جنگ اوکراین آغاز نمیشود
اگر امریکا پیوستن کریمه به روسیه را بپذیرد

راشا تودی ترجمه رضا نافعی
آمار سایت تاکنون
4,772,553
ترجمه
1275
در جنگ احتمالی اوکراین، ایالات متحده آمریکا و ناتو تنها از نظر نظامی بازنده نخواهند بود. برای
جلوگیری از این جنگ، یک استراتژیست مشهور آمریکایی در تحلیلی قابل توجه در نشریه ای
که نزدیک به ارتش آمریکاست، به دولت بایدن توصیه می کند قرصی را که هم کج و کوله است و
هم تلخ فرو دهد.
نام این پورتال اینترنتی، ;دفنس وان است. این پرتال به آمریکا و به ارتش ایالات متحده نزدیک
است. با این حال، اکنون دکتر. Lyle J. Goldstein که در مؤسسه امنیتی اولویت های دفاعی
ایالات متحده و مدیر برنامه تعامل آسیاست، مقاله قابل توجهی در مورد بحران اوکراین و حمایت از
صلح، در 13 آوریل در این پورتال منتشر کرد که در ارتش ایالات متحده به طور گسترده خوانده می
شود.
در آن مقاله، نویسنده تا حد زیادی به درستی توضیح می دهد که مسئله از منظر روس ها چگونه دیده
میشود. او همچنین اعتراف میکند که روسها دلایل موجهی برای دفاع از «خطهای قرمز» خود
دارند، از جمله علیه اصرار غرب بر گسترش مستمر حضور نظامی خود و نزدیک تر و نزدیک
تر شدن به مرز روسیه. با توجه به این توصیف رئیس جمهور پوتین این موضوع را در نهایت برای
همکار خود، رئیس جمهور بایدن، و بنابراین به طور غیرمستقیم برای ناتو چنین روشن کرد که»تا
اینجا و نه بیشتر».
اما دکتر Goldstein معتقد است، برخلاف تصور برخی وضعیت چندان ناهنجار پیش نرفته است.
گلدشتاین، قبل از سمت فعلی خود در بخش اولویت های دفاعی، به مدت 20 سال به عنوان محقق و
استاد در کالج جنگ نیروی دریایی ایالات متحده تدریس می کرد. او معتقد است که هسته قدرتمدار در
عرصه امنیت باید برای حفظ صلح در اروپای شرقی، به واقعگرایی سیاسی بازگردد و ازین پس
تنگ نظرانه روایت های تبلیغاتی خود را واقعیت نپندارد.
دکترگلداشتاین مقاله خود را با عنوان;چگونه می توان از جنگ جلوگیری کرد; با شرح مختصری
از وضعیت چنان که ما آن را از گزارش های یک طرفه در رسانه های شرکتی و دولتی خود می
شناسیم توصیف می کند، که از صبح تاشب گوش ما را با روایت تبلیغاتی غرب از تجاوزگری
روسیه و تهدید های روسیه پر می کنند.
بر این اساس، «کاملاً قابل تصور است که یک جنگ بزرگ در اروپا رخ می دهد» و همچنین
«ممکن است که این جنگ به سرعت به آسیا هم سرایت کند».
گلدشتاین همچنین به سند اطلاعاتی آمریکا اشاره می کند که در روزنامه واشنگتن پست فاش شده و
این روزنامه آن را در سوم دسامبر منتشر کرده است.
این روزنامه که اتفاقاً قبلا نیزً با استفاده از شیوه ای مشابه همین روش ، مردم ایالات متحده را با
دروغ به جنگ عراق و سایر درگیری ها کشانده بود، مینویسد نیروهای مسلح روسیه اکنون آماده یک
حمله چند جانبه با » 100گروه گردان تاکتیکی» هستند. در مجموع در حدود 175000 سرباز. این
نیروها یا قبلاً به مکان های مورد نظر خود رسیده اند یا در راه هستند و قدرت رزمی آنها دو برابر
نیرویی است که قبلاً در بهار 2021 در مرز همجوار با اوکراین متمرکز شده بود.
در این گزارشِ دروغینِ همچنین بگونه ای مصیبت باراعلام شده است که مسکو نیروهای ذخیره
خود را هم فراخوانده است. حمله به اوکراین ممکن است به زودی آغاز شود. رهبری نظامی روسیه
فقط منتظر آنست که گل و لای زمین ها یخ بزند تا تانک های روسی بتوانند سریعتر مانور دهند. با
توجه به یک جبهه هوای سرد که اکنون به سوی منطقه در حال حرکت است، کرملین می تواند به
دنبال یک پیروزی سریع باشد تا در اوایل تعطیلات سال نو جشن گرفته شود. اگر زیاد طرفدار پوتین
نباشید نباید در درستی این روایت غربی شک کنید .
در مرحله بعد، نویسنده با طرح این پرسش گامی جسورانه برمیدارد که چرا «اروپا اکنون در
آستانه یک جنگ بزرگ است» و اینک کیست ان کس که با رفتار خود میتواند مانع از فرو افتادن
به اعماق این تاریکی تهدید آمیز گردد؟ اما چه بسا که دیگردیر شده باشد «برای روی آوردن به
دیپلماسی و جلوگیری از این تراژدی » آنگاه نویسنده طوماری از تحریکات و شکست های ایالات
متحده و ناتو را بر می شمارد:
در دو دهه گذشته بارها و بارها، واشنگتن در برخورد با مسکو، رویارویی را به سازش ترجیح داده
است. در دهه 1990، دولت کلینتون به رغم هشدارهای جورج کنان، باتجربه ترین دیپلمات
آمریکایی، که پیش بینی کرده بود این اقدام بذر افشان جنگ سرد جدیدی خواهدشد، به گسترش ناتو
ادامه داد و طبق معمول حق با جورج کنان بود. دولت بوش با پذیرش تعدادی از کشورهای جدید به
عنوان اعضای ناتو و با پاره کردن تعدادی از معاهدات برای کنترل تسلیحات، وضعیت را بدترکرد.
در حالی که پرزیدنت اوباما تلاش می کرد روابط خود را تغییر دهد، دیپلمات های بی کفایت او در
برقراری صلح و ثبات در اروپای شرقی به طرز بدی شکست خوردند . ترامپ که مدام مورد هجوم
رسانهها قرار میگرفت و «سرسپردۀ پوتین» خوانده میشد، با ارسال سلاحهای مرگبار برای ارتش
اوکراین، در عین حال که بی پروا بر شتاب رزمایشهای نظامی آمریکا در مرزهای روسیه می
افزود و تقریباً هر چه را که از قرارداد های کنترل تسلیحات روسی-آمریکایی مانده بود به دور
افکند، معاهدات را پاره پاره کرد و خطرات را افزایش داد.»
در این مرحله باید اضافه کرد زمانی که جو بایدن در ژانویه 2021 ریاست جمهوری آمریکا را بر
عهده گرفت، دولت جدید در واشنگتن دی سی دقیقا از همان جایی که ترامپ روابطش را با روسیه
متوقف کرد، از همانجا آن را ادامه داد. از آن بدتر این که تیم سیاست خارجی بایدن متشکل بود از
همان معماران اصلی که کودتای خونین میدان را سازمان دهی کردند ، همان ها که در سال 2014
نیروهای راستگرا و فاشیست را علیه رئیس جمهور وقت اوکراین ویکتور یانوکوویچ که به صورت
دموکراتیک انتخاب شده بود، سازماندهی کردند.
خانم ویکتوریا نولند که از آن زمان بدنام شده است، در حال حاضر صاحب سومین رتبه برتر در
رتبه بندی وزارت خارجه ایالات متحده است . دقیقاً این «روس خوار» نومحافظه کار است که برای
«انقلابیون» فاشیست در میدان کلوچه توزیع می کند و امروز دوباره مسئول روابط واشنگتن با
اوکراین، روسیه و بلاروس شده است.
با توجه به افزایش ارسال تسلیحات آمریکا به اوکراین در شش ماه گذشته و از سرگیری انتقال
تسلیحات سنگین توسط ارتش اوکراین به خطوط مقدم همجوار با دنباس و کریمه، پوتین اکنون خطاب
به جو بایدن میگوید: تا اینجا و نه بیشتر..
بنابراین اگر توسل واشنگتن به یک راه حل دیپلماتیک برای حل بحران اوکراین بر اساس توافقنامه
مینسک 2 در چارچوب فرمت نرماندی فقط یک حمایت لفظی باشد و آمریکایی ها به همراه ناوهای
اروپایی ناتو که فقط نقش پیشخدمت را ایفا می کنند به بازی خطرناک خود ادامه دهند، اگر افراط
کنند، به احتمال زیاد با واکنش نظامی مسکو روبرو خواهند شد.
اگر سیاستمداران سرسخت غربی، به دلیل کوری ایدئولوژیک یا ناآگاهی، بخواهند در واقعیت
دروغین خود در مورد برتری غرب زندگی کنند و تحریک را به سازش دیپلماتیک ترجیح دهند تا
روسیه را به انزوا بکشانند، آنگاه روسیه به تنهایی واقعیت ها ئی پدید خواهد آورد که مانع پیشروی
بیشتر ارتش های ایالات متحده و ناتو به مرز های روسیه گردند.
بمنظور جلوگیری از چنین اقدامی از سوی ارتش روسیه که در 20 سال گذشته یک انقلاب
منحصربفرد نظامی- فناوری را در همه سطوح با موفقیت به اجرا گذاشته است، توانایی های ایالات
متحده آمریکا و نیروهای مسلح ناتو در زمین دیگر، حتی از راه دور هم کافی نیست. در این میان،
این شناخت خود را در ارتش آمریکا نیز تثبیت کرده است و پنتاگون قبلاً به حاکمان در کییف گفته
است که نمیتوانند در مواقع اضطراری روی کمک واحدهای نظامی آمریکا حساب کنند.
این امر به طور ضمنی هرگونه کمک از سوی دیگر نیروهای ناتو را نیز حذف می کند. اگر کار به
آنجا بکشد، ایالات متحده و کشورهای ناتو از چند جهت بازنده خواهند بود:
اولاً، به دلیل انفعال آنها در صورت اقدام نظامی روسیه در اوکراین، اعتبار خود را به عنوان قدرت
نظامی مسلط در سراسر جهان از دست می دهند.
ثانیاً، اگر ایالات متحده مداخله نکند، نخبگان اقتصادی و سیاسی در کشورهای غربی عمیقاً احساس
ناامنی خواهند کرد و تغییر جهت گیری که از هم اکنون آثار آن مشهود است تشدید خواهد شد- دوری
از واشنگتن – در بسیاری از کشورهای غربی تسریع میگردد.
و ثالثاً، چنین تحولی منجر به تحولات عمیق سیاسی داخلی در اکثر کشورهای عضو ناتو خواهد شد
که در آن بحث در مورد معنای مزخرف بودن( ناتوی مغز مرده (ماکرون) و قدرت تضمین کننده
آن، ایالات متحده آمریکا، تعیین کننده برنامه برای کار روزمره خواهد شد.
پس از این تأملات به متن دکتر برمی گردیم. بدیهی است که گلدشتاین از مؤسسه ایالات متحده برای
«اولویتهای دفاعی»، معضل خطرناکی را که واشنگتن با سیاست قبلی خود در مورد اوکراین
روی آن مانور داده است، تشخیص میدهد.
استراتژیست باتجربه اینک با این پرسش روبروست که «حالا چه پیشنهاد صلحی می تواند به
واشنگتن ارائه دهد؟» که گرچه راهی است ناخوشایند اما برای خروج از بدبختی امیدوارکننده
است.
بدیهی است که واشنگتن می تواند به سرعت و علناً اعلام کند که راه ورود گرجستان و
اوکراین به ناتو بسته خواهد شد. این می تواند ابتدا از درگیری تهدید آمیز جلوگیری کرده و اوکراین را نجات
دهد. اما صلح پایدار در منطقه همچنان مستلزم برخی اقدامات بیشتر است که باید اتخاذ شود: یعنی
ازسرگیری توافقهای مهم کنترل تسلیحات مانند معاهدات مربوط به «آسمانهای باز» و سامانههای
میانبردهستهای و همچنین از طریق توافقهای اساسیتر در مورد دفاع موشکی بالستیک و
نیروهای مسلح متعارف در اروپا.»
اما به گفته گلدشتاین همه این ها هنوز برای عادی سازی روابط با روسیه کافی نیست:
اما برای اینکه واقعاً امنیت اروپا را به دور از یک جنگ سرد جدید بازگردانند، کشورهای ناتو باید
بیل جنگ را دفن کنند، به تسلیح مجدد بی وقفه در اروپای شرقی پایان دهند و – هر چقدر هم که این
قرص تلخ باشد – حاکمیت روسیه را برسمیت بشناسند. علاوه بر همه این ها ، واقعیت پیوستن کریمه
به روسیه را که منبع واقعی تنش مداوم در منطقه است، فروبدهند.
توضیح:
لایل جی. گلدشتاین مدیر تعامل آسیا در اولویتهای دفاعی است. او پیش از آن، استاد پژوهشی در
ایالات متحده بود. دانشکده جنگ دریایی او در این سمت ، به دریافت مدال خدمات ملکی برتر (به
معنی: مدال خدمات برجسته به جامعه) برای تأسیس و مدیریت موسسه مطالعات دریایی چین
(CMSI) دریافت کرد.
صلاحیت های اصلی او هم شامل امنیت دریایی و هم مسائل امنیت هسته ای است.
. او به دو زبان چینی و روسی صحبت می کند و در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی درباره روابط
چین و روسیه است. او دارای درجه دکترا از دانشگاه پرینستون،است M.A. از دانشکده مطالعات
جنگ اوکراین آغاز نمیشود
اگر امریکا پیوستن کریمه به روسیه را بپذیرد
راشا تودی ترجمه رضا نافعی
در جنگ احتمالی اوکراین، ایالات متحده آمریکا و ناتو تنها از نظر نظامی بازنده نخواهند بود. برای
جلوگیری از این جنگ، یک استراتژیست مشهور آمریکایی در تحلیلی قابل توجه در نشریه ای
که نزدیک به ارتش آمریکاست، به دولت بایدن توصیه می کند قرصی را که هم کج و کوله است و
هم تلخ فرو دهد.
نام این پورتال اینترنتی، ;دفنس وان است. این پرتال به آمریکا و به ارتش ایالات متحده نزدیک
است. با این حال، اکنون دکتر. Lyle J. Goldstein که در مؤسسه امنیتی اولویت های دفاعی
ایالات متحده و مدیر برنامه تعامل آسیاست، مقاله قابل توجهی در مورد بحران اوکراین و حمایت از
صلح، در 13 آوریل در این پورتال منتشر کرد که در ارتش ایالات متحده به طور گسترده خوانده می
شود.
در آن مقاله، نویسنده تا حد زیادی به درستی توضیح می دهد که مسئله از منظر روس ها چگونه دیده
میشود. او همچنین اعتراف میکند که روسها دلایل موجهی برای دفاع از «خطهای قرمز» خود
دارند، از جمله علیه اصرار غرب بر گسترش مستمر حضور نظامی خود و نزدیک تر و نزدیک
تر شدن به مرز روسیه. با توجه به این توصیف رئیس جمهور پوتین این موضوع را در نهایت برای
همکار خود، رئیس جمهور بایدن، و بنابراین به طور غیرمستقیم برای ناتو چنین روشن کرد که»تا
اینجا و نه بیشتر».
اما دکتر Goldstein معتقد است، برخلاف تصور برخی وضعیت چندان ناهنجار پیش نرفته است.
گلدشتاین، قبل از سمت فعلی خود در بخش اولویت های دفاعی، به مدت 20 سال به عنوان محقق و
استاد در کالج جنگ نیروی دریایی ایالات متحده تدریس می کرد. او معتقد است که هسته قدرتمدار در
عرصه امنیت باید برای حفظ صلح در اروپای شرقی، به واقعگرایی سیاسی بازگردد و ازین پس
تنگ نظرانه روایت های تبلیغاتی خود را واقعیت نپندارد.
دکترگلداشتاین مقاله خود را با عنوان;چگونه می توان از جنگ جلوگیری کرد; با شرح مختصری
از وضعیت چنان که ما آن را از گزارش های یک طرفه در رسانه های شرکتی و دولتی خود می
شناسیم توصیف می کند، که از صبح تاشب گوش ما را با روایت تبلیغاتی غرب از تجاوزگری
روسیه و تهدید های روسیه پر می کنند.
بر این اساس، «کاملاً قابل تصور است که یک جنگ بزرگ در اروپا رخ می دهد» و همچنین
«ممکن است که این جنگ به سرعت به آسیا هم سرایت کند».
گلدشتاین همچنین به سند اطلاعاتی آمریکا اشاره می کند که در روزنامه واشنگتن پست فاش شده و
این روزنامه آن را در سوم دسامبر منتشر کرده است.
این روزنامه که اتفاقاً قبلا نیزً با استفاده از شیوه ای مشابه همین روش ، مردم ایالات متحده را با
دروغ به جنگ عراق و سایر درگیری ها کشانده بود، مینویسد نیروهای مسلح روسیه اکنون آماده یک
حمله چند جانبه با » 100گروه گردان تاکتیکی» هستند. در مجموع در حدود 175000 سرباز. این
نیروها یا قبلاً به مکان های مورد نظر خود رسیده اند یا در راه هستند و قدرت رزمی آنها دو برابر
نیرویی است که قبلاً در بهار 2021 در مرز همجوار با اوکراین متمرکز شده بود.
در این گزارشِ دروغینِ همچنین بگونه ای مصیبت باراعلام شده است که مسکو نیروهای ذخیره
خود را هم فراخوانده است. حمله به اوکراین ممکن است به زودی آغاز شود. رهبری نظامی روسیه
فقط منتظر آنست که گل و لای زمین ها یخ بزند تا تانک های روسی بتوانند سریعتر مانور دهند. با
توجه به یک جبهه هوای سرد که اکنون به سوی منطقه در حال حرکت است، کرملین می تواند به
دنبال یک پیروزی سریع باشد تا در اوایل تعطیلات سال نو جشن گرفته شود. اگر زیاد طرفدار پوتین
نباشید نباید در درستی این روایت غربی شک کنید .
در مرحله بعد، نویسنده با طرح این پرسش گامی جسورانه برمیدارد که چرا «اروپا اکنون در
آستانه یک جنگ بزرگ است» و اینک کیست ان کس که با رفتار خود میتواند مانع از فرو افتادن
به اعماق این تاریکی تهدید آمیز گردد؟ اما چه بسا که دیگردیر شده باشد «برای روی آوردن به
دیپلماسی و جلوگیری از این تراژدی » آنگاه نویسنده طوماری از تحریکات و شکست های ایالات
متحده و ناتو را بر می شمارد:
در دو دهه گذشته بارها و بارها، واشنگتن در برخورد با مسکو، رویارویی را به سازش ترجیح داده
است. در دهه 1990، دولت کلینتون به رغم هشدارهای جورج کنان، باتجربه ترین دیپلمات
آمریکایی، که پیش بینی کرده بود این اقدام بذر افشان جنگ سرد جدیدی خواهدشد، به گسترش ناتو
ادامه داد و طبق معمول حق با جورج کنان بود. دولت بوش با پذیرش تعدادی از کشورهای جدید به
عنوان اعضای ناتو و با پاره کردن تعدادی از معاهدات برای کنترل تسلیحات، وضعیت را بدترکرد.
در حالی که پرزیدنت اوباما تلاش می کرد روابط خود را تغییر دهد، دیپلمات های بی کفایت او در
برقراری صلح و ثبات در اروپای شرقی به طرز بدی شکست خوردند . ترامپ که مدام مورد هجوم
رسانهها قرار میگرفت و «سرسپردۀ پوتین» خوانده میشد، با ارسال سلاحهای مرگبار برای ارتش
اوکراین، در عین حال که بی پروا بر شتاب رزمایشهای نظامی آمریکا در مرزهای روسیه می
افزود و تقریباً هر چه را که از قرارداد های کنترل تسلیحات روسی-آمریکایی مانده بود به دور
افکند، معاهدات را پاره پاره کرد و خطرات را افزایش داد.»
در این مرحله باید اضافه کرد زمانی که جو بایدن در ژانویه 2021 ریاست جمهوری آمریکا را بر
عهده گرفت، دولت جدید در واشنگتن دی سی دقیقا از همان جایی که ترامپ روابطش را با روسیه
متوقف کرد، از همانجا آن را ادامه داد. از آن بدتر این که تیم سیاست خارجی بایدن متشکل بود از
همان معماران اصلی که کودتای خونین میدان را سازمان دهی کردند ، همان ها که در سال 2014
نیروهای راستگرا و فاشیست را علیه رئیس جمهور وقت اوکراین ویکتور یانوکوویچ که به صورت
دموکراتیک انتخاب شده بود، سازماندهی کردند.
خانم ویکتوریا نولند که از آن زمان بدنام شده است، در حال حاضر صاحب سومین رتبه برتر در
رتبه بندی وزارت خارجه ایالات متحده است . دقیقاً این «روس خوار» نومحافظه کار است که برای
«انقلابیون» فاشیست در میدان کلوچه توزیع می کند و امروز دوباره مسئول روابط واشنگتن با
اوکراین، روسیه و بلاروس شده است.
با توجه به افزایش ارسال تسلیحات آمریکا به اوکراین در شش ماه گذشته و از سرگیری انتقال
تسلیحات سنگین توسط ارتش اوکراین به خطوط مقدم همجوار با دنباس و کریمه، پوتین اکنون خطاب
به جو بایدن میگوید: تا اینجا و نه بیشتر..
بنابراین اگر توسل واشنگتن به یک راه حل دیپلماتیک برای حل بحران اوکراین بر اساس توافقنامه
مینسک 2 در چارچوب فرمت نرماندی فقط یک حمایت لفظی باشد و آمریکایی ها به همراه ناوهای
اروپایی ناتو که فقط نقش پیشخدمت را ایفا می کنند به بازی خطرناک خود ادامه دهند، اگر افراط
کنند، به احتمال زیاد با واکنش نظامی مسکو روبرو خواهند شد.
اگر سیاستمداران سرسخت غربی، به دلیل کوری ایدئولوژیک یا ناآگاهی، بخواهند در واقعیت
دروغین خود در مورد برتری غرب زندگی کنند و تحریک را به سازش دیپلماتیک ترجیح دهند تا
روسیه را به انزوا بکشانند، آنگاه روسیه به تنهایی واقعیت ها ئی پدید خواهد آورد که مانع پیشروی
بیشتر ارتش های ایالات متحده و ناتو به مرز های روسیه گردند.
بمنظور جلوگیری از چنین اقدامی از سوی ارتش روسیه که در 20 سال گذشته یک انقلاب
منحصربفرد نظامی- فناوری را در همه سطوح با موفقیت به اجرا گذاشته است، توانایی های ایالات
متحده آمریکا و نیروهای مسلح ناتو در زمین دیگر، حتی از راه دور هم کافی نیست. در این میان،
این شناخت خود را در ارتش آمریکا نیز تثبیت کرده است و پنتاگون قبلاً به حاکمان در کییف گفته
است که نمیتوانند در مواقع اضطراری روی کمک واحدهای نظامی آمریکا حساب کنند.
این امر به طور ضمنی هرگونه کمک از سوی دیگر نیروهای ناتو را نیز حذف می کند. اگر کار به
آنجا بکشد، ایالات متحده و کشورهای ناتو از چند جهت بازنده خواهند بود:
اولاً، به دلیل انفعال آنها در صورت اقدام نظامی روسیه در اوکراین، اعتبار خود را به عنوان قدرت
نظامی مسلط در سراسر جهان از دست می دهند.
ثانیاً، اگر ایالات متحده مداخله نکند، نخبگان اقتصادی و سیاسی در کشورهای غربی عمیقاً احساس
ناامنی خواهند کرد و تغییر جهت گیری که از هم اکنون آثار آن مشهود است تشدید خواهد شد- دوری
از واشنگتن – در بسیاری از کشورهای غربی تسریع میگردد.
و ثالثاً، چنین تحولی منجر به تحولات عمیق سیاسی داخلی در اکثر کشورهای عضو ناتو خواهد شد
که در آن بحث در مورد معنای مزخرف بودن( ناتوی مغز مرده (ماکرون) و قدرت تضمین کننده
آن، ایالات متحده آمریکا، تعیین کننده برنامه برای کار روزمره خواهد شد.
پس از این تأملات به متن دکتر برمی گردیم. بدیهی است که گلدشتاین از مؤسسه ایالات متحده برای
«اولویتهای دفاعی»، معضل خطرناکی را که واشنگتن با سیاست قبلی خود در مورد اوکراین
روی آن مانور داده است، تشخیص میدهد.
استراتژیست باتجربه اینک با این پرسش روبروست که «حالا چه پیشنهاد صلحی می تواند به
واشنگتن ارائه دهد؟» که گرچه راهی است ناخوشایند اما برای خروج از بدبختی امیدوارکننده
است.
بدیهی است که واشنگتن می تواند به سرعت و علناً اعلام کند که راه ورود گرجستان و
اوکراین به ناتو بسته خواهد شد. این می تواند ابتدا از درگیری تهدید آمیز جلوگیری کرده و اوکراین را نجات
دهد. اما صلح پایدار در منطقه همچنان مستلزم برخی اقدامات بیشتر است که باید اتخاذ شود: یعنی
ازسرگیری توافقهای مهم کنترل تسلیحات مانند معاهدات مربوط به «آسمانهای باز» و سامانههای
میانبردهستهای و همچنین از طریق توافقهای اساسیتر در مورد دفاع موشکی بالستیک و
نیروهای مسلح متعارف در اروپا.»
اما به گفته گلدشتاین همه این ها هنوز برای عادی سازی روابط با روسیه کافی نیست:
اما برای اینکه واقعاً امنیت اروپا را به دور از یک جنگ سرد جدید بازگردانند، کشورهای ناتو باید
بیل جنگ را دفن کنند، به تسلیح مجدد بی وقفه در اروپای شرقی پایان دهند و – هر چقدر هم که این
قرص تلخ باشد – حاکمیت روسیه را برسمیت بشناسند. علاوه بر همه این ها ، واقعیت پیوستن کریمه
به روسیه را که منبع واقعی تنش مداوم در منطقه است، فروبدهند.
توضیح:
لایل جی. گلدشتاین مدیر تعامل آسیا در اولویتهای دفاعی است. او پیش از آن، استاد پژوهشی در
ایالات متحده بود. دانشکده جنگ دریایی او در این سمت ، به دریافت مدال خدمات ملکی برتر (به
معنی: مدال خدمات برجسته به جامعه) برای تأسیس و مدیریت موسسه مطالعات دریایی چین
(CMSI) دریافت کرد.
صلاحیت های اصلی او هم شامل امنیت دریایی و هم مسائل امنیت هسته ای است.
. او به دو زبان چینی و روسی صحبت می کند و در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی درباره روابط
چین و روسیه است. او دارای درجه دکترا از دانشگاه پرینستون،است M.A. از دانشکده مطالعات
بین المللی پیشرفته پل اچ. نیتزه (SAIS) در دانشگاه جان هاپکینز و مدرک لیسانس. از دانشگاه
بین المللی پیشرفته پل اچ. نیتزه (SAIS) در دانشگاه جان هاپکینز و مدرک لیسانس. از دانشگاه