های آن حداکثر از سال 2000 – به موازات تقویت گسترش اقتصادی ترکیه شروع به ترسیم راههایی برای تقویت سیاست مستقل دریایی ترکیه کردند. با توجه به ویژگی های جغرافیایی – بخش های زیادی از سواحل غربی ترکیه در برابر جزایر یونان قرار دارد، یعنی مناطقی که درون آن 200 مایل فاصله دریائی قرار دارد، که آتن مدعی مالکیت آنست. و این درست همان منطقه ایست که محدوده 200 مایلی ترکیه را محدود می کند – این امر منجر به درگیری با یونان می شود. «ماوی وطن» – یعنی دریای ترکیه – که برابر است با حمله به موقعیت حداکثری یونان که مشمول مناطقی است که درون 200 مایل فاصله تا جزائر یونان قرار دارد. با توجه به تمام این احوال مفهوم «میهن آبی» نه تنها با موضعی ضد یونانی بلکه با موضع ضد غربی نیز در ارتباط است. در حالی که ترکیه خود را برای اتحاد با روسیه و چین یک قدرت آزاد آسیایی آماده می کند.
واکنشی که قدرت های برجسته اتحادیه اروپا نسبت به سیاست ترکیه در مدیترانه شرقی دارند، پیوسته تهاجمی تر می گردد. فرانسه بر حضور نظامی خود در منطقه می افزاید و همکاری های نظامی با یونان و قبرس را گسترش می دهد . پس زمینه آن منافع سنتی فرانسه در خاورمیانه و همچنین پروژه های خاص برای دستیابی به مواد اولیه است: کمپانی نفتی توتال، همراه با Eni ایتالیایی، حق اکتشاف ذخایر گاز طبیعی احتمالی در هفت بلوک از 13 بلوک جنوب قبرس را تثبیت کرده است. در ابتدای ماه توافقنامه نظامی جدیدی بین فرانسه و قبرس به اجرا درآمد که شامل اقدامات مشترک آموزشی و مانور و افزون بر آن همکاری تسلیحاتی نیز هست. در ماه فوریه پاریس با آتن نیزتوافق کرده بود که در آینده نزدیک با یونان توافقنامه نظامی منعقد کند که شامل تمرینات جنگی مشترک و همکاری نزدیک تر تسلیحاتی باشد. در همین حال فرانسه چندین مانور مشترک دریایی با یونان برگزار کرده است. یکی از آنها باید بزودی پایان یابد. قبرس و ایتالیا نیز در آن شرکت می کنند. آین فعالیت ها بوضوح تمام علیه فعالیت های اکتشافی ترکیه در شرق مدیترانه است.
از طرف دیگر برلین کماکان بر همکاری با آنکارا تاکید می کند. پسزمینه آن بویژه علائق دیرین ژئو استراتژیک است. به عنوان نمونه سویفرت، کارشناس ترکیه در اتاق فکر وزارت خارجه آلمان معتقد است که: «ترکیه کماکان پلی است برای رسیدن به خاور نزدیک، خاورمیانه، قفقاز و به طور غیرمستقیم به آسیای میانه». تصور فعالیت های سیاسی دامنه دار ، به ویژه در خاورمیانه بدون ترکیه یا حتی علیه انکارا بسختی قابل تصور است. افزون بر این تنگه بسفر مثل همیشه تحت کنترل ترکیه است. این به آن معنی است که کنترل دریای سیاه که از لحاظ استراتژیک بسیار با اهمیت است نیز تحت کنترل ترکیه است.
افزون بر این دولت فدرال آلمان همکاری با ترکیه را برای ممانعت از عبور پناهندگان بسوی آلمان ضروری می داند. تصادفی نیست که پیمان پناهندگی اتحادیه اروپا با آنکارا تا حد زیادی متکی بر فعالیت های آلمان است. علاوه بر این آنچه برای برلین اجتناب ناپذیر است این است که مانع نزدیکتر شدن ترکیه به روسیه و احتمالا به چین گردد، برای پیشگیری از این امر باید همکاری با ترکیه برقرار بماند. درحقیقت جدائی از آنکارا یک ناکامی بزرگ برای سیاست جهانی غرب و بویژه برای ناتو خواهد بود.
در اول ژوئیه، صدراعظم آلمانن «آنگلا مرکل» در بوندستاگ (مجلس آلمان) با توجه به ریاست ادواری آلمان برشورای اتحادیه اروپا اعلام کرد که قصد دارد اختلافات قدرتهای اروپایی را در سیاستهای آنان در برابر ترکیه کاهش دهد و در تلاش برای دست یافتن به رویکردی یکنواخت در برابر این کشور باشد. او گفت: «ما برای ترکیه به یک استراتژی منسجم نیاز داریم.» این یکی از موضوعات اصلی جلسه روز گذشته وزرای خارجه اتحادیه اروپا در برلین بود. دولت فدرال برای حفظ مواضع خود پافشاری می کند. در حالی که پاریس در مانور خود از آتن پشتیبانی می کند، هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان حتی قبل از شروع جلسه خواستار این شد که نه تنها ترکیه بلکه یونان نیز باید فوراً به تمرینات جنگی خود در شرق مدیترانه پایان دهد. در مورد این پیشنهاد توافق حاصل نشد. این بدان معناست که اگر اتفاق نظر بدست نیاید اتحادیه با توجه به سیاست ترکیه و همچنین افزایش تنش ها در مدیترانه شرقی، همچنان نفاق زده خواهد ماند.
https://www.german-foreign-policy.com/news/detail/8363/
خواننده گرامی انتشار احتمالی آگهی تجاری در این جا از امتیازات موسسه » ورد پرس» است و ارتباطی با » آینده ما» ندارد.
با سپاس از یاری های دوستان
اعلامیه حزب کمونیست آلمان درباره حوادث بلاروس دست ها از بلاروس کوتا!
اعلامیه حزب کمونیست آلماندرباره حوادث بلاروس دست هااز بلاروس کوتا!
ترجمه – رضا نافعی
ترجمه 1206 |
در تاریخ 9 اوت، انتخابات در جمهوری بلاروس برگزار شد. طبق گفته کمیسیون انتخابات، رئیس جمهور الكساندر لوكاشنكو که مدت زمانی در این مقام بوده، پیروز انتخابات شده است. اپوزیسیون پیش از انتخابات اعلام کرده بود که چنین نتیجه ای را برسمیت نمی شناسد و سوتلانا تیچانوفسایا که خود را نامزد انتخابات کرده بود برنده اعلام کرد. بدون هیچ مدرکی نتایج انتخابات را به رسمیت نشناختند و از مخالفان حمایت می کنند. این امر همچنین در مورد دولت فدرال و کلیه احزاب در بوندستاگ نیز صدق می کند. آنها بلافاصله خواستار تحریم ها شدند. پیش از این، ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه بلاروس دست به انجام کمپین های بلند مدت زده بودند. دلایل آن واضح است. اگر بلاروس بی ثبات می شد و وارد حوزه نفوذ ناتو می گردید، این اتحاد جنگی به هدف خود برای محاصره کامل فدراسیون روسیه نزدیک تر می شد. علاوه بر این، بلاروس تنها جمهوری سابق اتحاد جماهیر شوروی است که بخش بزرگی از تولید در دست دولت است و در آنجا دستاوردهای اجتماعی حداقل تا حدی حفظ شده است. از سوی دیگر، اپوزیسیون به رهبری Tichanowskaya که از سوی غرب حمایت می شود، خواستار خصوصی سازی بخش بزرگی از شرکت های دولتی است که قرار است توسط سرمایه گذاران خارجی تصاحب شوند. زمین باید به یک کالا تبدیل شود، آپارتمان ها به بخش خصوصی واگذار شوند، هنجارها و معیارهای بازار اتحادیه اروپا معیار کار قرار گیرند. با اطاعت از صندوق بین المللی پول خواسته های معمول آن سازمان از قبل برنامه ریزی شده است. همه اینها را می توان در نشریات مخالفان یافت و مطالعه کرد. بیم آن میرود که سناریویی مانند آنچه که در اوکراین به اجرا در آمد با تمام پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که در آنجا مشاهده می شود، در بلاروس به اجرا گذاشته شود .این سناریو شامل ملی گرایی نیز می شود – پرچم های سفید، قرمز و سفید که تظاهرکنندگان در بلاروس با خود حمل می کنند رنگ پرچم کسانی است که از سال 1943 تا 1945 با فاشیست های ورماخت (ارتش هیتلری) همکاری می کردند. تردیدی نیست که بسیاری از شهروندان بلاروس که می خواهند علیه مشکلات و سوءاستفاده ها در این کشور اقدامی کنند، در این اعتراضات شرکت می کنند. به احتمال زیاد بسیاری از آنها به برنامه مخالفین که در بالا گفته شد علاقه ای ندارند. آنها نه خواستار یک میدان دوم (در کنار اکرائین) هستند و نه خواستار گسترش نفوذ ناتو و اتحادیه اروپا در بلاروس. اگر استراتژی اپوزیسیون تحت حمایت امپریالیست ها موفق شود، دیگرهیچ کس به آنها علاقه ای نخواهد داشت. دخالت در امور داخلی جمهوری بلاروس و محاصره تهاجمی فدراسیون روسیه خطر جنگ را به شدت افزایش می دهد. ما می گوئیم: دست ها از بلاروس کوتاه! ما از دولت فدرال (آلمان) خواستار برسمیت شناختن حاکمیت جمهوری بلاروس هستیم! ما خواستار قطع دخالت در امور داخلی جمهوری بلاروس هستیم! بدون تحریم و بدون جنگ ترکیبی علیه بلاروس – مردم بلاروس باید بتوانند راه خود را انتخاب کنند.
|
خواننده گرامی اگر در اینجا آگهی تجاری منتشر شود از اختیارات موسسه
وردپرس است و ارتباطی با آینده ما دارد.
ا
اتحاد اسرائیل و امارات چه اهدافی را دنبال می کند؟
اتحاد اسرائیل و امارات
چه اهدافی را دنبال می کند؟
راشا تودی ترجمه رضا نافعی
آمار سایت تا کنون
4,611,090
ترجمه
1205
اسرائیل و امارات، در یک «گام تاریخی» ، توافق کردند که با یکدیگر روابط دیپلماتیک بر قرار سازند. در کانون این نزدیکی دوجانبه تحولات جدید سیاسی در خاورمیانه قراردارد. پرسشی که مطرح است این است که این اتحاد در درجه اول علیه کی برپا شده است؟
براساس گزارش ها ، دو کشور مدتهاست كه با یکدیگر تماس های پنهانی داشته اند. ازمیان کشورهای عربی منطقه ، اسرائیل تاکنون فقط با دو همسایه خود، اردن و مصر، مناسبات داشته است. مایك پومپئو وزیر امور خارجه آمریكا در جریان سفر خود به اروپا ، این توافق را «یك دستاورد قابل توجه» توصیف كرد.
براساس بیانیه مشترک ، اسراییل در ازای این نزدیكی ، برنامه های بحث برانگیز خود را مبنی بر الحاق کرانه باختری به حالت تعلیق درآورده است. با این حال این توضیحات بگونه های متفاوت درک شده اند. طبق پیام منتشر شده از جانب رئیس جمهور آمریكا ترامپ و دولت ابوظبی ، اسرائیل با انعقاد این توافق از دعاوی خود در مورد مناطقی از کرانه باختری که فعلا محل زندگی پناهندگان فلسطینی است چشم می پوشد . از سوی دیگر نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو تأکید کرد که این برنامه ها بکلی حذف نشده و هنوز روی میزهستند. این ها صرفاً بنا به درخواست رئیس جمهور آمریکا به تعویق افتاده اند. به عبارت دیگر ، برنامه های الحاق (غصب) فقط به حالت تعلیق در آمده است در نتیجه این توافق نامه با انتقاد شهرک نشین های اسرائیلی و رهبران فلسطین مواجه شد. فلسطینی ها آن را به عنوان یک اقدام تهاجمی علیه مردم فلسطین محکوم کردند و سفیر خود را از امارات فراخواندند.
ایران اعلام عادی شدن روابط بین اسرائیل و امارات را محکوم کرده است. وزارت خارجه ایران روز جمعه اعلام کرد که این یک «استراتژی احمقانه» است که تنها می تواند «محور مقاومت در منطقه را نیرومند تر سازد».رجب طیب اردوغان ، رئیس جمهور ترکیه نیز به شدت از برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور انتقاد کرد. روز جمعه اردوغان در استانبول گفت: «من به وزیر خارجه من دستور دادم و گفتم که می توانیم روابط دیپلماتیک را با رهبری در ابوظبی مسدود کنیم یا سفیرمان را از آن کشور فرا خوانیم.»
در کانون روابط بین اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس کماکان تحولات سیاسی جدید در خاورمیانه باقی مانده است. هدفی که ایالات متحده دنبال می کند تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه است. از این نظر ، این سؤال پیش می آید که این پیمان در درجه اول علیه چه کسی ایجاد شده . کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل مدتهاست که برای مبارزه با نفوذ ایران با یکدیگر همکاری می کنند. ایران از زمان مداخله ایالات متحده در کشور همسایه اش عراق در سال 2003 ، پیشرفت ژئوپلیتیکی داشته است. از آنجایی که توافق هسته ای با ایران به دلیل خروج یکجانبه آمریکا در آستانه سقوط قرار داشت ، جهت گیری اوراسیایی سیاست داخلی و خارجی ایران نیز شدت گرفته است. ایران و چین قرار است قراردادی استراتژیك را امضا كنند كه براساس آن چینی ها قصد دارند 400 میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز و سایر پروژه های زیربنایی سرمایه گذاری كنند. با این پیمان ، ایران می تواند تحریم های ایالات متحده را دور بزند. چین همچنین می تواند نفوذ خود را در خلیج فارس تقویت کند و ایالات متحده را بعنوان قدرت سنتی مسلط بر منطقه به چالش بکشد.
توافقنامه صلح اسرائیل و امارات که «توافق ابراهیم» نامیده شده است، از جمله علیه اتحاد فزاینده بین ترکیه و قطر است. از زمان بهار عربی در سال 2011 ، دو شکاف عمیق در منطقه بین اهل سنت شکل گرفته است: از سوئی بین کشورهائی – به رهبری عربستان سعودی و مصر – که به دنبال یک نظم سیاسی محافظه کار اما در عین حال سکولار هستند و از سوی دیگربین آنهایی که از ایدئولوژی انقلابی اخوان المسلمین حمایت می کنند. این ها در درجه اول ترکیه و قطر هستند.
اردوغان در آن زمان در پی گسترش نفوذ خود در جهان اسلام – سنی بود. مُرسی به عنوان اولین رئیس جمهور منتخب آزاد در مصر در سال 2012 به قدرت رسید و در ژوئیه 2013 پس از اعتراضات گسترده توسط ارتش سرنگون شد. او از اخوان المسلمین بود که روابط خوبی با ترکیه دارند.
اختلاف بین اخوان المسلمین به رهبری ترکیه و قطر و محور سنی های فوق العاده محافظه کار، عربستان سعودی و مصر، از زمان جنگ داخلی در لیبی، ابعاد تازه ای یافته است. در حالی که در این درگیری ترکیه از دولت فیض الصرادش در طرابلس،- برسمیت شناخته شده از سوی سازمان ملل متحد – ، حمایت می کند ، مصر ، عربستان سعودی و امارات جانب ژنرال خلیفه حفتار را گرفته اند. در این درگیری ، فقط مسائل مربوط به قدرت مورد توجه ترکیه نیستند بلکه ترکیه برای مواد خام نیز اهمیت قائل است. اردوغان نه تنها با همکاری نظامی با نخست وزیر لیبی الصرادش توافق کرد ، بلکه توافق نامه ای در مورد مرزهای دریایی در دریای مدیترانه نیز بامضاء رسانید. با توجه به این زمینه ، باید به اختلاف یونان و ترکیه درباره ذخایر گاز در دریای مدیترانه نیز اشاره شود. در ماه ژانویه ، فرانسه به دلیل اختلاف نظر با ترکیه بر سر مخازن نفت وگاز در زیر دریا که سوابق طولانی دارد، به ائتلاف علیه ترکیه پیوست. در ماه مه امارات متحده عربی نیز در کنر آنها قرار گرفت. این نشان می دهد که اتحاد پنهانی علیه گسترش قدرت ترکیه قبلاً هم در منطقه وجود داشته است،اتحادی که امروزامارات و اسرائیل نیز در آن قرارگرفته اند.
با توجه به موضع اردوغان در مورد این پیمان ، باید به این نکته نیز اشاره کرد که وی اساساً در سیاست خارجی ترکیه از استانداردهای دوگانه پیروی می کند. در حالی که رئیس جمهور ترکیه به شدت از اسرائیلی ها انتقاد کرده و خود را به عنوان مدافع مسلمان معرفی می کند ، سالها است که روابط اقتصادی خود با اسرائیل را حفظ کرده است. Hatice Karahan کاراهان که مشاور ارشد اردوغان در زمینه مسائل اقتصادی بود، در سال 2017 ، به دویچه وله (DW) گفت که روابط اقتصادی با اسرائیل برای هر دو کشور «وضعیت برنده – برنده» دارد. مذاکرات بین ترکیه و اسرائیل برای احداث خط لوله گاز طبیعی نیز در سال 2017 توسط وزیر پیشین انرژی ترکیه ، داماد اردوغان ، انجام شد.
اما واقعیت این است که کشورهای حوزه خلیج فارس و اسرائیل سالهاست ایران را تهدیدی برای خود می دانند. ایران تنها قدرت منطقه ای است که به آمریکا، قدرت مسلط در منطقه، سر تعظیم فرود نمی آورد و هم اکنون نیز در حال تغییر مسیر سیاسی به سوی اوراسیاست. از این نظر ، «توافق ابراهیم » را می توان به عنوان یک جبهه ژئوپلیتیکی جدید دانست که علیه ایران گشوده شده است. گرچه اردوغان خط مشی مشخصی در سیاست خارجی خود دنبال نمی کند ، اما در جریان جنگ داخلی لیبی در رویارویی با سعودی ها و مصر قرار گرفته است که چون عرصه این رو در روئی مدیترانه است اسرائیل را نیز مستقیما تحت تأثیر قرار می دهد.
امارات متحده عربی ممکن است معتقد باشد که توافق صلح ابراهیم الحاق بیشتر مناطق فلسطین را به اسرائیل متوقف کرده است ، اما برنامه های الحاق نتانیاهو پیش از این در آستانه سقوط قرار داشت. برنامه های اسرائیل برای الحاق بخش هایی از کرانه باختری به اسرائیل قبلاً با انتقادات اتحادیه اروپا و سازمان ملل روبرو شده بود.
به گزارش الجزیره ، امارات مدتی طولانی به فلسطینی ها اطلاع نمی داد که با اسرائیل همکاری مخفی امنیتی دارد ، یعنی عادی سازی روابط خود را با اسرائیل ، از آنها پنهان نگاه می داشت. از این نظر ، مقامات فلسطینی هم در غزه و هم در کرانه باختری احساس می کنند که تنها گذاشته شده اند – به ویژه از آنرو که برنامه های الحاق فقط به طور موقت متوقف شده اند. این توافق فقط تا حدودی میتواند برای اسرائیل اعتبار ایجاد کند. انزوای آن در جهان عرب تا حدی در سطح سیاسی شکسته شده است ، اما این بدان معنی نیست که «توافق ابراهیم» در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مورد تایید همگان قرار گرفته است.
https://deutsch.rt.com/der-nahe-osten/105650-israel-und-vereinigten-arabischen-em
خواننده گرامی انتشار آگهی بازرگانی در این بخش از اختیارات موسسه وردپرس است و ارتباطی با آینده ما ندارد
جنگ خروس ها برای انتخاب نخست وزیر در لبنان
جنگ خروس ها برای انتخاب نخست وزیر در لبنان
یونگه ولت : ترجمه رضا نافعی
آمار سایت تا کنون
4،608،775
ترجمه
1204
در ژانویه سال جاری دولت تکنوکرات، مهندس حسن دیاب، استاد سابق دانشگاه، برای گرفتن زمام قدرت لبنان در دست سوگند یاد کرد. روی کار آمدن او پاسخی بود به اعتراضات خیابانی. یک هفته پس از انفجار بیروت، در دهم آگوست، حسن دیاب که از حمایت هیچیک از احزاب و ساختارهای دیرین قدرت در لبنان برخوردار نبود اعلام کرد که انتخابات تجدید خواهد شد. طبق قانون اساسی ، کابینه تا زمان تشکیل دولت انتقالی یا برگزاری انتخابات جدید ، همچنان در سمت خود باقی می ماند. گرچه مشخص نیست که انتخابات نو چه زمانی برگزار خواهد شد.
آنچه که باصطلاح » حتبش خیابان» خوانده می شود تصریح کرد که استعفای دولت را کافی نمی داند. آنها می خواهند کُل » رژیم» ساقط شود، چیزی کمتر از «انقلاب» پذیرفته نیست. این نکته ای بود که «سوفیا ساده» استاد بازنشسته کرسی تاریخ نوین درخاورمیانه، روز سیزدهم آگوست در گفتگو با روزنامه » یونگه ولت» گفت و اضافه کرد که آنها در باره آنچه که نمی خواهند اتفاق نظر دارند. ولی وقتی صحبت بر سر آن باشد که چه می خواهند تصوراتی متفاوت دارند. بنظر «ساده» ، كشورهای خارجی از اعتراضات خیابانی برای تحقق منافع خود در لبنان استفاده می كنند. پس از انفجار در بندر بیروت، این کشور میدانی شده است برای یک تهاجم بین المللی . فرانسه ، آلمان و ایالات متحده قبل از موافقت با گرفتن کمک از آژانس های مالی بین المللی، خواستار «اصلاحات» شدند. این شرطی است که فرانسه، آلمان و ایالات متحده برای موافقت با دریافت کمک از آژانس های مالی بین المللی گذاشته اند. این است که نخست باید در لبنان «اصلاحات» صورت گیرد. با این حال، مشخص نساخته اند که منظورشان از اصلاحات چیست، برسر این نیز که چه کسی می تواند این «اصلاحات» را انجام دهد اختلاف نظر وجود دارد.
رئیس جمهور فرانسه امانوئل ماکرون اولین کسی بود که در 5 آگوست به بیروت پرواز کرد و خواستار «دولت وحدت ملی» شد. طی 24 ساعت، لبنانی ها بیش از 50 هزار امضا جمع آوری کرده بودند تا لبنان دوباره تحت سرپرستی یا قیمومت فرانسه قرار گیرد. ماکرون قول کمک داد، بوسه های فراوان فرستاد و بسیاری را بغل کرد.. او در آغاز گفت كه همه نیروهای سیاسی از جمله حزب الله باید در این وحدت سهیم باشند. اما بعدا نظر خود را تغییر داد و مانند ایالات متحده ، خواستار دولتی شده » که بتواند مورد قبول همه باشد». البته ، این دستور العمل برای لبنان یعنی همانجا که هستی بمان ودرجا بزن.
پس از ماکرون ، وزیر دفاع فرانسه ، فلورانس پارلی نیز وارد بیروت شد. آنطور که روزنامه الاخبار می نویسد تصادفا او نیز در همان مهمانی حضور یافت که محمد جواد ظریف نیز در آن حضور داشت. گرچه این نکته در جائی ثبت نشده، اما این احتمال وجود دارد که این دو سیاستمدار در باره آنچه روز قبل در ساحل ونزوئلا رخ داده و کشتی نفت کشی که امریکا توقیف کرده بود و در باره اوضاع سوریه یا آینده مأموریت نیروی موقت سازمان ملل متحد در لبنان و نقش حزب الله لبنان نیز صحبت کرده باشند. پارلی در مورد اصلاحات و تشکیل سریع دولت صحبت کرده ، در حالی که ظریف گفته ایران از مراقبت های پزشکی در لبنان پشتیبانی می کند، بنزین و نفت را تأمین می کند تا تامین برق بهبود یابد. علاوه بر این ، میتواند شیشه برای تعمیر ساختمانهای تخریب شده نیز به لبنان عرضه کند. تصمیم در مورد تمدید ماموریت نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان در پایان ماه اوت در شورای امنیت سازمان ملل اتخاذ خواهد شد. اسرائیل که به تازگی دوازده سفیر شورای امنیت سازمان ملل را به مرز لبنان آورده است تا نشان دهد که اسرائیل توسط حزب الله تا چه میزان تهدید می شود ، می خواهد مانع تشدید ماموریت » یونیفل» ( نیروی موقت سازمان ملل ) گردد یا به این ماموریت بکلی پایان داده شود.
آلمان نیز که اندکی پس از حضورماکرون در لبنان وزیر خارجه خود هایکو مایس (از حزب سوسیال دموکرات) را به بیروت اعزام کرد، خواستار «اصلاحات» در لبنان است بدون آنکه مشخص سازد منظور از «اصلاحات» چیست. پول زیادی از برلین به باصطلاح » جامعه مدنی» لبنان سرازیر می شود ، که طبق همه تجربیات و شواهد موجود ارسال پول به مناطق جنگ زده یا درگیر با بحران نه تنها جلوی فساد را نمی گیرد بلکه آن را گسترش می دهد. آلمان با پشتیبانی سیاسی ، رسانه ای و مالی از اعتراضات خیابانی در لبنان حمایت می کند، از جمله از حمله آنها به وزارتخانه ها و اعدام سمبلیک سیاستمداران. سرانجام، پس از ماس، دیوید هیل سفیر پیشین آمریکا در لبنان پای به الجمیزه، بخشی از بیروت که بشدت ویران شده نهاد و خطاب به حاضران گفت من با شما هستم، من و دولتم و مردم امریکا در کنار شما ایستاده ایم.
هیل که هم اکنون در وزارت امور خارجه امریکا مسئول امور سیاست خارجی آن کشور است، پیشنهاد کرد که نواس سلام ، که از سالها پیش سفیر لبنان در سازمان ملل است، به عنوان نخست وزیر جدید معرفی شود. به گفته دولت آمریكا ، حزب الله تحت هیچ شرایطی نباید نقشی در سیاست داشته باشد. این سازمان از سوی آمریكا ، اسرائیل ، آلمان و عربستان سعودی متهم است به این كه لبنان را به پایگاه خارجی ایران تبدیل كرده است. نقش سیاسی که حزب الله در کشور ایفا می کند نادیده گرفته می شود. هیل اعلام کرد که » FBI به دعوت لبنان» در بیروت فرود می آید تا به بازرسان لبنانی و خارجی» کمک» کند. FBIارگان مرکزی تحقیقاتی دولت ایالات متحده است که کارش ترکیبی است از نظارت بر اجرای قانون در امریکا و گردآوری اطلاعات داخلی . همچنین نوعی از نیروی اشغالگرنیز هست.
در حالی که کشورهای غربی فشارها به لبنان را افزایش می دهند ، شرکای شرقی بیروت به طرز چشمگیری آرام هستند. روسیه ، چین و ایران کمک هایی را ارائه داده و تحویل داده اند و منتظرند ببینند جنگ خروس غربی ها به کجا می انجامد. منافع تهران در تقویت لبنان در برابر نفوذ غرب و اسرائیل نهفته است. همکاری نزدیک ایران با چین موجب تقویت ایران می شود. هر دو کشور در حال تهیه یک توافق نامه 25 ساله برای تجارت و امنیت هستند که ارزش آن حدودا به 400 میلیارد دلار بالغ می گردد. در آغاز سال ، ایران، چین و روسیه برای اولین بار به مانوری مشترک در اقیانوس هند پرداختند. ایران و منطقه مدیترانه شرقی که لوانت خوانده میشود، در برنامه های اقتصادی پکن برای پروژه «جاده ابریشم جدید» نقش اصلی را دارند. بنادر لوانت از جمله بیروت برای این کار در نظر گرفته شده است. در آغاز ماه ژوئیه یک هیأت تجاری چینی به دیاب نخست وزیر لبنان پیشنهاد کرد در زمینه تجدید منبع برق و گسترش زیرساخت های عمومی کشور به لبنان کمک کند. هزینه کل این بسته به ارزش حدود 12 میلیارد دلار توسط پکن تأمین می شود و پس از راه اندازی پروژه دولت بدهی خود را، در بلند مدت، بتدریج می پردازد.
روسیه که از قدرت مالی چین برخوردار نیست توجه خود را روی سوریه محدود کرده – در یک اتحاد علنی با ایران و چین-. از منظر مسکو راه یافتن امریکا و اتحادیه اروپا به منطقه موجب افزایش خطر جنگ می گردد و روسیه را با خطر مواجه میسازد. از این رو مسکو، در تابستان سال 2019، یک برنامه امنیتی برای منطقه خلیج فارس ارائه کرد. به گفته دولت اسرائیل ، توافق نامه اسرائیل و امارات متحده عربی که اینک اعلام شده بدنبال اجرای»دکترین» جدیدی برای منطقه خاورمیانه است که عبارتست از: «تفرقه بینداز و حکومت کن» – یعنی عکس آن برنامه ای که مسکو پیشنهاده بود.
https://www.jungewelt.de/artikel/384496.libanon-zur-invasion-freigegeben.html
خواننده گرامی اگر در این قسمت آگهی بازرگانی منتشر شود ارتباطی با آینده ما ندارد . سازمان «ورد پرس» از حق ویژه خود برای انتشار آگهی استفاده می کند.
ترامپ دست به قماری زده که در آن بازنده خواهد بود
ترامپ دست به قماری زده که در آن بازنده خواهد بود!
یونگه ولت
ترجمه رضا نافعی
امار سایت تا کنون
4،605،594
ترجمه
1203
دونالد ترامپ می خواهد قبل از انتخابات ریاست جمهوری در سوم نوامبر،به یک موفقیت با اهمیت سیاسی دست یابد. اما چشم انداز دست یافتن به چنین موفقیتی بسیار تیره است و به نظر نمی رسد در آینده قابل پیش بینی هم این موفقیت بدست آید. این موفقیت چیزی نیست جز مصالحه با ایران. عرصه این نبرد فعلا شورای امنیت سازمان ملل است.
شورای امنیت در 20 ژوئیه 2015 ، با صدور قطعنامه 2231 مهر تایید بر موافقتنامه وین زد که اندک زمانی پیش از آن باتفاق آراء مورد پذیرش کشورهای ذی دخل قرار گرفته بود. بموجب این قطعنامه کلیه تصمیمات قبلی مبنی بر محدودیت هایی که ایران را از واردات و صادرات اسلحه باز می داشت، از 18 اکتبر 2020 ملغی می شد. پنج سال پیش ، نه دولت آمریکا که رهبری آن با باراک اوباما بود و نه جان کری که نماینده امریکا در کنفرانس وین بود هیچ اعتراضی به مصوبه شورای امنیت نکردند. اما ، در ژانویه 2017 ، ترامپ به کاخ سفید آمد – و خط بطلان بر تمام توافق ها کشید و آنها را را نابود کرد.
در همین حال ، رئیس جمهور ، که در همه نظرسنجی های انتخاباتی فرو افتاده است ، هیچ شانس قابل تشخیصی برای ترغیب شورای امنیت سازمان ملل به تصمیم گیری به نفع خود ندارد. مهمتر از همه ، او آنقدر نسبت به اعضای دائمی شورا، از جمله روسیه و چین پرخاشگر بوده كه آنها، اگر ضرورت ایجاب کند، در بکار بردن حق وتو در مخالفت با قطعنامه آمریكا، برغم آن که اندکی هم نرم شده است، تردید نخواهند كرد. اما پرسش مهم تر این است که آیا آنها اصلاً نیازی به بکار بردن حق وتو خواهند داشت؟ زیرا ا واشنگتن در این مورد خواه نا خواه به اکثریت آراء در شورا دست نخواهد یافت. افزون بر این، واقعیت این است که ایران نگران صدور اسلحه به کشورهای همپیمان مانند سوریه و یمن نیست و روسیه و چین هم ممنوعیت صادرات اسلحه را از همان سال 2015 جدی نگرفته اند. به ویژه اگر محدودیت ها در 18 اکتبر به طور رسمی پایان یابد ، مسکو می تواند ملاحظه کاری های پیشین را به کنار نهد.
آژانس اطلاعاتی ارتش آمریكا ، (DIA) ، حدس می زند كه در این صورت ممکن است تهران آزادانه به هواپیماهای جنگنده روسی از نوع SU-30 ، هواپیماهای آموزشی تانكهای نوع Jak-130 و T-90 و شاید حتی سیستم دفاع هوایی روسیه «S-400» دست یابد.
با توجه به این که امریکا موفق به تمدید نامحدود تحریم ایران برای دست یابی به اسلحه نخواهد شد، میل دارد در این قمار یک کارت برنده دیگر نیز در دست داشته باشد. اما پرسش این است که آیا سایر بازیکنان این ترفند را قانونی خواهند دانست یا خیر.
قطعنامه 2231 شورای امنیت به همه امضا كنندگان توافقنامه وین این فرصت را می دهد كه هر یک از آنها بتواند به تنهائی خواستار تجدید همه مجازات های قبلی شورای امنیت گردد. این قانونی است مستقل که با بکار بردن حق وتو نمی توان مانع اجرای آن شد. اما پرسش تعیین کننده این است که ایا ترامپ که در ماه مه 2018 خروج خود را از قرارداد با صراحت اعلام کرد واقعاً می تواند هنوز از این بند استفاده کند؟ از آن زمان دیگر، ایالات متحده از کشورهای طرف معاهده قرارداد نیست. بنابراین نمی تواند به قطعنامه 2231 استناد کند ، که از حضوردر آن بکلی صرف نظر کرده است.
قابل پیش بینی است که روسیه و چین هم با آن کنار نخواهند آمد. اما کدام مرجع می تواند این اختلاف را قطعاً حل کند؟ آیا باید دادگاه بین المللی لاهه مراجعه کرد که توسط دولت ترامپ به رسمیت شناخته نشده است ؟
از نظر واشنگتن ، هنوز راهی وجود دارد: گرچه فرانسه ، آلمان و انگلیس در عمل موافقتنامه را اجرا نمی كنند ، اما هنوز بصورت كلامی در كنار توافق وین ایستاده اند. آنها می توانند به آن بند قطعنامه 2231 استناد كنند وکل ساختمان را در هم کوبند.
رهبری ایران این خطر را چنان جدی می گیرد که رئیس جمهور حسن روحانی روز چهارشنبه با همکار فرانسوی خود امانوئل مکرون تماس گرفت تا هشدار دهد که به «دام آمریکایی» نیفتد. رسانه های ایرانی گزارش های گسترده ای درباره استدلال های روحانی ارائه دادند. اما در مورد پاسخ مکرون مطلقا سکوت کرده اند.
https://www.jungewelt.de/artikel/384231.us-aggressionen-gegen-iran-schlechte-karten.html
بیم غرب از ادامه اعتراضات لبنان
بیم غرب از ادامه اعتراضات لبنان
نفوذ رو به گسترش چین است!
یونگه ولت ترجمه رضا نافعی
مردم لبنان حق دارند خشم خود را آشکارکنند. انفجار روز سه شنبه نمادی است از جنایات علیه مرم. تظاهر کنندگان خشمگین همان را می خواهند که در پائیز گذشته می خواستند: کناره گیری دولت . در آن زمان توسط سیاستمدارانی که مشهور به فساد اقتصادی و مشتری مداری بودند و در 15 سال جنگ لبنان را ویران ساختند و آنگاه آن را رها كردند و به دلیل نفرت مذهبی دست به آدمکشی می زدند.
نظام تقسیم متناسب قدرت، پارتی بازی و تبار گماری، که توسط قدرت استعماری فرانسه بوجود آمد ، مروج فساد و نفاق بود و آنها را قادر ساخت که خود را ثروتمند سازند.
بحران شدید مالی و اقتصادی که گریبانگیر کشور شده همراه با کرونا و تحریم های امریکا علیه سوریه مهمترین کشور طرف معامله با لبنان بحران را تشدید کردند.
سعد حریری، ولید جمبلات، نبیه بری و سلیمان فرنگی مسئولان فقر گسترده، بیکاری و گرسنگی در لبنان هستند. بسیاری از آنها ده ها سال است که از حمایت غرب برخوردارند و همین ها بودند که دولت تکنوکرات حسن دیاب را از انجام فوری اصلاحات بازداشتند. آنها اکنون می توانند با خوشحالی ببینند که چگونه رئیس جمهور فرانسه ماکرون به طور ناگهانی برای مبارزه با فساد در کشور سروها قد علم می کند. او نیز مانند وزیر امور خارجه آلمان که ناگهان خواستار «اصلاحات» شد گفت نمیتواند برای رژیمی که از اعتماد مردم خود برخوردار نیست چک سفید امضاء کند زیرا در حال حاضر این ها مخالف دولتی هستند که برای خروج از بحران به جستجوی راه های دیگر، فراتر از صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا برآمده است. نکته اصلی جلوگیری از افزایش نفوذ چین است.
لبنانی هائی که به حق خشمگین هستند باید مراقب باشند که مانند گذشته، به وسیله ای برای بازی های سیاسی تبدیل نشوند . کمک های رایگان نخواهند بود و همچنین کسانی که شما را به «انقلاب» فرا می خوانند ولی منظورشان ایجاد آشوب است دوستان شما نیستند . اینک هنگام بخود باز آمدن است. حداقل اکنون، وقتی انتخابات زودهنگام در پیش است و بیم پیدایش خلاء قدرت جدیدی می رود بیم آن می رود که بحران تشدید گردد.
این دولت آن نیست که ششماه پیش سوگند خورد و باعث بدبختی شد. علیرغم همه بی اعتمادی موجه ، بجاست که لبنانی ها به آن ها فرصت دهند تا بهتر از پیشینیان خود عمل کنند. اگر از عهده برنیامدند میتوان آنها را ساقط کرد.
https://www.jungewelt.de/artikel/383916.falsche-freunde.html
./
افشاندن بذر نفرت امروز، رویاندن فاجعه کشتار فرد
افشاندن بذر نفرت امروز، رویاندن فاجعه کشتار فردا
رضا فانی یزدی
باز انتشار از
-
اخبار روز
- دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
- ساعت ۱۳:۲۵
- سياسی
فاجعه کشتار زندانیان سیاسی بار دیگر به ما یادآوری می کند این وظیفه انسانی ماست که برای اینکه این فاجعه دیگر تکرار نشود جلوی گفتمان هایی که می تواند به خشونت و جنایت دامن بزند باید با صراحت و بدون تعارف بایستیم و ترسی هم از فرافکنی نداشته باشیم
مرداد ماه نه فقط برای ما بازماندگان کشتارتابستان ۱۳۶۷ که برای بسیاری از مردم ایران یادآور خاطره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ است. خاطره دوستان و رفقایی که با همه وجودشان آرزوی ساختن فردای بهتری را برای ایران در سینه های گرمشان داشتند. همه قربانیان آن کشتار وحشیانه از بهترین فرزندان این سرزمین بودند و علیرغم اختلافات سیاسی و راهی که در پیش گرفته بودند، آرزویی جز رهایی از ستم و ایجاد نظامی مردمی و عادلانه در دل نداشتند.
رهبری نظام اسلامی متاسفانه در آخرین روزهای جنگ و ویرانی و درست در زمانی که می شد به بهانه پایان جنگ و بزرگداشت صلح جشن ملی به پا کرد، با به پا کردن چوبه های دار هزاران نفر از زندانیان سیاسی را قتل عام کرد و خاطره ای از آن روزها به جای گذاشت که هرگز نمیتوان آن را فراموش کرد. و نباید فراموشش کرد که اگر فراموش کنیم و یا به هر بهانه ای توجیه شود، باز تکرار خواهد شد.
در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ بسیاری نوشته اند چه آنها که خود در آن دوران در زندان بودند و چه افرادی که در بیرون از زندان ها بر اساس شنیده ها و روایت های جسته گریخته از این و آن سعی کرده اند بر این جنایت سیاه که در پنهانی و سکوت در آن تابستان لعنتی اتفاق افتاد، نورافکنی کنند تا شاید که این لکه ننگ برای همیشه در تاریخ نظام اسلامی باقی مانده و عبرتی باشد برای همه حکومتگران که نمی توان برای همیشه جنایت را پنهان کرد و چهره جنایتکاران را در خفا نگاه داشت. گرچه ابعاد این جنایت در تاریخ معاصر ایران بی نظیر بود و جنایتی به این وسعت و پلیدی در خاطره تاریخی ما وجود نداشته اما متاسفانه در زمان وقوع این فاجعه ما شاهد مخالفتی جدی در سطح جامعه در رابطه با این کشتار بی رحمانه نبودیم. جدی ترین مخالفت با این کشتار در زمان وقوع آن مخالفت زنده یاد آیت الله منتظری در رابطه با این کشتار بود که گرچه در نوع خود قابل تقدیر و ستایش است اما از آنجا که در آن هنگام بازتاب بیرونی پیدا نکرد نتوانست به یک جنبش همگانی در اعتراض به این جنایت تبدیل شده و حداقل جلوی ادامه کشتار را بگیرد.
بيشتر بخوانید: رویای آمریکایی، رقیب سندرز- رضا فانی يزدی
خانواده های زندانیان سیاسی نیز تا مدتها هیچ خبری ازآنچه در درون زندانها میگذشت نداشتند. گرچه با قطع ملاقات ها نگرانی های آنها افزایش پیدا کرده و تمام اخبار کم و بیش حاکی از آن بود که درون زندانها شرایط بسیار دشواری به وجود آمده است، اما خانواده ها از آنچه درون زندان ها می گذشت خبر نداشتند و بنابراین اقدامی متناسب با آنچه در جریان بود از آنها سر نزد. در خارج از کشور نیز گروه های مخالف حکومت گرچه از امکانات رسانه ای شبیه آنچه این روزها در اختیار دارند برخوردار نبودند اما رسانه هایی هم که وجود داشت توجهی چندانی به این کشتار نکردند و اگر هم اقدامی کردند پس از وقوع حوادث بود که متاسفانه دیگر نمی توانست از وقوع این کشتار جلوگیری کند و نوشداروی پس از مرگ بود و فقط در حد افشاگری باقی ماند.
امروز از آن کشتار بی رحمانه بیش از ۳۲ سال می گذرد ولی آن جنایت بی رحمانه همچنان در پرده ای از ابهام باقی مانده ومتاسفانه هیچ کدام از افرادی که دست به جنایت زده اند نه تنها در هیچ محکمه ای بازخواست نشده اند که هیچ، بلکه هنوز بعضی از آن ها در بالاترین مقامات قضایی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران در مسند قدرت جا خوش کرده و حتی در کمین پست های مهمتر حکومتی نشسته اند.
متاسفانه تعدادی از مسئولین آن دوران نیز که اکنون دیگر مسئولیتی رسمی در نظام جمهوری اسلامی ندارند و حتی به خارج پرتاب شده اند، نیز هنوز حاضر نشده اند لب به سخن گشوده و از آنچه در آن روزها گذشت حداقل برای ثبت در تاریخ بگویند. به نظر می رسد که مجموعه بازیگران آن دوران از آنجا که شریک و همکار یکدیگر دراین جنایت بوده اند باوجود اختلافات جدی که این روزها باهم دارند، باز وقتی پای جنایت تابستان ۶۷ به میان می آید آگاهانه سکوت می کنند و یا بدتر از آن با بزرگنمایی اشتباهات سیاسی گروه های مخالف نظام از جمله مجاهدین خلق به گونه ای شیادانه سعی در توجیه جنایت حکومتی دارند. اینکه مجاهدین خلق چه سیاستی را در دهه ۶۰ در پیش گرفتند و یا در دوران جنگ در کدام سمت و سو ایستادند هیچ ربطی به کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ ندارد و افرادی که این دو را به هم ربط داده و مستقیم و یا غیرمستقیم جنایت نظام در کشتار زندانیان سیاسی را با حمله مجاهدین مربوط می کنند اگر مغرض نباشند احمق هستند زیرا که اولا زندانیان سیاسی هیچ نقشی در عملیات نظامی در جبهه ها نداشتند و حتی بسیاری از زندانیان وابسته به گروهای چپ که همراه مجاهدین اعدام شدند در آن زمان مخالف سیاست مجاهدین خلق بودند ولی گروه گروه به چوبه های دار آویخته شده و توسط حکومت اسلامی اعدام شدند، دوم اینکه اگر حمله به کشور بهانه ای برای اعدام اسیران جنگی می بود در همان دوران چند صد هزار اسیر عراقی در ایران در اسارت بودند و با وجود ادامه حمله های عراق به کشورمان، نظام دست به کشتار اسرا به بهانه حمله نیروهای عراقی نزد. کسانی که حمله مجاهدین را توجیه و دلیل قتل عام زندانیان سیاسی می دانند در حقیقت نه فقط کشتار آن دوران را توجیه می کند که توجیهی برای کشتارهای آینده نظام در شرایط مشابه می تراشند. همه ما می دانیم که چه در این روزها و چه در آینده احتمال جنگ و حمله نظامی به ایران توسط کشورهای دیگر وجود دارد و همه می دانیم که میلیونها نفر از مردم ایران ناراضی اند و احتمال آن وجود دارد که در شرایط جنگی از حمله نظامی به ایران استقبال کنند ولی آیا می توان به این بهانه به قتل عام مردم در کشور و یا زندانیان سیاسی در زندانها دست زد؟! این جنایت را به هیچ بهانه ای نمی توان و نباید توجیه کرد چرا که اجازه انجام دوباره آن به بهانه های مشابه صادر می شود.
بيشتر بخوانید: نئولیبرالیسم (۴): دوره ریگان، نمایشی از چهره واقعی نئولیبرالیسم- رضا فانی يزدی
زمان آن رسیده است که همه ما بدون هیچ اما و اگری این کشتار وحشیانه را محکوم کنیم حتی اگر شدیدترین نقدها را به عملکرد سازمان مجاهدین خلق در آن دوران داشته و یا در حال حاضر داریم. نفرت عمومی در آن دوران نسبت به عملکرد سازمان مجاهدین خلق شاید یکی از دلایل مهمی بود که باعث شد که بسیاری از افرادی که می توانستند و می بایست با این جنایت مخالفت کنند سکوت را پیشه کردند. ما هرگز نباید با پاشیدن تخم نفرت بر علیه گروه های سیاسی دیگر به هر دلیلی زمینه های سرکوب آینده آنها را فراهم کنیم. ما می توانیم مخالف جدی سیاست های یکدیگر باشیم. می توانیم از همه رسانه ها استفاده کرده و به نقد بیرحمانه یکدیگر بپردازیم ولی هرگز نباید تخم نفرت بر علیه یکدیگر بپاشیم که این بذر نه فقط در کشور ما و نه فقط پس از انقلاب که در همه جوامع بشری به کشتار و قتل عام روییده است.
آنهایی که این روزها به هر بهانه ای بذر نفرت بر علیه دیگران می پاشند باید بدانند که بذر نفرت آنها زمینه های کشتار فردا را فراهم می کند. همه ما باید یادمان باشد که در دادگاه های انقلاب اسلامی به همان اتهاماتی محکوم به اعدام و زندان های درازمدت شدیم و یا تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتیم که پیشتر از آن در روزنامه ها و مجلات خود همان اتهامات را علیه همدیگر استفاده می کردیم. ما خود آنقدر همدیگر را خائن و جاسوس و ضدانقلابی و وطن فروش و عامل بیگانه نامیده بودیم که وقتی دادگاه های انقلاب اسلامی ما را یک یک به همان اتهامات واهی محاکمه می کردند و گروه گروه اعدام مان می کردند دیگر در جامعه کسی باقی نمانده بود که از ما دفاع کند.
بيشتر بخوانید: بن بست نئولیبرالیسم (۱): پایان تاریخ یا آغازی دیگر- رضا فانی يزدی
مدتی است که تعدادی از نشریات در ایران هماهنگ با تعدادی از فعالین سیاسی و رسانه ای در خارج کشور موج جدیدی از چپ ستیزی را آغاز کرده اند. این چپ ستیزی به هر بهانه ای این روزها فعالین سیاسی و روشنفکران چپ را هدف می گیرد. در این میان آنها که در دوران کشتار چپ در دهه اول انقلاب دستی در جنایت ها داشتند و یا در حاشیه سفره نظام اسلامی ارتزاق می کردند البته برای توجیه رفتار خود برای چپ هنوز هم پرونده سازی می کنند که هم گذشته خودشان توجیه شود و هم آرامش وجدان پیدا کنند.
فاجعه کشتار زندانیان سیاسی بار دیگر به ما یادآوری می کند این وظیفه انسانی ماست که برای اینکه این فاجعه دیگر تکرار نشود جلوی گفتمان هایی که می تواند به خشونت و جنایت دامن بزند باید با صراحت و بدون تعارف بایستیم و ترسی هم از فرافکنی نداشته باشیم.
آنها که امروز بذر نفرت می کارند، فاجعه ی کشتار فردا را می رویانند.
رضا فانی یزدی ۲ آگوست
دیدگاههای اخیر