بایگانی‌های ماهانه: جون 2022

ترکیه با جاده خاکی هایش

به جاده ابریشم وصل می شود

جرمان فارن پالیسی- برگردان رضا نافعی

در برلین، همکاری با ترکیه برای گسترش معبر حمل و نقل به آسیای مرکزی مورد بحث است. برلین در حال بررسی همکاری با ترکیه برای گشایش یک کریدور حمل و نقل استراتژیک مهم به آسیای مرکزی است. در کانون این هدف برنامه‌های ترکیه قرار دارد که عبارتست از گسترش «کریدور میانی» از طریق حوزه خزر به چین. کریدور میانی مسیری است که باید  بین رشته های شمالی و جنوبی جاده ابریشم قرار گیرد  و از این طریق از قلمرو روسیه و ایران مجزا باشد.

امکان استفاده مشترک از «راهروی میانی» در ماه مه در کنفرانسی از بنیاد «کنراد آدنائر» مورد بحث قرار گرفت. آنکارا برنامه‌ریزی‌های خود را، با تداوم همکاری‌های پیشین خود با کشورهای آسیای مرکزی که از دهه 1990 تشدید کرده است، تقویت می‌کند، و انجام این کار، به ویژه متکی بر همکاری نزدیک با کشورهای ترک زبان در منطقه است. نفوذ ترکیه  در آنجا رو به افزایش است.  در حالی که در آسیای مرکزی صحبت از «ترکستان» به عنوان یک منطقه بزرگ بیشتر جا می افتد، ناسیونالیست های پان ترکیست «ترکستان بزرگ» را بعنوان هدف مد نظر قرار می دهند که از دریای اژه تا غرب چین را در بر میگیرد. اتحادیه اروپا که می تواند در آینده با آنکارا در منطقه همکاری کند، با برنامه های خود برای گسترش کریدورهای حمل و نقل به آسیای مرکزی شکست خورده است.

منطقه نفوذ در آسیای مرکزی

ترکیه در اوایل دهه 1990، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد، اولین تلاش های عملی خود را برای تأمین منطقه نفوذ در آسیای مرکزی انجام داد. زمینۀ مناسب  این بود که در چهار کشور از پنج کشور جدید منطقه (قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان) زبان ترکی به عنوان زبان رسمی ملی مسلط است. این وضعیت از یکسو، فرصتی را برای بسیج نیروهای پان ترک در ترکیه باز و  از سوی دیگر، شکل های نفوذ فرهنگی را نیز تسهیل کرد. بعنوان مثال، در حالی که  ایستگاه های تلویزیونی ترکیه در آسیای مرکزی حضور دارند، بخش بزرگی از نخبگان جوان آنجا برای تحصیل به ترکیه می روند و اغلب از بورس تحصیلی ترکیه بهره مند می شوند.

ترکیه اولین کشوری بود که هر پنج جمهوری آسیای مرکزی را رسماً به رسمیت شناخت.  تا سال 1993، آنکارا بیش از 140 توافق نامه با آنها منعقد کرده بود که عمدتاً در زمینه مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بودند. (1) دولت ترکیه بمنظور هماهنگی اقدامات حمایتی خود در کشورهای شریکِ جدیدِ خود، آژانس توسعه(( TİKA Türk. İşbirliği ve Koordinasyon İdaresi Başkanlığ ı، «آژانس همکاری و هماهنگی ترکیه» را در سال 1992 تأسیس کرد که بعداً حوزه فعالیت خود را گسترش داد.

«جامعه اقوام ترک«

از همان ابتدا، آنکارا به انجمن های دولتی پان ترک نیز تکیه کرد، که رسماً فقط کشورهای ترک زبان را به هم پیوند می دهد، اما از دیدگاه ناسیونالیست های پان ترک گرا، یک «ترکستان بزرگ» را آشکار می کند که از دریای اژه از طریق جنوب گسترش می یابد. قفقاز – بالاتر از همه آذربایجان – و همچنین کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی تا غرب چین (سین کیانگ) را.

در سال 1992، ترکیه اولین اجلاس سران کشورهای ترک زبان را برگزار کرد که در آن تصمیم خود را برای تشکیل «جامعه ترک‌ها» اعلام کرد.[2] در اکتبر 2009، ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و قرقیزستان شورای ترکان را تأسیس کردند که در نوامبر 2021 به سازمان کشورهای ترک تغییر نام داد. در سال 1992، ترکیه اولین اجلاس سران کشورهای ترک زبان را برگزار کرد که در آن تصمیم خود را برای تشکیل «جامعه ترک‌ها» اعلام کرد.[2] در اکتبر 2009، ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و قرقیزستان شورای ترکان را تأسیس کردند که در نوامبر 2021 به سازمان کشورهای ترک تغییر نام داد. علاوه بر چهار کشور مؤسس، اکنون ازبکستان نیز به آن تعلق دارد. ترکمنستان و مجارستان نیز به عنوان ناظر ثبت شده اند. بعنوان مثال، شورای ترک ها در سال 2018 با بیانیه ای رسما از تهاجم ترکیه به شمال سوریه حمایت کرد. سازمان کشورهای ترک نیز به نوبه خود در نوامبر 2021 با «چشم انداز جهان ترکیه 2040» موافقت کرد که در نظر دارد سیاست مشترک خود را با آن هماهنگ کند. (3)

«ترکستان«

درست است که روسیه همچنان قوی ترین نفوذ سیاسی و نظامی را در منطقه دارد، در حالی که چین بزرگترین شریک تجاری آسیای مرکزی است، با این وجود، حجم تجارت ترکیه با پنج کشور آسیای مرکزی طی 15 سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و با وجود بحران کرونا در سال 2020 به 6.2 میلیارد دلار رسیده است. به غیر از تحویل نفت از قزاقستان، این بیش از حجم تجارت بین آسیای مرکزی و آلمان است.

با این وجود، حجم تجارت ترکیه با پنج کشور آسیای مرکزی طی 15 سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و با وجود بحران کرونا در سال 2020 به 6.2 میلیارد دلار رسیده است. به غیر از تحویل نفت از قزاقستان، این بیش از حجم تجارت بین آسیای مرکزی و آلمان است.

در قزاقستان، ترکیه به چهارمین سرمایه گذار بزرگ خارج از بخش انرژی تبدیل شده است . در حالی که کارشناسان قضاوت می کنند که «اکنون یک آگاهی فراملی در حال ظهور است» – امروزه منطقه بطور فزاینده ای با اصطلاح «ترکستان» [5] شناخته می شود – در کشورهای آنجا نیز تسلیحات نزدیک و همکاری نظامی با هدف ترکیه افزایش می یابد. هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه که به آذربایجان در پیروزی در جنگ علیه ارمنستان کمک کردند، سخت مطلوب هستند. تعداد مانورهای مشترک و برنامه های آموزشی نظامی نیز در حال افزایش هستند. (7)

دالان میانی

آنکارا مدتی است که برای تقویت روابط  خود با آسیای مرکزی، در تلاش است تا معبر حمل و نقل به منطقه را گسترش دهد. این معبر باید با عبور از مناطقی که بین ایران و روسیه قراردارد بگذرد و  به دریای خزر منتهی شود، و پس  از  عبور از آن  در نهایت به چین برسد. در اصل، این پروژه به جاده ابریشم جدید چین متصل می شود، که هدف آن گسترش کریدورهای حمل و نقل از جمهوری خلق چین  به غرب است. از آنجایی که یک کریدور مهم جاده ابریشم جدید از طریق روسیه به سمت شمال و دیگری از طریق ایران از جنوب می گذرد، مسیر میانی پیش بینی شده توسط آنکارا «دالان میانی» نامیده می شود. از زمان پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در جنگ پاییز 2020 – که با کمک گسترده ترکیه صورت گرفت – ترکیه فرصت هایی برای تحقق «کریدور میانی» داشته است: ترکیه از طریق منطقه همسایه آذربایجان نخجوان و «کریدور زنگسور» به قلب آذربایجان راه می یابد.  از آنجا از طریق دریای خزر به قزاقستان یا ترکمنستان میرسد. کریدور «زنگسور» نوار باریکی از زمین در خاک ارمنستان است که پس از شکست جنگ از آذربایجان، ارمنستان مجبور به بازگشایی آن برای تردد ترانزیتی شد. با این حال، اختلاف بر سر این معبر تا به امروز ادامه دارد.

  همکاری سه جانبه

در کنفرانسی از بنیاد «کنراد آدنائر» نزدیک به حزب دموکرات مسیحی اشاره شد که توسعه برنامه ریزی شده  برای ایجاد «معبر میانی» به آلمان و اتحادیه اروپا نیز فرصت هائی  ارائه می کند . پس از آن گفته شد که «همکاری سه جانبه بین کشورهای آسیای مرکزی، ترکیه و اروپا  با مزایایی همراه است.  توسعه یک معبر حمل و نقل جدید به چین که امکان دور زدن روسیه را فراهم می سازد، از اهمیت اساسی برخوردار است. ارتباط از طریق روسیه تا حد زیادی مهمترین مسیر زمینی در جاده ابریشم جدید برای صنعت آلمان بود. بنیاد آدنائر در کنفرانس خود در 13 مه، » معبر میانی» را بعنوان گزینه  ای جایگزین برای آینده  در نظر گرفت.

طرح تکیه بر فعالیت های ترکیه از این منظر نیز سودمند تلقی می شود زیرا اتحادیه اروپا با برنامه های خود برای گسترش کریدور حمل و نقل به آسیای مرکزی با شکست روبرو شد . نه  از «استراتژی اتصال اتحادیه اروپا و آسیا» که به طور رسمی در سپتامبر 2018 اعلام شد و نه از برنامه «دروازه جهانی» که در دسامبر 2021 آغاز گشت، از هیچ کدام  نتیجه بزرگ‌تری حاصل نشد.(8)

پس از کنفرانس بنیاد آدنائر، همچنین گفته شد که تلاش‌های آنکارا سرانجام  این فرصت را برای انتقال گاز طبیعی از آسیای مرکزی به اروپا نیز فراهم می‌کند.  برلین و اتحادیه اروپا سال‌هاست که برای این کار تلاش کرده‌اند – این تلاش ها نیز  تاکنون موفقیت‌آمیز نبوده اند.(9)

[1] Toni Alaranta, Kristiina Silvan: Turkey in Central Asia. Possibilities and Limits of a Greater Role. Finnish Institute of International Affairs. FIIA Briefing Paper 328. Helsinki, January 2022.

[2] Yasar Aydin: Auf dem Weg zur Regionalmacht. de.qantara.de 25.04.2022.

[3] Turkic Council reforms into Organization of Turkic States. trtworld.com 13.11.2021.

[4] S. dazu Die neuen Partner in Ankara (I), Die neuen Partner in Ankara (II) und Brücke in die islamische Welt.

[5] Yasar Aydin: Auf dem Weg zur Regionalmacht. de.qantara.de 25.04.2022.

[6] S. dazu Vorbereitung auf den Drohnenkrieg.

[7] Toni Alaranta, Kristiina Silvan: Turkey in Central Asia. Possibilities and Limits of a Greater Role. Finnish Institute of International Affairs. FIIA Briefing Paper 328. Helsinki, January 2022.

[8] S. dazu Die Anti-Seidenstraße und 300 Milliarden gegen die Seidenstraße.

[9] S. dazu Vorstoß zum Kaspisee.

پیامدهای سرمایه داری

برگردان :رضا نافعی

امریکا به دیگران اجازه میدهد

در خاک امریکا پایگاه نظامی بزنند؟

صفحاتی از کتاب:

پیامدهای سرمایه داری، راهی طولانی از نارضایتی تا مقاومت

نوام چامسکی و مارو واتراستون بحران کنونی جهان را فرصتی عالی برای به چالش کشیدن ساختارهای سرمایه داری می دانند. برای شناخت این نظر ، ابتدا باید بدانیم که در واقع نیازها و علائق طبقات حاکم است که مقرر می سازند اداراکات ما، باصطلاح «عقل سلیم» ما و خواست های ما درزندگی چگونه باید باشند.

چامسکی و واتراستون در کتاب جدید خود، پرده از ارتباطاتِ اغلب نامرئیِ قدرتِ ساختاری بر می

دارند و آنها را آشکار می سازند . آنچه اینک می خوانید گزیده ایست ازفصلی از این کتاب.

یکی از عواقب حضور امپریالیسم ایالات متحده امریکا در عرصه جهانی، ایجاد تعداد بسیار زیادی

پایگاه است. اینجا در ایالات متحده، مردم حتی از وجود آنها آگاه هم نیستند. چیز زیادی در مورد آن ها

منتشر نمی شود. تعریف   «پایگاه » نیز چندان آسان نیست، اما ما باز هم، فقط بهترین تخمین ممکن را

مبنای کار قرار می دهیم. این مطلب متکی بر نوشته Dave Vine (دیو واین ) است که در سال 2015

در مجله In These Times نوشت و اخیراً ارقام آن را به روز کرده است: در حالی که در خود

ایالات متحده هیچ پایگاه مستقل دائمی وجود ندارد، ایالات متحده اکنون نزدیک به 800 پایگاه در سایر

کشورها دارد.

به گفته پنتاگون، 70 سال پس از جنگ جهانی دوم و 62 سال پس از جنگ کره، ما هنوز 174

در آلمان، 113;پایگاه; در ژاپن و 83 پایگاه در کره و 80 کشور دیگر در کره زمین داریم.   با این حال تعداد کمی از آمریکایی ها متوجه می شوند که ایالات متحده احتمالاً بیش از هر قوم، ملت یا

امپراتوری دیگری در طول تاریخ پایگاه های خارجی دارد.

به ندرت کسی می پرسد که آیا ما واقعاً به صدها پایگاه در خارج از کشور نیاز داریم یا اینکه آیا ایالات

متحده حتی می تواند هزینه تخمینی آنها را که سالانه حداقل 156 میلیارد دلاراست بپردازد. در مورد

آن هم به ندرت کسی صحبت می کند، اما این واقعیتی است که وجود دارد. به ندرت کسی می پرسد که

اگر چین، روسیه یا ایران حتی یک پایگاه واحد در نزدیکی مرز ما یا حتی در خود ایالات متحده ایجاد

کنند، چه احساسی خواهیم داشت.

فرضیه پشت این پایگاه های جهانی در واقع بسیار جالب است . این فرضیه میگوید که ایالات متحده (به

عنوان کشوری که وجودش اجتناب ناپذیر است) تقریباً حقی غیرقابل انکار برای ایجاد پایگاه در هر

نقطه از جهان را دارد، در حالی که صِرف این تصور که سایر کشورها نیز می توانند همین کار را

انجام دهند، غیرقابل تصور است. با این حال یک مثال متقابل و جالب وجود داشت . در سال 2007،

رویترز گزارش داد:

اکوادور می خواهد یک پایگاه نظامی در میامی ایجاد کند. در واقع، رافائل کورئا گفت که اگر ایالات

متحده بخواهد به استفاده از پایگاه هوایی خود [در مانتا] در سواحل اکوادور در اقیانوس آرام ادامه دهد،

واشنگتن باید به اکوادور اجازه دهد تا این کشور نیز یک پایگاه نظامی در میامی ایجاد کند;

خوب، آیا کسی پایگاه اکوادور در میامی را دیده است؟ نه! اکوادور در واقع پایگاهی در آنجا نداشت، اما پایگاه ایالات متحده در مانتا بسته شد. این نشان داد که این ایده چقدر مضحک است که ما حتی به یک کشور دیگر در ایالات متحده پایگاه بدهیم. کاری که صاف ساده بگوئیم امکان پذیر نیست.

در نهایت، علاوه بر هزینه اقتصادی 156-157 میلیارد دلاری که قبلاً ذکر شد، باید تلفات انسانی را نیزدر پایگاه ها اضافه کنیم. آنها بار بزرگی برای خانواده های سربازان هستند. سطوح گسترده ای از

خشونت جنسی در اطراف پایگاه های نظامی ایالات متحده وجود دارد. پایگاه ها در هر جایی که ساخته

می شوند خسارات زیادی به محیط زیست وارد می سازند.

آنها همچنین با حضور در آنجا به هدف تحریکات ضد آمریکایی و احساسات ضد آمریکایی تبدیل می

شوند. در واقع، حضور نظامی آمریکا در عربستان سعودی یکی از دلایل روشن اسامه بن لادن برای

حملات 11 سپتامبر بود: بربرها در سرزمین مقدس مستقر شده بودند.

افزون بر این ها، این پایگاه‌ها احتمال وقوع جنگ را نیزآسان می سازند و در نتیجه جهان را خطرناک

‌تر می‌کنند. همین واقعیت که ما سربازان مستقر داریم به این معنی است که ما برای از میان برداشتن

برخی از مشکلات به راه حل های نظامی فکر می کنیم.

اتفاقاً گزارش نیک تورس با عنوان «پایگاه‌ها، پایگاه‌ها، همه جا… به جز در گزارش پنتاگون» که به

تازگی به‌خوبی به‌ روزرسانی شده است، یک نمای کلی از کل این موضوع ارائه می‌کند.

علاوه بر همه آنچه که تاکنون مورد بحث قرار گرفته است، هزینه هنگفت مالی نظامی‌گری است .

هزینه های نظامی امروز ایالات متحده، با توجه به تورم، بیش از هر زمان دیگری به جز شدیدترین

دوره جنگ با عراق است. 716 میلیارد دلار بودجه سال 2019 بوده است و این فقط آن مقداری است

که در دفاتر محاسبات ظاهر می شود.

بر اساس گزارش موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم (SIPRI) هزینه های نظامی ایالات متحده

بیش از هر کشور دیگری در جهان است. کل هزینه های نظامی جهانی در سال 2017 به 1.74

تریلیون دلار رسید که نسبت به سال قبل 1 درصد افزایش داشت. 35 درصد از این مبلغ ، هزینه

نظامی ایالات متحده امریکاست.

هزینه های نظامی ایالات متحده به تنهائی تقریباً برابربا بودجه نظامی هشت کشوری است که در جهان  پس از امریکا قرار دارند. مقاله اخیر مایکل کلردر مورد موضوع «سبقت گرفتن» استدلال می کند که ما اکنون از مهار ساده ای که اساساً سیاست های پس از جنگ جهانی دوم بود به سمت قدرت غالب در همه جا و همیشه حرکت کرده ایم و ظاهراً مایلیم که تمام هزینه های لازم را به صورت خون و پول بپردازیم (Klare 2018). ). منظورم از ما خودم و همه همشهریانم است. به یاد داشته باشید که همه اینها توسط مالیات دهندگان پرداخت می شود.

با سهم 35 درصدی از هزینه های نظامی، ایالات متحده با اختلاف زیادی در این زمینه پیشتاز است.

من حدس می‌زنم که ما در اینجا از نیاز «بیش از حد» هم فراتر می رویم . درست بر خلاف آن

سیاست‌هایی، که سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوم به رهبری ایالات متحده و متحدان اصلی ان و با

هدف حفظ صلح از طریق توافق‌های بین‌المللی و امنیت جمعی و جستجوی ابزارهای غیرنظامی مانند

دیپلماسی و مشابهاتش، در پیش داشتند .

Noam Chomsky, Marv Waterstone: „Konsequenzen des Kapitalismus. Der lange

Weg von der Unzufriedenheit zum Widerstand“, 464 Seiten, aus dem

Englischen von Michael Schiffmann, Westend Verlag, 13.6.2022

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: