اندیشه آزاد افسانه است!

اندیشه آزاد افسانه است !

اندیشه های حاکم چگونه اِعمال می شود

به نظر کارل مارکس:

اندیشه های حاکم بر جامعه سرمایه داری، اندیشه های هیئت حاکمه است.

پاول زته  Paul    Sethe  از روزنامه نگاران برجسته دهه شصت در کنسرن رسانه ای و محافظه کاراشپرینگر(آلمان) ، در سال 1965  طی نامه ای که بعنوان خواننده برای هفته نامه اشپیگل نوشت بر این شناخت مارکس تاکید ورزید

و نوشت:

آزادی فکر از آن 200 ناشری است که اندیشه های خود را منتشر می کنند.

امروز، که 45 سال از آن تاریخ می گذرد شاید هنوز فقط پنج ناشر یا  موسسۀ  رسانه ای در میدان مانده باشند.

هانس ماگنوس انسنسبرگرEnsensberger  ( شاعر، نویسنده و متفکر  معاصر آلمانی . م) می گوید :

هرچه زمان بیشتر می گذرد روشن تر می شود که اسباب حکومت فقط  سرمایه،  کارخانه و اسلحه نیست، بلکه تسلط بر مغزها ست که مشخص می سازدبرده کیست و برده دار کیست.

بر اساس این گفته  خانم ها و آقایانی که  رسانه ها را  در اختیار دارند  بر ذهنیت عمومی  حکومت می کنند و معیار اندیشه خود این ها نیزهمان  منطق سرمایه داری است. از آن بخش از  رسانه ها که در مالکیت خصوصی نیستند نیز انتظار نمی رود که در مسیری جز این حرکت کنند، زیرا این ها خود عمدتا تحت  ” کنترل ”  احزابی هستند که خود این احزاب وابسته به کمک های مالی سرمایه بزرگ و ناشر امیال آنها هستند.

بنظر Colin Crouch (جامعه شناس انگلیسی و استاد کرسی علوم سیاسی. م.) ما  مدت هاست که به مرحلۀ پس از دموکراسی “Postdemokratie” گام نهاده ایم. باین معنی که  نمای انتخابات و مجلس ها هنوز بر جا و کاراست ولی رسانه ها ذهنیت رای دهندگان را بسوی  دلخواه سوق میدهند و سیاستمداران نیز روند های سیاسی را در جهت خواست های از پیش تعیین شده، توسط موسسات فعال در عرصه جهانی هدایت می کنند…

MARXISTISCHE Blätter  1-10
Position von Conrad Schuher S.68

5 پاسخ

  1. اندیشه همیشه تابعی از شرایط مادی است. اما قالب کردن منافع یک طبقه به طبقه ای دیگر را، می توان ناروا و ایدئولوژیک (به تعبیر مارکس) دانست.
    صنعت فرهنگ و توده سازی دو مفهومی است که مکتب فرانکفورت برای مسئله ی تسلط بر مغزها و تبیین چرایی عدم سقوط سرمایه داری، به علوم اجتماعی وارد کردند. ولی کاهش نقش رسانه به مسأله ی انتخابات به نظرم درست نیست و به نظرم رسانه ها در عمیقترین لایه های روان مردم یک شکل شده، منافعی غیر از منافع خودشان را درونی میکنند.
    میخواهم این نوشته را بهانه ای کنم تا انتقادی را که به شما دارم به عرضتان برسانم. تمرکز رضاخانی و باستانگرایی بی پایه و پروسه ی ملت سازی پهلوی همه و همه بر اساس دروغپردازیها و جعلهایی بود که از طریق رسانه ها و سیستم آموزش و پرورش نوین به خورد مردم داده شد
    آقای نافعی عزیز من چند سالی است که نوشته های سایت شما را دنبال میکنم و برای اندیشه های شما احترام قائلم. اما وقتی امضای شما را پای بیانیه ی دفاع از ناسیونالیسم و یا بهتر بگویم پاتریوتیسم خاک و خونیِ رضاخانی دیدم، واقعا بهت زده شدم. حتی شاید بگویم بسیاری از اسمهای دیگر را ندیدم و مدام اسم شما در ذهنم میچرخید.
    امیدوارم با دلایلی غیر از توجیهات نخ نما شده ی برادران باستانگرایمان برای کار خود، بیانیه را امضا کرده باشید.

    با احترام

  2. دوست عزیز ناشناخته از لطف و حسن ظن شما ممنونم. در مباحثات جاری در مورد این مسئله از جوانب مختلف فراوان گفته شده است. استدلال من بسیار ساده است: نگاهی به لیبی بیفکنید و نگاهی به سوریه امروز و ببینید چه بر سر مردم بیگناه این کشورها از هر قوم قبیله آورده اند و می آورند و خواهند آورد. در این کشتارهای هدفمند کدام قوم قبیله به خواست های خود رسیده است؟ دوست عزیز امپریالیسم را نباید دست کم گرفت. دورباد از من هواداری از تبعیض قومی ، نژادی، مذهبی و آنچه که مردم را ازهم دور کند و بجان هم اندازد…من فردا شب ترجمه تازه ای در باره سوریه منتشر خواهم کرد شاید بیشتر روشنگر باشد. با سپاس از اظهار نظر شما

  3. قای رضا نافعی برایتان عمر دراز همراه سلامت و عزت ارزومندم سال نو بر شما خجسته اززحمات فرهنگی شما صمیمانه تشکر میکنم بدرود

  4. شما جز آگاه سازی و روشنگری هدف دیگری نداربد. با تشکر از شما

  5. Dorood jenabe nafeii. Etemad,resaniy shoma bas arzeshmand va gheran,bahast . Chashme hasood kooor pAyande,bashid

بیان دیدگاه