بایگانی‌های ماهانه: فوریه 2015

تاجیگستان 24 سال پس از کوچ روس ها

تاجیگستان

24 سال پس از کوچ روس ها

یونگه ولت- گزینش و ترجمه رضا نافعی

روز یکشنبه در تاجیکستان انتخابات است. تاجیکستان، واقع در آسیای میانه، به دریاها یا دیگر راههای بازرگانی بین المللی متصل نیست. جمعیت این کشور 8،5 میلیون نفر و زبان آن فارسی تاجیکی است. تاجیکان اکثرا مسلمان و سنی هستند.

(تاریخ و فرهنگ تاجیکستان با ایران اشتراکات بسیاری دارد. در برخی دوران های پیش از اسلام، تاجیکستان جزئی از امپراطوری ایران بود. پس از تسلط اسلام، سرزمین خراسان و فرارود (از جمله تاجیکستان) زنده کننده فرهنگ ایرانی و به وجود آورنده زبان پارسی دری بود که جانشین زبان پهلوی شد. نخستین شاعران پارسی‌زبان از این ناحیه به پا خاستند، به ویژه رودکی، که پدر شعر پارسی محسوب می‌گردد. در نخستین سده‌های هجری، خراسان و فرارود مهد تمدن و علوم ایرانی بودند و بزرگانی مانند ابن سینا و فارابی را در خود پرورند. حکومت سامانی نیز از تاجیکستان برخاست).

تاجیکستان در میان کشورهائی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 بوجود آمدند، فقیر ترین کشور است.

انتخابات در تاجیکستان مهندسی شده است و پدید آمدن نتایج نامنتظر و یا حتی تغییرات اساسی در آن مطلقا ناممکن است. «امامعلی رحمان اف» از سال 1992 رئیس جمهور بلامنازع تاجیکستان و رهبر حزب دموکرات خلق ، بر کشور تسلط دارد. مهمترین ابزار حکومت او عبارتست از انحصار تقریبا مطلق بر رسانه ها. مخالفان سیاسی یا با نظام سیاسی همرنگ می شوند و یا مرعوب و یا زندانی.

در انتخابات سال 2010 ،که اینک به پایان می رسد، از 63 کرسی پارلمان 55 کرسی در اختیار نامزد های حزب دموکرات خلق و یا نامزد های باصطلاح » مستقل»ی قرار گرفتند که کاملا در خط حزب حاکم حرکت می کنند. هشت کرسی باقی مانده بین چهار حزب دیگر قرار گرفته که هر یک دو نماینده در پارلمان دارند. این احزاب عبارتند از حزب اسلامی » تولد دوباره»، حزب کمونیست، حزب دهقانان، حزب اصلاحات اقتصادی. حزب اصلاحات اقتصادی و حزب دهقانان در واقع شعبه های حاکم هستند. دو حزب تزئینی برای نمایش کثرت گرائی. حزب کمونیست هم نقش مشابهی دار با اندکی امکان تحرک.

تنها حزب اپوزیسیون در مجلس حزب اسلامی «تولد دوباره» است که هم با فشارهای مرعوب کننده روبروست و هم با خریدن این یا آن نماینده. هنگام مبارزات انتخاباتی برای بی اعتبار کردن اخلاقی «محی الدین کبیری» رهبر حزب که متاهل است از طریق «شبکه های اجتماعی» ویدئوهائی به نمایش گذاشته شد که او را هنگام مغازله با یک روسپی نشان می داد.

«حزب اسلامی تولد دوباره» از پست های تقلبی که از قرار توسط سازمان اطلاعات رژیم بنام این حزب در فیس بوک گذاشته می شود نیز شکایت کرد. یک حزب مخالف دیگر حزب «سوسیال دموکرات» نیز در انتخابات سال 2010 بدلیل دست نیافتن به حداقل 5 درصدی آراء حذف شد. به بیش از نیمی از کاندیدا های حزب » تولد دوباره» اصلا اجازه شرکت در انتخابات داده نشد. یکی از سد هائ «من درآوردی» برای رد کردن کاندیداها و ندادن اجازه شرکت در انتخابات به آنها این است که نخست باید امتحان زبان بدهند.

در میان تمام کشورهائی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در آسیای میانه بوجود آمدند، تاجیکستان تنها کشوری است که یک حزب اسلامی در پارلمان آن نماینده دارد. البته این پدیده دلیل تاریخی دارد: در 1992، اندک زمانی پس از فروپاشی، یک جنگ سخت داخلی میان دستگاه بروکراسی پیشین و هوادارانش از یک سو و نیروهای اسلامی از سوی دیگر در گرفت که چندین سال دوام یافت. هر دو طرف در نقاط مختلف کشور دارای پایگاههای نیرومند بودند. دراواسط دهه 1990 دو طرف با هم کنار آمدند و به جنگ پایان دادند. به جبهه ائتلافی نیروهای مخالف که مسلمانان در آن دست بالا را داشتند قول داده شد که در حکومت سهیم گردند. ولی در سالهای بعد رژیم موفق شد جبهه ائتلافی را اندک اندک پس براند و سرانجام بکلی از عرصه قدرت خارج سازد.

آنچه باقی ماند «حزب اسلامی تولد دوباره» است که در سال 1990 تاسیس شده بود، چندین بار غیرقانونی اعلام شد، ولی از سال1998 دوباره قانونی شد. گرچه این حزب مذهبی است ولی به هیچ وجه یک حزب اسلامی نیست. رهبری تاجیکستان این حزب را که کاملا تحت کنترل است سدی می داند در مقابل خطر واقعا موجود اسلامگرائی افراطی که می تواند بخشی از مردم، بویژه جوانان بیکار را به خود جذب کند. در میان تمام کشورهای بوجود آمده پس از شوروی، تاجیکستان دارای بالاترین نرخ نوزادان است. نه تنها رهبر مذهبی کشور، بلکه امام های مناطق نیز منتخب دولت هستند. مضمون سخنرانی های آنان از سوی مقامات دولتی تعیین می گردد. حضور جوانان نابالغ در مساجد ممنوع است.

مشکلات کشورافزون بر بیکاری گسترده و جاافتاده، عبارتند از کمبود شدید انرژی – مردم در 24 ساعت فقط 6 ساعت برق در اختیار دارند-، و فروپاشی نظام خدمات اجتماعی، بویژه خدمات بهداشتی. یکی دیگر پدیده های زینبار رفتن روس ها از تاجیکستان است. تعداد روسهای ساکن تاجیکستان در سال 1990  به 380 هزار نفر می رسید که در سال 2010 به 35 هزار نفر کاهش یافت: بیش از نیمی از آنها متخصصین و کارگران ماهر بودند.

  http://www.jungewelt.de/2015/02-28/029.php

دولت کودتائی اوکرائین رسیده به چهار راه «چه کنم؟»

دولت کودتائی اوکرائین

رسیده به چهار راه «چه کنم؟»

یونگه ولت – گزینش و ترجمه رضا نافعی

 

از آغاز چالش در دنباس، لهستان یکی از مهمترین تامین کنندگان نیازهای نظامی اوکرائین از غرب است. کار با خرده فروشی آغاز شد. اوکرائینی ها گروه گروه از مرز می گذشتند و در شهرهای لهستانی نزدیک مرز، » لوبین» و Prezemysl «داوطلبان» به آنها کلاه خود و جلیقه ضد گلوله می دادند. این افراد کالای خریداری شده را به اوکرائین صادر می کردند و در اختیار گارد ملی و یا گردان های داوطلب می گذاشتند.

پول این بده و بستان را سازمان باصطلاح غیر دولتی ( NGO) » بنیاد گفتگوی آزاد» در ورشو تامین می کرد و گزارش مالی خود را هم به وزارت خارجه لهستان می داد که بودجه این سازمان و سازمانهای دیگر از جمله » انستیتو گوته » را نیز تامین می کند. کار این بنیاد به دادگاه هم کشید ولی در پائیز 2014 بدلیل » صدمات ناچیز اجتماعی » محاکمه دنبال نشد.

البته جای تعجب هم نبود، زیرا در نیمه دوم سال 2014 صنایع جنگی لهستان خود مستقیما با اوکرائین وارد داد و ستد شد. هزاران کلاهخود و جلیقه های ضد گلوله و همچنین دوربین های دید در شب از یک موسسه لهستانی مقیم ورشو به اوکرائین ارسال شد. البته امکان صدور بیشتر از این هم بود، ولی بدلیل نبودن پول معامله سر نگرفت.

روزنامه لهستانی Rzeczpospolita در آغاز هفته گزارش داد، این وضع تغییر خواهد کرد. روسای چندین موسسه دولتی تولید سلاح موسوم به Polska Grupa Zbrojeniowa ( PGZ) در هفته گذشته برای » فروش محرمانه » در کیف بوده اند. طبق نوشته این روزنامه دستگاهای مورد علاقه اوکرائین بویژه عبارت بوده اند از خمپاره انداز و هواپیماهای بی سرنشین اکتشافی، تفنگ های تک تیراندازی مجهز به تلسکوپ و همکاری برای مدرن کردن تانک های ساخت شوروی که در انبار های اوکرائین هستند.

رسما گفته می شود که صنایع اسلحه سازی اوکرائین خود بیست و چهار ساعته مشغول تولید است، اما مشکلش این است بسیاری از قطعات مورد نیاز در دنباس تولید می شدند، که تولیداتشان را دیگر به غرب اوکرائین نمی فرستند. بنا به گزارش مذاکره کنندگان کیف بسیارعلاقمند است که موسسات لهستانی جای تولید کنندگان دنباس را بگیرند – مشکل اینجاست که اینها موسسات سرمایه داری هستند در برابر کالائی که صادر می کنند تنها به شنیدن » دست شما درد نکند» راضی نمی شوند و پول می خواهند. سازمان تولید کنندگان صنایع نظامی لهستان از ابهامات موجود ناراضی است. تولید کنندگان نمی دانند که آیا سفارش ها متکی به تضمین های دولتی هستند و این که آیا اصلا پولی در بساط هست؟

بنظر پژوهشگران لهستانی، اوکرائین اصلا نیازی به دریافت سلاح از خارج ندارد. بنظر Andrzej Wilk از موسسه » اوست استودین » که وابسته به وزارت خارجه لهستان است، تقاضای اوکرائین از غرب برای دریافت اسلحه در درجه اول کاری است روانشناسانه از سوی دولت کیف.

دولت اوکرائین پس از چندین شکست نظامی که از ارتش نامنظم شرق اوکرائین خورده ، برای آن که پایه ارتش خود را حفظ کند و نگذارد روحیه آنها خراب تر از این شود که هست، نیاز به نمایش نشانه قابل دیدنی از حمایت غرب دارد. از قرار معلوم در این وضعیت بخش رسمی لهستان برای چراغ سبز نشان دادن به صنایع نظامی خود منتظر است که آمریکا این کار را خود آغاز   کند. زیرا با تمام علاقه ای که لهستان به پیدایش یک کشورهوادار غرب میان خود و روسیه دارد، نمی خواهد تک روی کند و دست به کاری بزند که بعدا نتواند به تنهائی از عهده عواقبش برآید.

Leon Komornicki معاون بازنشسته ستاد ارتش لهستان در روزهای اخیر هشدار داد که سلاحهای لهستان در دست اوکرائین استدلال بیشتری در اختیار مسکو خواهد گذاشت که سربازان شرق اوکرئین را علنا مسلح سازد. و امکانات مسکو در این زمینه بیشتر از تمام آن چیزهائی است که لهستان می تواند در اختیار اوکرائین قرار دهد.

افزون بر این در لهستان و دیگر پایتخت های کشورهای غربی این نگرانی به چشم می خورد که ارسال سلاحهای غربی به اوکرائین ممکن است از کنترل خارج شود، بعبارت صریح تر ممکن است با این سلاح ها گردان های داوطلبی که مسلح به سلاحهای نورسیده از غرب گردند، خود یاغی دولت کیف شوند و بتوانند خود سرانه دست به جنگی برای رسیدن به اهداف خود بزنند.

https://www.jungewelt.de/2015/02-25/010.php?print=1

بردگانی بنام «کوزووئی ها»

 

بردگانی بنام

«کوزووئی ها»

جرمان فارن پالیسی – گزینش و ترجمه رضا نافعی

طبق پیش بینی مشاوران دولت آلمان در برلن کوزوو با بیکاری گسترده عمومی و فقر مستمر روبرو خواهد ماند. مشاوران مذکور با توجه به فرار وسیع مردم کوزوو از میهن خود پیشنهاد می کنند از آنها برای تامین نیاز اروپای غربی کار استفاده شود. طبق پیش بینی بنیاد » علم و سیاست» امیدی به بهبود وضع اقتصادی در این منطقه نمی رود . با توجه به فقر شدید – از هر شش دانش آموز یکی بدلیل تغذیه ناکافی با کم خونی روبروست- و بدلیل نفوذ گسترده مافیا » مهاجرت تنها شانس واقعی مردم برای تدارک یک زندگی مستقل است». فاجعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کوزوو نتیجه باصطلاح » آزاد شدن» بخش صرب نشین توسط برلن و غرب است: دولت المان جنگ کوزوو و تجزیه منطقه را با قدرت تمام به پیش راند و در راس KFOR ( نیروی بین المللی سازمان ملل تحت رهبری ناتو برای اداره کوزوو) و UNMIK ( مقام ویژه سازمان ملل برای اداره غیر نظامی کوزوو) اقدامات اشغالگرانه را در قیاس با دیگر کشور ها با جدیتی بی مانند تثبیت کرد. اگر هدف سیاست آلمان بهبود بخشیدن به وضع مردم بوده باشد و نه کسب برتری های ژئوفیزیکی ، این سیاست با شکست روبرو شده است.

در واقع آنچه مورد علاقه آلمان بود تضعیف بلگراد و بطور غیر مستقیم تضعیف مسکو بود. اینک مردم کوزوو که امروز به اتحادیه اروپا فرار می کنند باید تاوان آن سیاست را بپردازند.

http://www.german-foreign-policy.com/de/fulltext/59059

جوانان اوکرائینی فرار می کنند تا قربانی نقشه های ناتو نشوند

جوانان اوکرائینی فرار می کنند تا قربانی نقشه های ناتو نشوند

یونگه ولت – گزینش و ترجمه رضا نافعی

در » دنباس» هنوز هم روشن نیست که آیا پس کشیدن سلاحهای سنگین از جبهه، که مورد توافق قرار گرفته بود، عملی خواهد شد یانه. در حالی که شورسیان اعلام کردند که مشغول پس کشیدن سلاحها هستند سخنگوی ارتش اوکرائین اعلام کرد که اوکرائین هنوز سلاحهای سنگین را از جبهه عقب نکشیده است. او گفت این کار وقتی صورت خواهد گرفت که 48 ساعت تیراندازی متوقف شود.

قبلا کیف خواستار یک آتش بس 24 ساعته شده بود. لیسنکو، سخنگوی ارتش اوکرائین، بطور غیر مستقیم اطلاعاتی را که شورشیان داده بودند تایید کرد، ولی گفت کاری آنها کرده اند نه یک » عقب نشینی منظم »   بلکه فقط یک جابجائی نیروها بوده است. او شورشیان را متهم کرد به این که سلاح های سنگین خود را » خوب استتار کرده » و به مناطق خصوصی انتقال داده اند، یعنی در کوچه پس کوچه های محلات، در میان خانه های مسکونی، در شرق اوکرائین. اما سخنگوی ارتش اوکرائین نگفت که چگونه می توان سلاحهای سنگین را در محلات مسکونی استتار کرد. ولی این ادعا که سلاحهای سنگین در محلات مسکونی استتار شده اند، بهانه ای است برای بمباران دوباره محلات مسکونی.

انتقال اجساد سربازان کشته شده اوکرائین از محوطه فرودگاه دونتسک که قرار بود روز سه شنبه صورت گیرد نیز انجام نشد. نماینده صلیب سرخ بین المللی در محل اظهار داشت، اوکرائین حاضر نشده است امنیت افراد گروههای امدادی و اعضای سازمان امنیت و همکاری اروپائی را تضمین کند.

در پاریس وزرای خارجه المان، فرانسه، روسیه و اوکرائین در کنفرانسی سه ساعته در باره تحقق بخشیدن به آتش بس با یکدیگر گفتگو کردند. سرگئی لاوروف وزیرخارجه روسیه، در پایان کنفرانس گفت مذاکرات مفید بوده اند و از اوکرائین خواست که بیش از این عقب کشیدن سلاحهای سنگین خود را بتعویق نیاندازد. در لهستان، لادوسلاو سیکورسکی، وزیرخارجه سابق لهستان که اینک ریاست پارلمان آن کشور را در دست داردگفت اگر شورشیان شهر ماریوپول را تصرف کنند غرب باید » موانع روانی » برای ارسال اسلحه به اوکرائین را بکنار بگذارد.

در اوکرائین سرباز گیری تازه برای جنگ در دنباس، به کندی ادامه دارد. بنا به گزارش رسانه های محلی فقط در منطقه ایوانو – فرانکیوسک واقع در غرب اوکرائین 8 هزار نفر که در سن احضار به خدمت نظام هستند یا پنهان شده و یا به خارج گریخته اند. در چرسون واقع در جنوب اوکرائین فرماندار محل دستور داد نام افرادی که از خدمت گریخته اند در جرائد محلی درج و منتشر شود. سازمان اطلاعات اوکرائن » اس.بی.او» کاربران اینترنت را تهدید کرد که هرگاه در باره کمپین سربازگیری اظهارات انتقاد آمیز بکنند تا هشت سال زندانی خواهند شد. این مجازات حتی از مجازات مخالفت با خدمت در ارتش سنگین تر است. مجازات مخالفت با شرکت در جنگ 2 تا 5 سال است.روزنامه انگلیسی » ساندی تایمز» در پایان هفته گذشته گزارش داد که اراده جنگی ارتش اوکرائین مصیبت بار است. به گزارش این روزنامه از قول یک انگلیسی کانادائی تبار که واحد های گارد ملی اوکرائین را آموزش داده است ، سربازان تقریبا فاقد همه چیز ند. 60 درصد از تلفات وارد به ارتش اوکرائین بضرب گلوله خود اوکرائینی ها کشته شده اند که ا صطلاحا آن را » Friendly fire » ( تیراندازی خودی)   می خوانند. فرماندهان یا فاقد صلاحیت هستند و یا فلج اند. کم ارزش ترین واحدهای رزمنده، واحد هائی بودند که افراد آن فعالان » یورو مایدان » بودند. آنها فکر می کردند که چون در » مایدان بطری مولوتوف پرتاب می کرده اند از کیفیت کافی برای جنگ مدرن نیز برخوردارهستند، از اظهارات این عضو سابق نظامیان زبده انگلیس چنین بر می آید که از همپیمان های جدید بشدت عصبانی است.

http://www.jungewelt.de/2015/02-25/058.php

 

اگر داعش منفور است پس چگونه نیرو جمع می کند؟

اگر داعش منفور است

پس چگونه نیرو جمع می کند؟

یونگه ولت – گزینش و ترجمه رضا نافعی

او (وسلی کلارک) از سال 1997 تا 2000 فرمانده کل نیروهای ناتو در اروپا بود، در سال 1999 فرمانده نخستین جنگ تجاوزکارانه ناتو – علیه یوگوسلاوی – بود و در سال 2004 تلاش کرد تا بعنوان کاندید حزب دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا برسد. «وسلی کلارک» که هنوز در حلقه سرآمدان سیاست دفاعی آمریکا جای دارد، اینک برغم آن که عقلش کاملا سرجاست روز چهار شنبه در فرستنده تلویزیونی آمریکا CCN سخنانی گفت که در آلمان آن را به حساب «تئوری توطئه» می گذارند و از کنارش رد می شوند. کلارک گفت: «ایزیس ( داعش) با کمک مالی دوستان و همپیمان های ما بوجود آمد. برای این کار مجاهدان و اصولگرایان مذهبی را استخدام کردند که تا پای مرگ با حزب الله (در سوریه) بجنگند.»

کلارک کاملا مواظب بود که نامی از این «دوستان و همپیمانها» نبرد، حدس زدن نام «دوستان همپیمان» کار دشواری نیست، که البته منظورش اسرائیل نبود. بنا به گفته کلارک بنظر می رسد خود آمریکا هم در این کار دخالت مستقیم دارد. چون ژنرال در ادامه صحبت با به کار بردن صیغه جمع گفت: «ما فرانکنشتاین آفریدیم.«

این همان چیزی است که پایگاه اینترنتی انگلیسی middleeasteye.net روز سه شنبه طی تفسیری آن را «راز کشور اسلامی (داعش)» نامید. منظور اشاره به این امر است که علیرغم آنکه علاقه به این سازمان تروریستی در منطقه محدود است چه شده که داعش توانسته بسرعت در منطقه گسترش یابد؟

برخلاف القاعده که حتی زمانی هم که در بحبوحه عملیات خشونتبار بود باز مورد ستایش اقشار متفاوت جامعه قرار می گرفت. بعدا حتی سلفی ها هم اینجا و آنجا از حمایت داعش دست کشیدند. آنچه حیرت انگیز است این است که داعش از خود راهبردی ندارد. ولی عملیاتش بگونه ای توجیه ناپذیر و اسرار آمیز هماهنگ با نیروهائی است که برای حضور نظامی دائمی در منطقه دنبال بهانه می گردند، با این استدلال که کانون بحران خاورمیانه آرام نخواهد شد مگر با دخالت نظامی. منظور مفسر کدام دولت هاست؟

صبح پنج‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳/ ۱۹ فوریه ۲۰۱۵ (عصر پنجشنبه به وقت ایران) زبیگنیو برژینسکی در گفتگوی زنده با برنامه هفتگی «مورنینگ جو» شبکه ام. اس. ان. بی. سی. سخنان مهمی بیان کرد.

مجریان شبکه تلویزیونی ابتدا گفتند که مواضع «جب بوش» و هیلاری کلینتون، دو نامزد احتمالی ریاست ‌جمهوری در انتخابات ۲۰۱۶، در مسئله خاورمیانه و داعش به یک اندازه نامشخص و مبهم بود و نظر برژینسکی را در مورد سیاست دولت آمریکا در قبال داعش پرسیدند.

برژینسکی گفت:‌ در منطقه خاورمیانه خیزش سیاسی عظیمی علیه قدرت‌های استعماری سابق و علیه آمریکا،‌ به دلیل مسئله عراق،‌ در حال وقوع است. به این دلیل،‌ آمریکا به سادگی می‌تواند در منطقه به دشمن شماره یک تبدیل شود و این به سود ما نیست.

برژینسکی افزود:‌‌ آمریکا باید تنها و تنها در موارد بسیار ضرور، مانند مواردی که شهروندان ما در خطر قرار می‌گیرند، در خاورمیانه دخالت نظامی کند نه بیش از این.

آمریکا به جای مداخله نظامی باید به یکایک دولت‌های منطقه، که بین آن‌ها نیز اختلاف است،‌ در مبارزه با داعش کمک کند. فهرست نیازهای‌شان را بخواهد و برآورده کند. بدترین راه‌کار این است که ما به تنها قدرت در حال جنگ با نیروی شرّ در خاورمیانه تبدیل شویم.

برژینسکی پرسش محتاطانه مجری را درباره رفتار نامناسب دولت ترکیه با دولت اوباما «دیپلماتیک» خواند و تصریح کرد که ترکیه واقعاً دولت اوباما را اذیت می‌کند.

او افزود:‌ ما نباید به «قیم اصلی» خاورمیانه تبدیل شویم وگرنه وارث دوران استعماری تلقی شده و بیش از این منفور خواهیم شد. ما نباید وضع را بدتر کنیم. دوران استعماری مرده و ما نباید خود را به آن متصل کنیم.

برژینسکی در پاسخ به پرسشی درباره خطراتی که دولت اسرائیل را تهدید می‌کند گفت: دولت اسرائیل در خطر نیست زیرا به اندازه کافی قوی است که بتواند به تنهایی حریف دولت‌های عرب منطقه شود. خطر برای اسرائیل زمانی است که داعش پیروز شود. اگر استراتژی که من می‌گویم تحقق یابد این خطر از اسرائیل دور می‌شود. ولی اگر ما و اسرائیل در نقش «قیم اصلی منطقه» عمل کنیم تمامی منطقه علیه ما متحد خواهد شد.

FAZ روزنامه محافظه کار آلمانی، روز جمعه گزارش داد: آمریکا و ترکیه پس از ماهها گفتگو توافق کردند که 15 هزار تن از شورشیان «معتدل» سوریه را برای مبارزه با داعش و دولت سوریه آموزش داده و مسلح سازند.

موضوع مورد اختلاف بین آنکارا و واشنگتن این بود که ترکیه می خواهد نیروهای مخالف اسد و داعش را تقویت کند، در حالی که آمریکا در درجه اول خواستار مبارزه با داعش است و نه دولت سوریه.

«مولود تشاویش اوغلو» وزیر خارجه ترکیه گفت از نیروهای ضد داعش و دیگر سازمانهای تروریستی و ضد «رژیم» حمایت خواهد شد.

پنتاگون اعلام کرد قرار است برنامه آموزش مشترک در پایان ماه مارس آغاز گردد و تا پایان سال نیروها آماده نبرد باشند. قرار است در سال اول 5 هزار نفر آموزش داده شوند و طی 3 سال 15 هزار نفر. مرکز آموزش شهر » قرشهر» در ترکیه خواهد بود.

 

http://www.jungewelt.de/2015/02-20/036.php

https://www.facebook.com/reza.nafeei/posts/10202612761559635?notif_t=like

http://www.faz.net/aktuell/politik/ausland/tuerkei-und-amerika-bilden-syrische-rebellen-aus-13438916.html

 

 

یونان شده «اره» در گلوی کشورهای اتحادیه اروپا

یونان شده «اره»

در گلوی کشورهای اتحادیه اروپا

بقلم : سارا واگنکنشت- یونگه ولت- ترجمه رضا نافعی

روز سه شنبه اجلاس وزرای دارائی اتحادیه اروپا برای بررسی بحران با دادن اولتیماتومی بی شرمانه به یونان پایان یافت و آن این بود که: دولت جدید در آتن باید تا روز جمعه تمام قول هائی که قبل از انتخاب به مردم داده زیر پا بگذارد و از تروئیکای منفور دعوت کند که به آتن باز گردد، در غیر اینصورت آن کشور با این خطر روبروست که بانک مرکزی اروپا یونان را از حوزه یورو بیرون کند.

بنظر می رسد مهمترین ابزار فشار گانگستر های اروپا که «شویبله» وزیر دارائی آلمان آنها را رهبری می کند آن است که بانک مرکزی اروپا دیگر پول در اختیار بانک های یونان قرار ندهد. اما این «اعتبار های کمکی» یک شمشیر دو لبه است، یعنی دو خطر در بر دارد. اگر «اعتبارهای کمکی» به دولت جدید یونان داده نشود، پاسخش این است که دولت یونان هم قسط بدهی های موجود را نخواهد پرداخت. یونان فقط به این دلیل به اعتبارهای تازه نیازمند است که بتواند اقساط بدهی و ربح آن را بپردازد. اگر این پرداخت ها نباشد، پولی که یونان در اختیار دارد اندکی هم از بودجه کشور بیشتر است. این مازاد اندک به یونان امکان می دهد هزینه های ضروری برای اجرای برنامه های فوری، یعنی هزینه کاستن از نیازهای فوتی اجتماعی را تامین کند.

یعنی اگر از بانک مرکزی اروپا استفاده ابزاری نشود، مرکل و شویبله دستشان به هیچ جا بند نیست. اما بعید بنظر می رسد که بانک مرکزی قوانین اتحادیه اروپا را به اجرا در نیاورد.

افزون بر این، اوضاع سیاسی در یونان امروز با وضع قبرس در گذشته فرق دارد. در یونان تروئیکا سالها یکه تازی کرد و یک فاجعه اجتماعی و اقتصادی در ابعادی عظیم ایجاد کرد.

دولت سیریزا را مردم برای این انتخاب کردند که به آنها قول داد به این فاجعه پایان بخشد. یک اکثریت 80 در صدی خط مشی این دولت را تایید و از آن پشتیبانی می کند.

روز دوشنبه دولت آتن «پیشنهاد» مافیای تروئیکا را بدرستی «بی معنی» خواند. «پاول کروگمان» اقتصاد دان آمریکائی و برنده جائزه نوبل در وبلاگ خود آنچه که رخ داد را چنین تفسیر کرد:

«این گروه یورو یا خُل هستند و یا قصدشان این است که یونان را درس عبرتی سازند برای دیگران تا به همه نشان بدهند که در اروپا اجرای سیاستی دیگر غیر ممکن است. سیاست بدیل در اروپا هیچ شانسی ندارد.» این احتمال زیاد است که آنها می خواهند دل و جرئت را از دیگر کشور های بحران زده اروپا بگیرند، که مبادا آنها هم بفکر بیفتند علیه کاهش شدید دستمزدها، علیه کاهش حقوق بازنشستگی و علیه ویرانه اقتصادی که در کشور های آنها بوجود آورده اند بپاخیزند. بنظر بخشی از هیئت حاکمه اروپا ضرر قیام آنها بزرگتر از ضرر «اخراج یونان» است، برغم آن که با اخراج یونان میلیاردها پول مردم مالیات دهنده اروپا برای همیشه از بین خواهد رفت.

باید با استفاده از تمام امکانات مانع اجرای این محاسبه استراتژیک مافیای تروئیکا شد.

توضیح: سارا واگنکنشت، (نیمه ایرانی) معاون اول فراکسیون حزب چپ در بوندس تاگ ( مجلس آلمان) است.

http://www.jungewelt.de/2015/02-18/024.php

 

 

 

دول چپ یونان در محاصره گرگ ها کمین کرده در بانک ها

دول چپ یونان در محاصره

گرگ ها ی کمین کرده در بانک ها

یونگه ولت – گزینش و ترجمه رضا نافعی

یادداشت تفاهم رد شد:

دولت چپ گرای «تسیپراس» در یونان حاضر به قبول دستورهای اتحادیه اروپا، صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا نیست. با این همه آتن نیازمند حسن نیت بانک مرکزی اروپاست

» پایان تلخ» با این توصیف

روزنامه » اینترناشنال نیویورک تایمز» از پایان دیدار وزرای دارائی کشورهای عضو اتحادیه اروپا در روز گذشته خبر داد. این اجلاس در روز 13 فوریه بدون نتیجه پایان یافت. بیانیه مشترکی هم نوشته نشد، زیرا «جیانیس واروفاکیس» وزیر دارائی یونان در آخرین لحظه امضای خود را پس گرفت.

به این ترتیب جبهه ها روشن است. دولت آلکسی تسیرپراس حاضر به قبول یادداشت تفاهم تروئیکا که دولت های قبلی یونان امضاء کرده بودند نشد. اعتبار برنامه کنونی در پایان ماه جاری خاتمه پیدا می کند. در حالی که شرط وزرای دارائی 18 کشور دیگر اروپائی، کمسیون اروپا، و بانک مرکزی اروپا برای ادامه پرداخت پول به یونان پذیرش تفاهمنامه است. بیشترین فشار را برای پذیرش تفاهم نامه آلمان وارد می آورد.

برلین و بروکسل اتفاق نظر دارند که در این کشمکش کارت های بهتری را در دست دارند. مکررا یادآوری می شود که این فقط آلمان نیست که کوتاه نمی آید، وزرای دارائی پرتقال و ایرلند از آلمان هم سخت گیر تر هستند، چون این کشورها نیز مجبور به پذیرش شرائط تروئیکا بودند.

افزون بر این جبهه متحد، فشار مالی یونان را در تنگنا قرار می دهد. اشاره می شود که فرار سرمایه از یونان ابعاد بزرگتری یافته است. از نوامبر 2014 تا کنون 20 میلیارد یورو از بانک های یونان بیرون کشیده شده است. » روزنامه فرانکفورتر آلگماینه قبل از دیدارهای روزهای گذشته نوشت: «اگر دولت » چپ- راست» یونان زودتر نجنبد و با 18 وزیر دارائی دیگر کشورها به تفاهم نرسد، دیگر خونی در شریان های بانکهای یونان باقی نخواهد ماند». بانک مرکزی اروپا برای افزایش فشار بر آتن چند روز قبل از آن که دولت جدید بر سر کار آید تصمیم گرفت دیگر اوراق قرضه یونان را بعنوان ودیعه نپذیرد. از آن زمان بانک ناشر اسکناس آتن با کمک های اضطراری موسوم به «الا» سرپا ایستاده است. اما این کمک های اضطراری نیز فقط در محدوده خاصی پرداخت می شوند و تصمیم گیرنده در این مورد نیز بانک مرکزی اروپاست. این کمک در حال حاضر به 65 میلیارد یورو محدود است و اگر قرار باشد جلوی سقوط بانک ها یونان گرفته شود باید افزایش یابد. اما فرانکفورت برای اتخاذ تصمیم در این مورد عجله ندارد. قبلا هم بوسیله همین «الا» کشوردیگری را نیز رام کرده بودند. فقط هنگامی به بانکهای قبرس اجازه استفاده از این کمک داده شد که نیکوزیا آمادگی خود رابرای پذیرش یادداشت تفاهم اعلام کرد.

در مورد تامین بودجه دولتی یونان برای ماههای آینده نیز آتن نیازمند حسن نیت بانک مرکزی اروپاست. یونان می خواهد با انتشار اوراق قرضه موسوم به «ت- بیلز» فعلا کار را بگذراند. اما در این مورد هم سقف انتشار محدود به 15 میلیارد است و فقط بانک مرکزی اروپاست که می تواند این سقف را بالاتر ببرد. بانک مرکزی آلمان هم اکنون تهدید کرده است به بانک ناشر اسکناس یونان اجازه انتشار اوراق قرضه نخواهد داد زیرا قصدش این است که با این کار هزینه دولت را تامین کند، در حالی که این کار ممنوع است.

برای دولت یونان خیلی چیزها و چه بسا که همه چیز بستگی به پایان این کشمکش دارد. الکسیس تسیپراس در نطقی که در آغاز مبارزات انتخاباتی کرد گفت قصد دارد این «تفاهمنامه» بی معنی را کنار بگذارد و این را یکی از ستون های اجتناب ناپذیر حزب سیریزا خواند. حال اگر این ستون هم خم شود دومین ستون از سه ستونی است که او کنار می نهد. چون از نخستین ستون که عبارت بود از بخشش اساسی وام ها دیگر اصلا صحبتی در میان نیست. مقاومت اروپا در برابر این موضوع بسیار سخت است. بنابر این، آخرین ستونی که از برنامه حزب باقی می ماند » کمک های فوری برای رفع بحران های انسانی» است، مانند برق رایگان و دادن کوپن برای دریافت مواد غذائی، دست کم به 300 هزار خانوار و بالا بردن حداقل دستمزدها. اینها البته بهتر از هیچ است، اما همین اقدامات هم با دشواری قابل تحقق هستند. همه این ها در قیاس با انتظاراتی که تسیپراس با سخنان خود مبنی بر «پایان بخشیدن به دوران به زانو در آوردن یونان » گفت، هیچ است.

به این ترتیب از آن وعده های بزرگ که پیروزی سیریزا  پایه و اساس تحول بنیادین در اروپا خواهد شد چیزی باقی نخواهد ماند. حزب چپ اروپا و حزب چپ المان تا همین چندی پیش با امید بسیار می گفتند تغییر را از یونان آغاز می کنیم. اما همان سفرهای تسیراپس نخست وزیر و وارفاکیس وزیر دارائی یونان به رم، پاریس، لندن، بروکسل، برلین و وین نشان دادند که از آنها نمی توان انتظار کمک داشت. آنچه بیش از همه نومید کننده بود این بود که حتی سوسیال دموکرات ها هم بی اعتنائی کردند. موضع گیری سیگمار گابریل رهبر حزب سوسیال دموکرات آلمان با اولاند رئیس جمهور فرانسه فرقی با مواضع سیاستمداران محافظه کار و لیبرال نداشت. از این رو شعار «اروپائی دیگر ممکن است » بعنوان توهمی دوباره باقی می ماند .

http://www.jungewelt.de/2015/02-18/019.php