بایگانی‌های ماهانه: ژوئیه 2011

اسرائیل و راستگرایان اروپا پل پیوند میان هم برقرار کرده اند

اسرائیل و راستگرایان اروپا

پل پیوند میان هم برقرار کرده اند

اشپیگل آنلاین ـ گزینش و ترجمه رضا نافعی

ویژگی مانیفست 1500 صفحه ای  «آندرس برایویکس»، عامل کشتار جمعی در نروژ اینست که مفصل است. ..این مانیفست نشان می دهد که شبکه گروه ها و احزاب راستگرای پوپولیست در اروپا واقعا تا چه حد گسترده است. این شبکه از فرونت ناسیونال (جبهه ملی) فرانسه، «ولامس بلانگ » در بلژیک تا  «حزب آزادی اتریش » را در بر می گیرد. به خواندن ادامه دهید →

چرا در پی هر انفجاری مسلمانان را متهم می کنید؟

چرا در پی هر انفجاری

مسلمانان را متهم می کنید؟

هفته نامه آلمانی فرایتاگ

گزینش و ترجمه رضا نافعی

من هم مانند دیگر شهروندان «اسلو» به تماشای خیابانها و ساختمان هائی رفتم که منفجر شده اند. من حتی مدتی را نیز در جزیره ای گذراندم که  محل کشتار جمعی فعالان سیاسی جوان شد. من خود را در هراسی که بر میهنم سایه افکنده  و دردی که میهنم  از آن رنج می برد سهیم می دانم. اما پرسش همیشگی اینست : چرا؟  این خشونت کور نبود. به خواندن ادامه دهید →

پیشتازی جنبش های اسلامی در خاور میانه خاتمه یافته

گفتگوی اشپیگل با «پریماکف» کسینجر روسیه

پیشتازی جنبش های اسلامی

در خاورمیانه خاتمه یافته

ترجمه رضا نافعی

پریماکف، 81 ساله،  در گذشته نخست وزیر، وزیرخارجه، و رئیس سازمان اطلاعات روسیه بود.

او را کسینجر روسیه می دانند، حتی در امور خاورمیانه مسلط تر از کسینجر. به خواندن ادامه دهید →

با یک میلیون » کلیک » از مرز گذشتم

رضا نافعی:

با یک میلیون «کلیک«، از مرز گذشتم

روزسوم تیر برابر با 25 ژوئیه با یاری یاران از مرز گذشتم.

روزگاری است که بقول نظامیسر اندازند اگر بی وقت خوانی» مهدی اخوان ثالث دز وصف این روزگار می گوید : سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت. سرها در گریبان استوگر دست محبت سوی کس یازی ، به اکراه آورد دست از بغل بیرون، که سرما سخت سوزان است«. این یکروی سکه است.

اما روی دیگر سکه هم حکایتی است .حکایتی که نه تنها دل که تا مغز استخوان آدمی را در این سرمای سخت استخوان سوز گرم می کند. شنیده ودیده ایم و می بنیم که در روزگاری این چنینی رفاقت هم هست . مردمان پاکدلی هستند که نیک و بد را زود می شناسند . از کوی آشنائی هستند و بقول مولوی » آن کس که ز کوی آشنائیست ــ داند که متاع ما کجائیست » . مردمانی هستند آرزومند سخن بی غش ، پیام پاک و » نوید» ناب . چون زبان بگشائی، در همان چند کلام نخست عیارت را محک می زنند. آنگاه یا در دل جایت می دهند یا به کف بادها می سپارندت.

نزدیک به دو سال پیش بر آن شدم تا وبلاگی برپا کنم . رفیقی گفت : خجسته است اما چه می خواهی بگوئی و برای که می خواهی بکوئی ؟ گفتم می خواهم از خاموشان برای خاموشان بگویم، برای آنها که در تاریکی نشسته اند. برای آنها که گرچه سیه دل نیستند اما سیه روزند . آنها که نه خود تاریکند و نه تاریکی را دوست دارند ، آنها که روشند و عاشق آفتاب ، مصداق این سخن مولوی نه شبم ، نه شب پرستم ـ چو غلام آفتابم همه زافتاب گویم«. در تاریکی نشسته اند و روشنائی را می پایند. هیچ ستم خورد یا کلانی نیست که از چشمان عقاب آسای آنان پنهان ماند. هر فرآورده ای که از خاور تا باختز، از شمال تا جنوب، در دست جهانیان است از پای پوش نوباوگان گرفته تا ماهواره های کیهان پیما ساخته دست آنهاست، دستانی که پیوسته در کار آفریدندند اما آنچه در دست آنها می ماند ــ دست کم در دست آنها که زبان مرا می فهمند ــ نان پاره ای بیش نیست. پای کودکانشان بی کفش است و سفره خانه ها شان بی رونق، با این همه » نه آردشان را بیخته و نه الکشان را آویخته اند» » صد سینه سخن دارند » اما جز سرود امید نمی سرایند ، و جز از فردای روشن سخن نمی رانند ، با صد بغل سرخ گل عشق به پیشواز عدالت می روند. نه تنها برای خود که برای همگان، » که بی داد جهان بیدادگاه است«.

رفیقم گفت اینها رابر پیشانی » وبلاگت » بنویس تا خواننده از همان آغاز بداند سخن از کیست و از چیست. خودت را نیزدر پس نام های مستعار پنهان مکن. تا خواننده با خاطر آسوده بداند با که روبروست . » پوشیده چه داریم؟ همینیم که هستیم «.

این ها را بر پیشانی صفحه نگاشتم در کنار تصویری کسی که میگوید » تا شقاوت هست سرکشی باید کرد» و می خواهد سخن پرداز خاموشان باشد..

امروز که هنوز دوسال از آغاز کار این وبلاگ نگذشته، ـ بقول وبلاگ نویسان ــ شمار » کلیک » ها از یک میلیون فراتر رفت. شاد شدم. و این شادی را با همه آنها که در رسیدن به این دست آورد سهیم هستند تقسیم می کنم . این دست آورد نشان آنست که انتخاب ما دوستانی فراوان دارد.

حتما خبر دارید که در عرصه بین المللی موسساتی هستند که کارشان سنجش تعداد مراجعان به وبلاگ ها و تعین بهای اقتصادی آنهاست . نمی دانم تعداد وبلاگ ها در جهان چقدر است، اما با توجه به انبوه وبلاگ نویسان چینی ، هندی، برزیلی، آمزیکائی و اروپائی می توان حدس زد که تعداد آنها از چند میلیون فراتر میرود . «آینده ما » دراین فهرست در زمره پانصد هزار نخستین است . با این نشانی

http://www.statshow.com/aayande.wordpress.com?update=1

آلمان و فرانسه یونان را نقره داغ کردند !

آلمان و فرانسه

یونان را نقره داغ کردند!

یونگه ولت ـ گزینش و ترجمه رضا نافعی

کنفرانس سران اتحادیه اروپا در نظر دارد با شرکت بانک ها کمک های تازه  به یونان  بکند. ولی برغم بالا رفتن بهای سهام در بورس و خودستائی های تصمیم گیرندگان، مسائل حل نشده اند.

کنفرانس برای حل بحران یورو ، که روز پنجشنبه تشکیل شد موفق به حل اساسی مسئله نشد. گرچه از هر سو صدای تائید سرآمدان اتحادیه اروپا و «بازار بورس»  به گوش می رسد،  ولی در واقع حل مسئله مالی یونان فقط  به تعویق انداخته شده است. بسته دوم کمک برای نجات یونان نیز که به 109 میلیارد یورو بالغ می گردد و یک چهارم آنرا  باید  مردم آلمان، یعنی مالیات دهندگان  این کشور بپردازند، تغییری بدنبال نخواهد داشت. این بار نیز چون گذشته، این پولها  در درجه اول در اختیار بانکها  و بیمه های بین المللی قرار خواهد گرفت که اصطلاحا آنها را طلبکاران خصوصی می نامند. تنها گذشت کوچکی که اتحادیه اروپا در برابر  یونان کرده اینست که یونان از این پس بجای 6،5 در صد فقط 3،5 در صد سود به «نجات دهندگان» خود خواهد پرداخت.

کسانی که در بروکسل انتظار داشتند مصالحه  ــ باز پس گرفتن بخشی از بدهی ــ  صورت گیرد امیدشان نومید شد. البته در نظام سرمایه داری مفری بنام ورشکستگی وجود دارد ولی این مفر از جمله برای کسانی ایجاد شده  که وقتی تا خرخره در قرض فرو رفته اند  و امیدی  هم به پرداخت بدهی  خود ندارند، برای آغاز دوباره کار اعلام ورشکستگی می کنند. ولی فرمانفرمایان بروکسل علاقه ای به کمک به مردم یونان ندارند. بنا بر تصمیم سران و نخست وزیران اتحادیه اروپا، مردم یونان باید کوه قرضی را که بورژوازی یونان ببار آورده بر دوش بگیرند  و نه تنها تا سال 2041  در بردگی کشورهای ثروتمند اروپا بمانند و به آنها سود بپردازند بلکه از هسته اصلی استقلال کشور خود نیز چشم بپوشند. درآینده دولت و مجلس یونان نیستند که در باره بودجه کشور و الویت های آن تصمیم خو اهند گرفت بلکه بروکسل است که برای دولت یونان تعیین تکلیف خواهد کرد.

از آنجا که در  منطقه یورو نئولیبرال های آلمان و فرانسه، در مدیریت اروپا، دست بالا را  دارند، از این پس سیاست اجتماعی یونان در برلن و پاریس رقم خواهد خورد…

پیش از تشکیل اجلاس سران علائم زیادی به چشم می خورد مبنی بر این که این بار بانک های خصوصی که در سالهای گذشته، با اعتبارهای دور از احتیاطی که برای یونان قائل شده بودند و از برکت چتر نجات اتحادیه اروپا سود های سرشار بردند، در دور دوم » نجات » باید  تقاص پس بدهند و نقره داغ خواهند شد. این که جزئیات امر به چه صورت خواهد بود کاملا روشن نیست. و این تعمدی است. روزنامه نیویورک تایمز روز پنجشنبه به نقل از یکی از کارگزاران اتحادیه اروپا که نامش فاش نمی شود، نوشت در بیانیه نهائی سران مخصوصا «تقریبا نامشخص» است که شرکت «اختیاری» بانکها در عملیات نجات تا چه حد خواهد بود». ظاهرا گویا دلیل آن ترس از این بوده که بیان جزئیات زیاد در باره تعهد آزادانه بانک ها موسسات ارزشگذاری را به وحشت اندازد».

ولی اگر افزایش دو رقمی ارزش اوراق بورس را بلافاصله پس از اعلام نتایج اجلاس روز پنجشنبه مبنای قضاوت قرار دهیم، باید گفت که موسسات مالی این بار هم با خطری روبرو نشده اند. آنچه در کنفرانس سران  در بروکسل مورد توافق بسیار سریع قرار گرفت رد پیشنهاد وضع مالیات ویژه برای  بانکهائی بود که در قمار بر سر  کمک به یونان سهیم بودند. بنا  به گفته محافل مالی صاحبان واقعی قدرت نیز در اجلاس سران حضور داشته اند.

http://www.jungewelt.de/2011/07-23/038.php

ورشکستگی دولتی » سعادت ملی » را دنبال می کند

ورشکستگی دولتی

«سعادت ملی» را دنبال می کند!

یونگه ولت گزینش و ترجمه رضا نافعی

اظهارت  «بن برنانکه»،  رئیس بانک ناشر اسکناس آمریکا،  روز پنجشنبه در کنگره آمریکا نشان می دهد که وضع اقتصادی آمریکا تا چه حد خراب است. به خواندن ادامه دهید →

» اوباما » هنوز نتوانسته زبان چینی را یاد بگیرد

«اوباما» هنوز نتوانسته

زبان چینی را یاد بگیرد!

گفتگوی هفته نامه اشپیگل ـ 27

 با هنری کیسینجر

 

گزینش و ترجمه رضا نافعی

ـ آقای کیسینجر شما اخیرا 88 سالگی تولد خود را جشن گرفتید ، اگر دوسال زود تر به دنیا آمده بودید هم سن حزب کمونیست چین بودید… بیاد دارید در چه زمانی حزب کمونیست چین را برای نخستین بار  بعنوان یک جنبش تاریخی و شاید هم یک خطر تاریخی ارزیابی کردید؟

ـ  در سالهای 60 چین  و حزب دولتی آنرا پویا تر و از لحاظ ایدئولوژی خطرناک تر از اتحاد شوروی می دیدم ـ گرچه از لحاظ استراتژیک خطر شوروی بیشتر بود. به خواندن ادامه دهید →