بایگانی‌های ماهانه: مِی 2018

استفاده آلمان از اهرم چین برای عقب راندن ترامپ

استفاده آلمان از اهرم چین

برای عقب راندن ترامپ

یونگه ولت ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،078،173

یکی از موضوعات مهمی که صدر اعظم آلمان «مرکل» در دیدار امروز خود – پنجشنبه –  با «شی جیپینگ» رئیس جمهور چین در باره آن صحبت کرد مسلما قرار داد موسوم به برجام است.

پکن نیز چون برلین و اتحادیه اروپا  خواهان حفظ و نجات  قرار داد  مذکور با ایران است که دستگاه اداری ترامپ چند روز  پیش از آن خارج شد.  البته نجات قرارداد  مشروط بر آنست که ایران از لحاظ اقتصادی  منزوی نشود – بلکه همانطور که در قرارداد پیش بینی شده – شانس  دست یافتن به قرارداد های سودآوری را بدست آورد.

از این رو اتحادیه اروپا خواستار حفظ داد و ستد با ایران و سرمایه گذاری در آن کشور است. اما مسئله این است که طبق تحریم های تازه امریکا علیه ایران هر موسسه ای که  به فعالیت های   بازرگانی خود با ایران ادامه دهد یا در آن کشور سرمایه گذاری کند در امریکا با مشکل روبرو خواهد شد. گرچه اتحادیه اروپا  در پی  ایجاد تدابیری برای حمایت از این موسسات است، اما موفق شدن این تدابیر بشدت مورد تردید است.

در محافل دولتی آلمان گفته می شد که مرکل قصد دارد با رئیس جمهور چین در باره  یافتن راههای دیگر برای کمک به اقتصاد ایران گفتگو کند.

موسسه «مرکارتور برای مطالعات چینی» که موسسه مطلعی بشمار می رود حدس می زند که صدراعظم مرکل در صدد است رئیس جمهور چین را به سرمایه گذاری در ایران ترغیب کند.

ولی جمهوری خلق چین برای توسعه بازرگانی خود با ایران مشکلی ندارد: چین از مدت ها پیش  با فاصله زیاد بزرگترین کشور طرف معامله با ایران است  و در این اواخر به مهمترین کشور سرمایه گذار در ایران ارتقاء یافته است.

در همین تازگی ها  در ارتباط با طرح «جاده ابریشم نوین» یک خط آهن مستقیم از جمهوری چین به ایران افتتاح شد که وسیله ایست برای افزودن  بر حجم تجارت متقابل  دو کشور. آنچه قطعیت دارد این است که  آلمان در پی آن نیست که قرارداد برجام با ایران را  بدون کمک های اقتصادی چین نجات دهد.

آیا ممکن است که  همکاری آلمان- چین  در مورد ایران  به تحولی  عمیق در عرصه سیاست خارجی بیانجامد؟  برلین با تمام امکانات خود تلاش می کند تا  مانع پیدایش  چنین تصوراتی گردد.

در محافل دولتی آلمان گفته می شود باید نگاهی به  سرمایه گذاری های آلمان در چین افکند که به 76 میلیارد یورو بالغ می گردد و آن را با سرمایه گذاری المان در امریکا مقایسه کرد که 270 میلیارد یورو است .

بنا بر این روشن است که  کدام کفه  بر کفه دیگر می چربد . حتی هربرت لینهارد که رئیس کمسیون آسیا – پاسیفیک اقتصاد آلمان است، که کارش به پیش راندن بازرگانی آلمان با آسیاست هشدار می دهد که «من اصولا معتقد نیستم که آلمان و اتحادیه اروپا، با همکاری با چین  گام هائی بردارند که  با  منافع امریکا در تقابل باشد». زیرا بدلیل اهمیت زیاد بازرگانی با امریکا  برداشتن چنین گامی، در دراز مدت، گامی مدبرانه نیست».

https://www.jungewelt.de/loginFailed.php?ref=/artikel/332943.gemeinsam-f%C3%BCr-kooperation-mit-iran.html

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

 

چرا امریکا می کوشد جلوی اتحاد روسیه و آلمان را بگیرد؟

 

چرا امریکا می کوشد جلوی

اتحاد روسیه و آلمان را بگیرد؟

برگرفته از یوتیوب – ترجمه رضا نافعی

آمار سایت نا کنون4،073،714

توجه ویژه برخی از خوانندگان و علاقمندان به ترجمه های چند روز اخیر من در » آینده ما» مرا بر آن داشت تا اطلاعات جامع تری در باره سیاست راهبردی، قدمت و اهمیت آن  از عهد باستان تا امروز و بویژه سیاست راهبردی امریکا از سال 1871 تا کنون   – که در عین حال کلیدی است برای درک سیاست کنونی امریکا در قبال آلمان و روسیه – در اختیار خوانندگان جویای » آینده ما » باز انتشار دهم.

» شیکاگو کانسل آن گلوبال آفرز» در سال1922 تاسیس شد. از سالهای 1940 بسیاری از رهبران و بزرگان جهان با دیدگاهای گوناگون در آن محفل سخن گفته اند. این سازمان  هم اکنون 30 هزار عضو دارد از جمله رهبران نظامی آمریکا، مدیران هجفوندزها ، سیاستمداران نامدار و کنسرن های بین المللی. کسانی که بین سال 1940 تا 1950 در این مجمع سخن گفته اند از جمله عبارتند از نخست وزیر هند،         النا روزولت همسر رئیس جمهور آمریکا، سناتور آمریکائی جان اف کندی و دیگران، درسالهای دهه های   60  و 70 کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل و هنری کیسینجر، در سالهای دهه 80 تا 90 هلموت کهل صدر اعظم آلمان، ایزاک شامیر نخست وزیر اسرائیل، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر، ماگریت تاچر نخست وزیر انگلیس و کیم یونگ سام رئیس جمهور کره جنوبی،  از سال 2000 به بعد کسانی چون ویکتور یوش چنکو رئیس جمهور اوکرائین، کوندلیزا رایس وزیرخارجه آمریکا، تونی بلر نخست وزیر انگلستان و شخص باراک اوباما .

این فهرست بسیار کوتاه نشان می دهد که اعتبار سخنانی که در این مجمع رانده می شود از چه عیاربالائی برخوردار است.

جورج فریدمان، که اینک سخنان او را در این مجمع می شنوید رئیس اتاق فکر استارتفورد، یک تحلیلگر برجسته آمریکاست که در باره برنامه های آتی ژئوپلیتیک، مسائل امنیتی و چالش های جهانی تحلیل و خبر عرضه می کند.

از وقتی که هکر ها به شبکه همکاران جورج فریدمان راه پیدا کردند معلوم شد که او عامل سیا، سازمان اطلاعاتی آمریکاست. ویکیلیکس در حدود 150 پست الکترونیکی استارتفورد را، که فریدمان در سال 1996  تاسیس کرد، منتشر ساخت. ویکیلیکس اعلام کرد که 5 میلیون سند در اختیارش گذاشته شده که حامل رهنمودهائی است که جورج فریدمان داده است از جمله :

» در تاریخ 6 دسامبر 2011 او به زنی که از همکاران او در ونزوئلاست چنین توصیه می کند  وقتی که منبع با اهمیت است باید او را تحت کنترل درآوری. کنترل یعنی کنترل مالی، سکسوئل( جنسی) یا روانی. تا وقتی که منبع حاضر به پذیرفتن دستور ها شود».

همانطور که گفتیم او رئیس لو رفته سیا است. آنچه او در 4 فوریه 2015  بر زبان آورد، باور کردنی نبود  اگر به این صورت دیده و شنیده نمی شد».

اینک توجه کنید به آنچه که این منبع اتاق فکر در باره چالش اوکرائین می گوید. این ها سخنانی است که بسیاری از رسانه ها انگ » تئوری توطئه » به آن می زنند. ولی فریدمان با سخنانی که می گوید ناخواسته موضوع را روشن می کند. البته او فکر نمی کرد که روزی اظهاراتش علنی شوند و بگوش همگان برسد.

فریدمان – منطقه ای ( در جهان) نیست که بتواند برای همیشه آرام باشد. از جمله آمریکا، منظورم این است که جنگ با ما( آمریکا) همگام است، بعبارت دیگر به ما مربوط می شود. من حدس می زنم که اروپا هم به جنگ باز می گردد، و دوباره به وضع عادی انسانی بر می گردد» دورانِ جنکی خواهد داشت و زمان هایِ صلح خواهد داشت و زندگی خود را از دست خواهد داد. مثل جنگ گذشته صدمیلیون نفر نخواهد بود. ولی بنظر من اندیشه برتری اروپائی نقش خواهد داشت . در اروپا چالش هائی بوجود خواهد آمد، چالش هائی وجود داشت. در یوگوسلاوی چالش بود و حالا در اوکرائین هست. مناسبات ما با اروپا—- ما با باصطلاح اروپا مناسباتی نداریم. ما با رومانی مناسبات داریم،با فرانسه مناسبات داریم ولی آمریکا با اروپا مناسبات ندارد.

پرسش: آیا افراط گرائی اسلامی خطر اصلی برای آمریکاست، آیا حیات اسلامگرائی پایان خواهد یافت یا به حیات خود ادامه خواهد داد؟

فریدمان: افراطگرائی اسلامی برای آمریکا یک مسئله است ولی خطری نیست که موجودیت آمریکا را تهدید کند. باید در حدی که ضروری است به آن توجه داشت. سیاست خارجی ما علائق دیگری دارد.

علاقه اساسی سیاست خارجی آمریکا در صد سال گذشته، در جنگ های اول و دوم جهانی و در جنگ سرد، سیاست آلمان و روسیه بوده است، چون آنها یگانه قدرتی هستند که می توانند برای ماتهدیدی باشند. مهمترین اصل مورد علاقه ما این بود که مانع نزدیکی این دو کشور بیکدیگر شویمم. اگر شما اوکرائینی باشید نگاه می کنید ببینید کیست  تنها کسی که بتواند به شما کمک کند. این ایالات متحده آمریکاست. هفته گذشته یا حدودا ده روز پیش سرفرمانده نیروی نظامی آمریکا در اروپا، ژنرال «بن هاجس» برای دیدار به اوکرائین رفته بود. او در انجااعلام کرد که قرار است مشاوران نظامی آمریکا بزودی رسما به اوکرائین بیایند. او در واقع در آنجا به رزمجویان اوکرائینی مدال هائی داد که طبق مقررات آمریکا دادن چنین مدال هائی به خارجیان ممنوع است. ولی او این کار را کرد، چون می خواست نشان دهد که ارتش اوکرائین ارتش خودش است. بعد اور فت  . ایالات متحده آمریکا اسلحه، توپخانه و دیگر ابزار نظامی در اختیار کشورهای بالتیک رومانی، لهستان و بلغارستان گذاشت – این نکته بسیار جالبی است. و دیروز اعلام شد که  ایالات متحده آمریکا می خواهد اسلحه در اختیار اوکرائین بگذارد. این خبر تکذیب شد ولی آنها تسلیحات را ارسال می کنند. تمام این اقدامات ایالات متحده خارج از محدوده  ناتو صورت می گیرد. چون تصمیماتی که  در ناتو گرفته می شود باید به اتفاق آراء  به تصویب تمام اعضای ناتو برسد. نکته اینجاست که ایالات متحده آمریکا، گرداگرد روسیه  یک کمربند بهداشتی، یک کمربند امنیتی بر پا می سازد و روسیه این را می داند. روسیه فکر می کند که آمریکا می خواهد فدراسیون روسیه را منهدم کند. بنظر من ما نمیخواهیم روسیه را ازپا درآوریم، فقط می خواهیم مجروحش کنیم ، می خواهیم به آن صدمه بزنیم. به هر حال ما به بازی قدیمی بازگشته ایم . وقتی با  لهستانی ها،مجارستانی ها یا رومانی ها صحبت کنیم می بینیم که آنها بکلی در دنیای دیگری غیر از دنیای آلمانها زندگی میکنند و دنیای آلمانها با دنیای اسپانیائی ها تفاوت دارد، یعنی در اروپا وحدت وجود ندارد. اما این که اوکرائینی ها چه چیز را ترجیح می دهند، می توانم دقیقا بشما بگویم: آنها کوشش خواهند کرد، تلاش خواهند کرد تا آمریکا را به اوکرائین بیاورند. ایالات متحده آمریکابه پیروی از علائق بنیادین خود تمام اقیانوس های جهان را تحت کنترل خود دارد. هیچ قدرت دیگری در جهان، چنین کاری نکرده است. از این رو ما می توانیم وارد  خاک تمام کشورهای جهان بشویم ولی آنها نمی توانند به ما حمله کنند. این امریست بسیار دلپسند. قدرت ما متکی بر تسلط ما بر اقیانوس ها و بر فضاست. بهترین راه برای چیره شدن بر نیروی دریائی دشمن آنست که نگذاریم چنین نیروئی بوجود آید،  راه انگلستان برای پیشگیری از این که دیگر قدرت های اروپائی به قدرت دریائی دست یابند این بود که اروپائی ها  با یکدیگر بجنگند. سیاستی که من توصیه می کنم سیاستی است که رونالد ریگان در مورد ایران و عراق بکار بست. او از هر دو کشور حمایت می کرد( جنگ عراق و ایران/88   1980  (انها با یکدیگر می جنگیدند نه با ما.

 این کار بد جنسی بود، اخلاقی هم نبود ولی کارساز بود. و همین است که اهمیت دارد . ایالات متحده آمریکا در موقعیتی قرار ندارد که بتواند سراسر اروپا و آسیا را تسخیر کند. در آن لحظه که چکمه ما با خاک آنجا تماس پیدا کند، ما از حیث نفرات در اقلیت هستیم. مامی توانیم یک ارتش را نابود کنیم ولی قادر به تسخیر عراق نیستیم. اصلا این فکر که ارتش 130 هزار نفری آمریکا کشوری با 25 میلیون جمعیت را تسخیر کند…تعداد افراد پلیس نیویورک نسبت به جمعیت آن بیشتر است تا نسبت سربازان آمریکائی به مردم عراق. بنا بر این ما در موقعیتی قرار نداریم که همه جا دخالت نظامی کنیم، ولی در موقعیتی هستیم که اولا از قدرت هائی که با هم می جنگندحمایت کنیم تا آنها بتوانند  توجه خود را بر یکدیگر متمرکز کنند. حمایت یعنی حمایت سیاسی، مالی،نظامی، تسلیحاتی از آنها و فرستادن مشاور نظامی برای آنها. و در موارد ویژه مانند کاری که ما در ژاپن، نه در ویتنام، عراق و افغانستان کردیم، باضربه پیشگیرانه مداخله کردیم. هدف تاکتیک حمله  پیشگیرانه چیره شدن بر دشمن نیست، هدف برهم زدن تعادل دشمن است. ما این تجربه را در هر جنگی کرده ایم مثلا در افغانستان تعادل القاعده را بر هم زدیم. مشکلی که ما داریم – وقتی جوان و نادان هستیم- این است که  وقتی تعادل دشمن را بر هم بزنیم   بجای آن که بگوئیم کارمان را خوب انجام دادیم، حالا به خانه باز گردیم، می گوئیم به به ، چه کار آسانی بود، بیا همین جا یک دموکراسی درست کنیم . این همان وقتی بود که ما گرفتار ضعف عقل شدیم. از این رو پاسخ ما این است که آمریکا نمی تواند همه جا در اروپا و آسیا مداخله نظامی کند. مداخله باید گزینشی باشد و تا جائی که ممکن باشد بندرت صورت گیرد. یک مداخله نظامی برای ما یک مورد استثنائی است. آخرین امکان است.. ما نمی توانیم در همان گام اول نیروی نظامی آمریکا را بفرستیم. ولی وقتی که ما نیروی نظامی آمریکا را بفرستیم، آنوقت – این  تجربه به روشنی به ما آموخته است که دخالت باید محدود باشد و نباید ابعاد عظیم پیدا کند. امید می رود که این بار این درک را کرده باشیم. معمولا مدتی طول می کشد تا بچه ها درس خود را یاد بگیرند. ولی حق کاملا با شماست، ما بعنوان امپراتوری نمی توانیم ( همه جا مداخله کنیم) . انگلیس ها در آن زمان   هندوستان را تسخیر نکردند. آنها فقط حکومت های هند را می گرفتند و آنها را به جنگ علیه یکدیگر برمی انگیختند. انها افسران انگلیسی را در ارتش هند بکار گمارده بودند.

بنا بر این امپراتوری هائی که تلاش می کنند تا در منطقه تسخیر شده حکومت کنند با شکست مواجه می شوند. نمونه آن امپراتوری نازی ها بود. چون هیچکس آنقدر قدرت ندارد که بتواند بطور مستقیم حکومت کند. باید با تدبیر پیش رفت. به هر حال این فعلا مسئله ما نیست. واقعیت این است که ما یک امپراتوری هستیم. ولی این به آن معنی نیست که ما خیالمان را راحت کنیم، به خانه برگردیم و دیگر بفکر چیزی نباشیم. ماتازه به فصل سوم کتاب رسیده ایم.

پرسش بعدی- آیا درست فهمیدم که پول اروپائی یورو قادر به ادامه حیات نخواهد بود؟

فریدمان- پرسشی که الان بر روی میز است این است که آیا اوکرائین بعنوان منطقه بی طرف بین روسیه و غرب باشد و دست کم بی طرف بماند یا این که غرب آنقدر در اوکرائین پیش خواهد رفت که غرب ( ناتو) فقط 100 کیلومتر تا استالینگراد و 500 کیلومتر تا  مسکو فاصله داشته باشد. وضعیت اوکرائین برای روسیه یک مسئله حیاتی است و روسها نمی توانند چشم خود را ببندند و آنرا نادیده بگیرند. موضع آمریکا این است که اگر روسیه بازهم به اوکرائین بچسبد ما جلوی روسیه را خواهیم گرفت. از این رو آمریکا دست به اقداماتی خواهد زد، نظیر آنچه که ژنرال هاجس اخیرا اظهار داشت، در باره نیروهای مهاجم در رومانی، بلغارستان، لهستان و کشورها بالتیک. این پایه استدلال برای » اینترماریوم» ( یعنی سرزمین های میان دو دریا) منطقه میان دریای سیاه و دریای بالتیک است، این طرح پیلسودسک Pilsudsk ( سیاستمدار و مارشال لهستانی (1867–1935) ) است که او در آرزویش بود. راه حل برای آمریکا نیز همین است.

 موضوعی که ما برای آن پاسخی نداریم این است که آلمان در این وضع چه سیاستی در پیش خواهد گرفت. عامل واقعی  و نامشخص در اروپا آلمان است، وقتی که آمریکا کمربند امنیتی برپا کند، نه در اوکرائین، بلکه درغرب، نفوذ روسیه در اوکرائین از بین خواهد رفت – ما نمی دانیم آلمان چه روشی درپیش خواهد گرفت. آلمان در وضعیت ویژه ای قرار دارد. گرهارد شرودر صدراعظم پیشین آلمان، عضو هیئت مدیره گاز پروم است. آلمانها مناسبات بسیار پیچیده ای با روسیه دارند. ولی آلمان خود نیز نمی داند که چه باید بکند. آلمان باید تولیدات خود را صادر کند، روسیه می تواند کالاهای روسیه را بخرد. از سوی دیگر آلمانها منطقه تجارت آزاد را از دست می دهند که برای چیزهای دیگر به آن نیاز دارند. نگرانی اصلی امریکا پیوند سرمایه و تکنولوژی روسیه، منظورم سرمایه و تکنولوژی آلمان است، پیوند سرمایه و تکنولوژی آلمان با مواد خام روسیه و نیروی کار روسیه، این دو ترکیبی بوجود می آورند که آمریکا از صد سال پیش در تلاش بوده تا مانع   ایجاد آن گردد. خب چگونه می توان مانع تحقق پیوند آلمان و روسیه شد؟ آمریکا حاضر است کارت خود را روی میز بگذارد که عبارتست از بکار گرفتن مسیر میان دریای بالتیک و دریای سیاه.

نظر روسیه روشن است. آنها خواستار این هستند که اوکراین یک کشور بیطرف بماند، نه طرفدار غرب. روسیه سفید مسئله دیگریست.

حال آنکس که بتواند به من پاسخی بدهد که آلمان درین موقعیت چه خواهد کرد او درعین حال می تواد بگوید که تاریخ بیست سال آینده چگونه خواهد بود. ولی متاسفانه همیشه  آلمانها باید تصمیم بگیرند. این مسئله همیشگی آلمان است. آلمان از لحاظ اقتصادی بسیار نیرومند است اما درعین حال از لحاظ ژئوپلیتیک بسیار شکننده . آنها هیچوقت نمی دانند کالاهای خود را به که و کجا بفروشند. از سال 1871 این همیشه مسئله آلمان بوده است و مسئله اروپا. در باره » مسئله آلمان » فکر کنید، این پرسشی است بار دیگر مطرح می شود. این مسئله بعدی است که ما باید طرح کنیم، یعنی کاری که نمی توانیم بکنیم، چون نمی دانیم آلمان چه خواهد کرد.

 

نزدیکی آلمان و روسیه خواب امریکا را آشفته کرده

 

 

نزدیکی آلمان و روسیه

خواب امریکا را آشفته کرده

 

راشیا تودی ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،070،784

بلافاصله پس از سفر صدر اعظم آلمان به روسیه و دیدار و مذاکره با رئیس جمهور آن کشور «پوتین» در واشنگتن گفته شد امریکا برای آن که بتواند روسیه را در قاره اروپا و آسیا در تنگنا قرار دهد به اروپا نیاز دارد. بگفته سناتور » جان مک کین» اتحادیه اروپا به شدت در جستجوی راهی برای سست کردن تحریم ها علیه روسیه است و آلمان امیدوار به بازگرداندن روابط سازنده با مسکو است.

» جان مک کین » سناتور جمهوریخواه که در عرصه سیاست خارجی از تندروان محسوب می گردد در گفتگو با آژانس خبری اسپوتنیک گفت کشورهای اتحادیه اروپا  واقعا خواستار ادامه سیاست تحریم امریکا نیستند: از آنجا که اروپا  وابسته به منابع انرژی روسیه است هیچگاه  در تحریمهای ترانس اتلانتیک جدی نبوده است و از ین پس هم نخواهد بود .»

مرکل صدراعظم آلمان در سخنانی که در کپنهاگ بیان کرد گفت که البته اروپا برای آن که  بتواند در چالش  اوکرائین واکنش نشان دهد به تحریم ها ادامه خواهد داد، اما با توجه به اوضاع دشوار اقتصادی امیدوار به برقراری  دوباره همکاری عاقلانه با روسیه است.

افزون براین صدراعظم اذعان کرد که  خواست  اوکرائین مبنی بر  پیوستن به جامعه ارزشهای اروپای غربی و انعقاد قرار داد همکاری با آن، که گویا متکی برخواست عمومی بوده، برای حکومت کیف هزینه سنگینی داشته است.

آنچه مشهود است این است که  در همان حال که اروپا  از سیاست تحریم های امریکا پیروی می کند با تمام نیرو در تلاش برای  یافتن توافقی با مسکو نیز بوده است. مرکل گفته است که مذاکرات بی وقفه ای  در جریان بوده تا  چالش با اوکرائین از طریق  دیپلماسی به نتیجه برسد.- برخلاف  امریکا که خواستار ارسال وسیع تسلیحات به اوکرائین است-.

https://deutsch.rt.com/18439/international/usa-bangen-um-sanktionen-ohne-deutschland-ist-konfrontationspolitik-gegen-russland-wirkungslos/

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

 

صلح در سوریه پل پیوند دوباره روسیه و آلمان

صلح در سوریه

پل پیوند دوباره روسیه و آلمان

لحظه ورود مرکل به سوچی و دسته گلی که پوتین به وی تقدیم کرد

کنفرانی خبری پس از مذاکرات پشت درهای بسته

راشیا تودی ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،068،218

 

صدر اعظم مرکل روز چهارشنبه طی گفتگو با نمایندگان مجلس آلمان اذعان کرد که  «همزمان با پیشرفت مبارزه با داعش، جنگ داخلی سوریه و مبارزه با تروریسم اسلامی تبدیل به  چالشی منطقه ای  با ابعادی عظیم شده  است.

مرکل تایید و تاکید کرد که بیش از هفت سال از جنگی که دامنگیر سوریه شده است میگذرد، این جنگ بدون روسیه، ترکیه و ایران، عربستان سعودی، اردن و در واقع اروپا پایان نمی پذیرد «ما در سوریه به یک راه حل سیاسی نیاز داریم».

«اروپا تا کنون به اندازه کافی  برای حل و فصل مناقشات کمک نکرده است. آنچه میگویم متضمن انتقاد از خود نیز هست». این سخنان را پرتال مجله فوکوس از قول صدراعظم مرکل نقل کرده است.

آنچه جلب توجه می کرد این بود که مرکل در همایش ارتش آلمان که روز دوشنبه بر پا شده بود، برخلاف  گذشته لحنی دیگر اختیار کرد. صدراعظم جنگ سوریه را با جنگ سی ساله، مقایسه کرد جنگی که  از 1618 تا 1648 بطول انجامید و  یکی از طولانی ترین و ویرانگر ترین چالش ها در اروپای مرکزی بود.

مرکل گفت در آنزمان نیز آنها که در جنگ دخیل بودند نتوانستند «طی دو ماه » گفتگو به قرارداد صلح دست یابند. من از تمام کشورهای ذی دخل در چالش دعوت می کنم که در ارتباط با استقرار صلح در سوریه کوشا باشند. او گفت  در طی جنگ سی ساله در قرن هفدهم  نیز کسانی بودند که » هیچگاه با هم سخن نگفتند حتی  هنگامی که مذاکرات صلح در شهر مونستر در جریان بود».

«نیکلاس آ هارس» کارشناس خاورنزدیک  از سازمان امریکائی «مرکز جدید برای امنیت امریکا » ((CNAS مستقر در واشنگتن  گفت  بی تردید  تشابهاتی میان  دو چالش وجود دارد. او گفت:

بارز ترین تشابه بین دو چالش حضور قدرت های بزرگ خارجی در آنست، که بازیگران حوادث محلی هستند. عنصر مشابه دیگر تغییرات جمعیتی است که نظم موجود در منطقه را بصورتی که قبل از جنگ بوده تغییر می دهد.

تاکید هراس بر این است که تغییرات در سوریه نهایتا بر دیگر مناطق نیز تاثیر بخشند: تغییراتی که در سوریه روی می دهد نقشه » لوانته » را بگونه ای شبیه به جنگ سی ساله  تغییر می دهد.

سخنان مرکل که روز چهارشنبه ارائه  شد  در زمانی مطرح می گردد که روسیه، ایران و ترکیه برای استقرار صلح  دائمی در سوریه با یکدیگر همکاری می کنند. در اوائل ماه آوریل رهبران سه کشور در آنکارا، پایتخت ترکیه گرد هم آمدند و تاکید کردند که تمام برنامه های جدائی طلبانه را که هدفش تضعیف حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه  باشد و  همچنین امنیت ملی کشورهای همسایه را با خطر مواجه سازند، رد می کنند.

در روز سه شنبه، یک خبرگزاری دولتی ایران، (فارس)، از پایگاه هوایی روسیه در استان لاذقیه، که به نام Hmeimim شناخته می شود، اعلام کرد که امریکا افراد باصطلاح «ارتش دموکرات سوریه» را  که نیروهای هوادار امریکا هستند، برای کمک به داعش اعزام می دارد.

پایگاه  هوائی روسیه در حمیم روز دوشنبه اعلام کرد بر اساس گزارش های میدانی که دریافت کرده، واشنگتن بطور غیر مستقیم تروریست های داعش را پشتیبانی و تجهیز می کند.

درماه فوریه همایش بزرگ گفتگوی ملی سوریه با حضور بیش از 1500 نماینده از گروههای اجتماعی مختلف سوریه درسوچی، شهر آب های گرم در روسیه برپا شد. این همایش سنگپایه کار برای آفرینش قانون اساسی تازه سوریه  و گفتگو در باره روند آشتی در سوریه را بنیاد نهاد.

برغم تحریم هایی که در بحران اوکرائین، اتحادیه اروپا و امریکا علیه روسیه وضع کردند، برخی از مقامات برجسته آلمانی، برای آن که بتوان به مسائل بین المللی پرداخت، خواستار بهبود روابط با روسیه شده اند.

هایکو ماس وزیر خارجه جدید آلمان در ماه آوریل گفت «ما برای حل چالش های منطقه، برای  خلع سلاح، یعنی  مهمترین ستون «مولتی لاترالیسم» ( نظام اقتصادی جهانی چند جانبه با بازار های باز جهانی- م) به روسیه نیاز داریم. او بر سخنانش چنین افزود : ما اماده گفتگو هستیم  و اگر روسیه بخواهد می کوشیم تا اعتماد به روسیه را اندک اندک باز سازیم.

https://deutsch.rt.com/der-nahe-osten/69986-merkel-raumt-syrien-krieg-ohne-russland-iran-tuerkei-nicht-losbar/

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

ترامپ زیر بار وعده های انتخاباتی اش کمر خم کرده

ترامپ زیر بار وعده های

انتخاباتی اش کمر خم کرده!

راشا تودی ترجمه رضا نافعی

آمارسایت تا کنون4،063،914

 

از همه قرائن و شواهد چنین بر می آید که جنگی در پیش است. بنا به تخمین ارنست ولف، کارشناس امور مالی ترامپ و بانک مرکزی امریکا سخت در تنگنا قرار گرفته اند. چگونه میتوان از این تنگنا نجات پیدا کرد؟ با آغاز یک جنگ.

انگیزه امریکا برای متوسل شدن به آخرین چاره کار چیست؟

اندکی بیش از یک سال از ریاست جمهوری ترامپ می گذرد و او برخلاف تمام اظهار نظرهای سیاستمداران و رسانه ها در موقعیت بسیار وخیمی قرار دارد. نابرابری اجتماعی در امریکا پیوسته بیشتر می شود. بیکاری بمراتب بیش از آنست که رسما اعلام می شود. بدهکاری مردم و دولت  و موسسات بیش از هر زمان دیگر است و در بازارهای بورس بادکنک های عظیمی از تورم پدید آمده که هرلحظه بیم ترکیدن آنها می رود.

  ترامپ  و بانک مرکزی امریکا بشدت در تنگنا قرار گرفته اند. ترامپ نمیتواند به قولی که برای ایجاد مشاغلی با دستمزدهای خوب داد وفا کند. بخشش های مالیاتی که او برای برترین قشر ثروتمندان  قائل شد بی آن که تغییری پدید آورد عمدتا برباد رفت و پیروان او در میان مردم امریکا که ناظر عقیم ماندن بسیاری از قولهای انتخاباتی ترامپ اند روز به روز ناآرام تر می شوند.

موقعیت بانک مرکزی امریکا از این هم وخیم تر است: امریکا با وضوحی روزافزون بسوی تورمی فزاینده می رود که بالابردن نرخ پایه را ضروری می سازد. اما این سختگیری مالی که هم اکنون آغاز شده است سبب میشود که بانک مرکزی با مشکلات بیشتری روبرو گردد:  این سیاست شرائط  را برای بازپرداخت بدهی های عظیم دشوارتر می سازد، زیرا دست بورس بازان را برای سرمایه گذاری تنگ تر می کند و راه را برای سقوط  بازارهای مالی هموار می سازد زیرا بازارهای مالی برای آن که سرپا بمانند به ورود مستمر پول نیازدارند.

چه چیز می تواند  به ترامپ و بانک مرکزی کمک کند تا از این مخمصه  به در آیند؟ گرچه جنگ  در دراز مدت بر بدهی امریکا خواهد افزود ولی در مقابل سبب گرم شدن بازار صنایع نظامی، بازار بورس و بازار اوراق قرضه می شود و سقوط اقتصادی را به تعویق خواهد انداخت، ایجاد اشتغال خواهد کرد و پیروان ترامپ با گناهکاری روبرو خواهند شد که باید  بار خرابکاری های  ترامپ و وال استریت  را بدوش بکشد. بعبارت دیگر: یک جنگ می تواند موقتا سبب تثبیت مناسبات در امریکا شود.

افزون بر این ها  نیروئی  پشت ترامپ  از او حمایت می کند که از  مدت ها پیش در انتظار آغاز جنگ  است، یعنی : وال استریت.

موسسات مالی بزرگ وال استریت در سالهای گذشته بیش از 120 بیلیون دلار برای استخراج  نفت صخره ای سرمایه گذاری کرده اند، که تاکنون –  نه تنها سود قابل ذکری از این سرمایه گذاری نصیبشان نشده است بلکه متحمل زیان های سنگین مالی نیز شده اند.

بسیاری از بورس بازان برای شرکت در این کار و بیرون نماندن از گود،  حتی وام گرفته و دست به سرمایه گذاری پر مخاطره ای زده اند. چرا این کار را کرده اند؟ فقط به یک دلیل: حساب آنها این است که استخراج گاز صخره ای  بالاخره روزی  سودآور خواهد شد. ولی شرط مقدماتی آن بالا رفتن قیمت نفت است؟  و با آغاز یک جنگ  بلافاصله این شرط تامین خواهد شد.

اما  نقشه به این جا خاتمه نمی یابد: جنگی که – مانند دیگر جنگهای امریکا – تعمدا به پیروزی نمی انجامد بلکه  مانند جنگهای جاری در  خاورمیانه  این منطقه  را سالیان سال بی ثبات نگه می دارد، برای سرمایه گذاران  در نفت صخره ای و دولت امریکا  یک هدیه واقعی است زیرا: این سبب خواهد شد که بهای نفت  حتی با وجود تورم و ادامه آن همچنان بالا بماند تا استخراج نفت صخره ای که گران تمام می شود به مرحله سودآوری برسد و امریکا را قادر سازد از کشور وارد کننده نفت به کشور صادر کننده نفت تبدیل گردد.

از این رو این خطر نیز وجود دارد که جنگ خاورمیانه احتمالا به جنگ جهانی تبدیل گردد: زیرا امریکا در این اواخر شروع به صدور نفت خود به اروپا کرده است. اگر مقادیر معتنابهی  از نفت صخره ای حاصل از منابع عظیم امریکا پس از افزایش قیمتی که نتیجه جنگ است بسوی اروپا  روان گردد، به این معنی است که  دشمن روسیه  در صدد چنگ اندازی به مهمترین بازار آن برآمده است.

اما روسیه به هیچ وجه  نمی تواند به پذیرفتن این امر تن در دهد، زیرا  از دست دادن بازار نفت اروپا برای روسیه  یعنی یک فاجعه اقتصادی و مالی. افزون بر این سیاستمداران مسکو حتما بیاد خواهند آورد که  در تحلیل نهائی بهای نفت بود که کمر شوروی را شکست.

جنگ با ایران نیز برای امریکا بازی با آتش است: چین که همپیمان روسیه است در گذشته باخرید اوراق قرضه های دولتی  امریکا بخش مهمی از هزینه جنگ های امریکا را تامین کرده است. اگر این بار این کار را نکند و احتمالا بعنوان واکنش در برابر امریکا که اعلام جنگ کرده است اوراق قرضه دولتی امریکا را به بازار بریزد  یا   ذخائر طلائی  را که طی سالهای اخیر تدارک دیده است پشتوانه پول خود «یوان» قرار دهد ، دلار امریکا را به شدید ترین وجه در مضیقه قرار خواهد داد.

بنا بر این جنک امریکا  با ایران نه تنها بالقوه می تواند سبب آغاز چنان در گیری نظامی  گردد که  از مرزهای خاورمیانه فراتر رود، بلکه  این جنگ می تواند دلار امریکا را ساقط کند و به فروپاشی نظام مالی جهان که دیرگاهی است فقط  به یک نخ ابریشمین بند است بیانجامد.

 

https://deutsch.rt.com/nordamerika/69856-trump-gibt-grunes-licht-fur-konfrontation-mit-russland/

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

نقشه های جنگی با کدام صحنه سازی ها تهیه میشوند!

نقشه های جنگی با کدام

صحنه سازی ها تهیه میشوند!

راشیا تودی ترجمه رضا نافعی

امار سایت تا کنون4،060،432

 

طبق اسناد آزاد شده  در ارتباط با قتل جان  اف کندی ، رئیس جمهور مقتول امریکا، دولت امریکا در نظر داشته  با  توسل به پرچم  جعلی دست به حمله ای  ساختگی بزند سپس آن را  بهانه ای سازد برای جنگ  علیه شوروی.

یک ماه پیش دولت امریکا در ارتباط با قتل جان اف کندی در نوامبر 1963 اسنادی منتشر کرد.  در میان این اسناد یادداشتی سه صفحه ای از » گروه ویژه» ای از CIA موسوم به   «Special Group-Augmented» اعضای این سازمان» در آن زمان عبارت بودند از John McCone رئیس این سازمان، McGeorge Bundy مشاور امنیت ملی، Lyman Lemnitzer رئیس فرماندهان عالی نیروهای متحده امریکا.

رابرت کندی، برادر رئیس جمهور، بعنوان وزیر دادگستری نیز در این گروه بود.  گرچه خود جان اف کندی عضو این گروه  نخبگان نبود ولی در جلسات آن حضور می یافت. یادداشت مذکور، مورخ 22 مارس 1962 ، حاکی از آن است که در باره پرسش وزیر دادگستری مبنی بر امکان  تولید  یا دست یافتن به  یک هواپیمای شوروی بحث و گفتگو شده است.

حاضران در آن جلسه  برای دست یافتن به یک هواپیمای شوروی به سنجش و سبک سنگین کردن امکانات گوناگون پرداختند. از جمله  فکر خرید چنین هواپیمائی از یک کشور غیر متعهد مورد بحث قرار گرفت. یا آماده ساختن خلبانی  از کشوری که چنین هواپیمائی دارد برای فرار با هواپیمای خود به امریکا  . ولی CIA این نقشه ها را از لحاظ راز داری نامناسب یافته زیرا خطر از پرده به در افتادن آن زیاد بوده است. در یاداشت چنین آمده است:  ممکن است این واقعیت که ایالات متحده  در اماده سازی خلبانان های  کشورهای  باصطلاح دوست برای فرار به امریکا شرکت فعال داشته است برملا شود.  از این رو این فکر مطرح شد که هواپیمایی  مانند  میگ  17   شوروی در خود امریکا ساخته شود.» ولی برای این کار باید «منطقه ای با امنیت فوق العاده» تدارک دیده شود زیرا در غیر این صورت «پنهان نگاه داشتن چنین هواپیمائی از دیدگان کنجکاو مطبوعات و افکار عمومی امریکا  کاری بسیار دشوار خواهد بود».

در یاداشت مذکور از سه دلیل برای علاقه امریکا به دست یافتن به هواپیمای شوروی  سخن رفته است.

1- در طی عملیاتی گمراه کننده میتوان از آنها برای گمراه سازی هواپیماهای دشمن در آسمان استفاده کرد».

2- میتوان از هواپیمای جعلی برای » جمله نامنتظر به موسسات دشمن ( شوروی م.) استفاده کرد.

3- میتوان هواپیمای جعلی  را  برای » عملیات تحریک آمیز » بکار بست. برای این کار هواپیماهای جعلی باید به موسسات امریکائی یا به کشورهای دوست با امریکا حمله کنند تا بتوان با استناد به آن  حملات » توجیهی برای دخالت امریکا در جنگ  را» بدست آورد.

در آن زمان در بین رهبران امریکا نقشه های دیگری نیز برای حمله  با پرچم جعلی مطرح بود. در آغاز هزاره سوم » عملیات جنگلهای شمالی»Operation Northwoods» بر ملا شد. طبق این نقشه قرار بوده در طی عملیات جنگل های شمالی»  صحنه سازی  های تروریستی در خاک امریکا برپا شود و بعدا گناه آن به گردن کوبا انداخته شودتا بتوان با این بهانه خاک کوبا را اشغال کرد.

  با انتشار اسناد مربوط به قتل کندی این نقشه نیز برملا شد.

 

https://deutsch.rt.com/nordamerika/60967-cia-dokument-usa-wollten-mit-fake-angriff-vorwand-krieg-sowjetunion/

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

 

 

 

 

4+1 سه شنبه تکلیف خودش با برجام را اعلام خواهد کرد

4+1 سه شنبه تکلیف خودش

 

با برجام را اعلام خواهد کرد

یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،054،384

 

سیاستمداران از سراسر جهان هشدار می دهند : باید از جنگی تازه در خاور میانه احتراز کرد.  پس از خروج امریکا از قرارداد هسته ای با ایران، لحن دولت آلمان در برابر امریکا تند تر شده است.

حمله چهارشبنه شب اسرائیل به سوریه موجب این نگرانی جهانی شده که مبادا جنگی تازه در خاورمیانه آغاز شود. آنتونیو گوترس دبیرکل سازمان ملل پنجشنبه شب خواستار قطع فوری مخاصمات شد و هشدار داد که مبادا «آتشی سراسری» منطقه را فراگیرد. وزارت خارجه ایران روز جمعه شرکت ایران را در حمله موشکی به پاسگاهای نظامی اسرائیل در ارتفاعات گولان تکذیب کرد.

بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت اسرائیل برای توجیه حملات خود به اهدافی در سوریه متوسل به  اتهامات ساختگی و بی اساس می شود. محمد نوبندگی سخنگوی کمیته امنیت ملی پارلمان ایران روز پنجشنبه اظهار داشت : «این نیز یک دروغ دیگرتبلیغات صهیونیستی است. ایران در سوریه فقط مشاور نظامی دارد نه  پایگاه نظامی.

روز جمعه دولت آلمان در مشاجرات نسبت به قرارداد هسته ای با ایران  لحن خود را با امریکا تند کرد. صدر اعظم مرکل روز جمعه در گرد همآئی کاتولیک ها در شهر مونستر  گفت امریکا نه تنها  قرارداد هسته ای را ترک کرد بلکه جو بین المللی و توافق های بین المللی را نیز زیر سوال برده است. مرکل گفت در مباحثات جاری در این مورد او با روشنی تمام جانب «مولتی لاترالیسم» (سیستم اقتصاد جهانی چندجانبه با بازارهای جهانی باز- م) را می گیرد.

این شیوه برغم تمام کمبودهائی که دارد، بهترین رویکرد است: «این آن وظیفه ایست که امروز عاجل تر از هر زمان دیگر در برابر ما قرار دارد.» مرکل یک روز پیش از آن نیز، یعنی پیش از حمله اسرائیل به سوریه- ، در شهر آخن (آلمان) گفته بود: «تشدید وخامتی که  در ساعات پیش رخ داد نشان می دهد  که واقعا پای جنگ و صلح در میان است.»

اشپیگل در مقاله ای  از قول «هایکو ماس» وزیرخارجه آلمان نوشت آلمان با اعتماد بنفس بیشتری در برابر آمریکا خواهد ایستاد: «ما حاضربه گفت و گو و مذاکره هستیم، اما به حکم ضرورت، برای دفاع از موضع خود جدل نیز خواهیم کرد.»

افزون بر این اشپیگل این قول را نیز نقل کرده است: » تغییری که هم اکنون در ایالات متحده در حال وقوع است بر مناسبات ترانس اتلانتیک نیز تاثیر گذاشته است.» » نیلز آنن» مقام برجسته  در وزارت خارجه آلمان به مجله اشپیگل گفت: خروج از قرارداد هسته ای «تصمیم نادرستی بود  که با عواقب جدی دراز مدت برای مناسبات ما همراه می شود. حال دیگر پای علائق اساسی ما در میان است».

مرکل در شهر مونستر(آلمان) در ارتباط با تصمیم  ترامپ سخن از » شکافی ژرف» و » گامی خطیر» بمیان آورد. اما او گفت تا آنجا که ممکن باشد از مشارکت  ترانس اتلانتیک حمایت خواهد کرد. اروپا به تنهائی قدرتی نیست که بتواند صلح را حفظ کند. مرکل با استفاده از موقعیت خواستار تفاهم برای افزایش بودجه دفاعی شد. صدراعظم آلمان که پیش از ظهر همان روز با پرزیدنت پوتین گفت و گوی تلفنی کرده بود، ابراز تردید کرد که بدون امریکا بتوان قرار داد هسته ای با ایران را حفظ کرد. اما او در عین حال تاکید کرد که آلمان و اتحادیه اروپا مصمم هستند قرار داد هسته ای  را استوار نگاه دارند.

کشورهای اروپائی امضاء کننده قرارداد هسته ای با ایران روز سه شنبه برای نحوه ادامه کار با ایران تصمیم خواهند گرفت. افزون بر این  روز جمعه دفتر خدمات دیپلماتیک اتحادیه اعلام کرد که وزرای خارجه آلمان، فرانسه و انگلستان و همچنین فردریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا باتفاق جواد ظریف ، وزیرخارجه ایران در بروکسل  برای نجات قرارداد مشورت خواهند کرد.

 

https://www.jungewelt.de/artikel/332288.furcht-vor-flächenbrand.html

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید