بایگانی‌های ماهانه: ژوئیه 2018

غربی ها نه با ترکیه صادق هستند و نه با روسیه

غربی ها نه با ترکیه

صادق هستند

و نه با روسیه

.

 

راشا تودی – گزینش و ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،142،875

گرچه گزارش های اقتصادی رسانه های غربی در باره ترکیه معمولا بین انتقادی تا منفی در نوسان است، اما واقعیات تصویری بکلی متفاوت عرضه می کنند. ترکیه پویاست و بلند پرواز و درست به همین دلیل در غرب به چشم رقیبی آزار دهنده به آن نگریسته می شود.

راشا تودی با پرفسور دکتر سرکان دیلک گفتگو کرد. او بعنوان  استاد اقتصاد در دانشگاه کاستامونو در چنوب ترکیه تدریس می کند.

 

پرسش: ترکیه از سالها پیش  بگونه ای مشهود رشد می کند. رسانه های غربی ادعا می کنند که این رشد اقتصادی پایدار نیست. نظر شما در باره این ارزیابی چیست و داوری شما در باره اقتصاد ترکیه چگونه است؟

پاسخ: ترکیه  در سال 2017 با  دست یافتن به 7،4 در صد رشد به موفقیت قابل توجهی دست یافت. این  موفقیت  برغم حملات تروریستی، بحران سوریه، و عواقب بعدی، پس از تلاش ناکام کوتادی 15 ژوئیه 2016 بدست آمد. این موفقیت حاصل بخت و اقبال نبود بلکه نتیجه سیاست اقتصادی موثر دولت AKP و پرزیدنت ادروغان بود..

اگر سالهای پس از 2002 را درنظر گیریم ، رشد اقتصادی ترکیه بطور متوسط سالی %5 بوده است . رسانه های غربی دلیل این موفقیت را درک نمی کنند. پیش از سال 2002استخراج معادن و  بهره برداری های اقتصادی در اختیار نخبگانی بود که از لحاظ سیاسی  مورد حمایت بودند. از منظر نخبگانی که  در آن زمان قدرت را دردست داشتند ، نخستین وظیفه آنها این بود که  به پیروان خود امتیازهای اقتصادی بدهند. موسسات دولتی امکانی برای توسعه در اختیار  مردم اناتولی قرار نمیدادند. تقریبا تمام منابع اقتصادی تحت کنترل گروهی قرارداشت که حتی کمتراز بیست درصد جامعه بود. اگر کل روند امور را  در نظر گیریم ، در واقع مجموعه مردم مشتغل برای تامین رفاه قشر ممتازی زحمت می کشیدند که در عین حال بدلیل امتیازاتی که به غرب میداد مورد حمایت سیاسی آن نیز قرار می گرفت. پس از آن که حزب عدالت و توسعه  قدرت را بدست گرفت مردم آناتولی آموختند که نواوری ها را دنبال کنند یا دست به سرمایه گذاری های مستقل بزنند. بویژه ترکیبات گسترده تر اقتصاد به ترکیه امکان داد تابه  دست آوردهای اقتصادی خود  طی سالهای متمادی تداوم بخشد. اگر ثبات سیاسی ادامه یابد رشد اقتصادی ترکیه نیز تداوم خواهد یافت.

پرسش: شما گفتید که رشد اقتصادی ترکیه دلائل نهادی دارد . ولی تنی چند از کارشناسان اروپائی ادعا می کنند که ترک ها ، عمدتا، هزینه مصرف خود را از طریق گرفتن وام تامین می کنند. با این روش مردم زیر بار قرض می روند .  منتقدین دولت اردوغان  را مسئول این امر می دانند.  

پاسخ: کارشناسان غربی در این مورد صادق نیستند. ترکیه از جمله کشورهای بدهکار نیست. ارقام و آماری که ارائه داده می شوند، بدلائل سیاسی، مورد تفسیر تازه قرار می گیرند.  .

، واقعیت این است که نسبت بدهی ترکیه نسبت به کشورهای غربی مانند بلژیک، هلند، آلمان و فرانسه  پائین تر است..

نسبت بدهی عمومی ترکیه تنها 28 درصد است، در حالی که نسبت بدهی عمومی بسیاری از کشورهای اروپایی بیش از 100 درصد است. براساس گزارش شرکت مشاوره بین المللی McKinsey & Company، ترکیه یکی از کشورهای با کمترین نسبت بدهی در سراسر جهان است. در میان 47 کشور بدهکار جهان ترکیه در مرتبه 28 قراردارد.

پرسش: اخیرا آژانس Fitch 24 رتبه بندی بانک ترکیه را کاهش داد. احتمال پیدایش بحران بانکی نظیر آنچه که در سال 2001 رخ داد چقدر است؟

پاسخ: من هیچ خطر بحران اقتصادی ترکیه را نمی بینم. بخش بانکی و دولت ترکیه بسیار از بحران سال 2001 مطلع شد که در آن زمان ترکیه را تکان داد.

من برای اقتصاد ترکیه هیچ خطر بحرانی نمی بینم ، بخش بانکی و دولت ترکیه از بحران سال 2001 که  ترکیه را تکان داد، بسیار آموختند. مدت هاست که این ها دیگر تن به ریسک های غیر ضروری نمی دهند. بخش بانکی ترکیه برای سرپا ایستادن به حد کافی نیرومند است. بنظر می رسد، همانطور که چند روز پیش آژانس رتبه دهی ژاپونی JCR در بیانیه ای تایید کرد، کفایت سرمایه، گزارش ترازنامه و بدهی مشکلی ندارند.

پرسش: ترکیه از کسری  تجاری مزمن در رنج است، مشکل ناشی از چیست؟..

پاسخ: مشکل کسری بازرگانی مشکل تازه ای برای ترکیه نیست. اگر مشکل را ازمنظر تاریخی بنگریم ترکیه از جنگ جهانی دوم به اینسو با کسری بازرگانی روبروست. ترکیه این کسری را ازطریق درآمد حاصله از توریسم و سرمایه گذاری مستقیم خارجی جبران می کند.  کسری بازرگانی ترکیه دو علت مهم  دارد. علت  اول آنست که تولیدات صادراتی ترکیه از مواد خامی ساخته می شوند که از خارج می آیند. این امر از جمله موجب بالارفتن میزان واردات می گردد. دوم آن که تولیدات ترکیه اغلب از تکنولوژی پیچیده برخوردار نیستند  و ارزش افزوده اندکی دارند. .

پرسش: چرا دولت ترکیه موفق به رفع این کسری بازرگانی نمی شود؟.

پاسخ: اخیرا دولت ترکیه در صدد برآمده است تا این مسئله را حل کند، به این صورت که هدفمند بر سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه بیافزاید..

پرسش: اغلب گفته می شود که اردوغان اجازه نمی دهد . بانک مرکزی ترکیه آزادانه عمل کند. وضعیت موسسه مالی مذکور را چگونه ارزیابی می کنید؟.

پاسخ: ساده بگویم، کارشناسان غربی وقتی از سیاست اقتصادی ترکیه انتقاد می کنند، نه صادق هستند و نه شفاف سخن می گویند. برای کسب موفقیت در اقتصاد ، سیاست مالی و پولی باید هماهنگ شوند. از این رو مذاکرات سخت میان بانک مرکزی و دولت  امری است معمولی. جامعه دولت را انتخاب می کند و دولت مسئول موفقیت اقتصاد برای مردم است. ولی مقامات بانک مرکزی برای مدت پنج سال منصوب می شوند و هیچ نوع  مسدولیت مستقیمی در برابر مردم ندارند. برای تامین هماهنگی  ، دولت باید با بانک مرکزی تبادل نظر کند . وظیفه بانک مرکزی محدود به اندیشیدن در باره ثبات قیمت ها نیست  بلکه باید در باره  دیگر اهداف  بزرگ اقتصادی، مانند رشد اقتصادی، نیز اندیشه کند.

پرسش: ترکیه در سال های اخیر با کشورهای غربی مانند آلمان و ایالات متحده تنش های شدید سیاسی را تجربه کرده است. آیا ترکیه می تواند غرب را ترک کند؟

پاسخ: مثل مناسبی در زبان ترکی داریم که می گوید :» گورستان ها پر است از کسانی که  فکر می کردند اگر آنها نباشند همه کارها می خوابد. من با صراحت و روشنی می گویم : کشورهای غربی نه  با ترکیه صادق هستند نه با روسیه .

پرزیدنت اردوغان یکی از بزرگترین  رهبران تاریخ ترکیه است. کشورهای غربی فکر می کردند بازی با آنکارا کار ساده ایست ، چون  فکر می کردند ترکیه وابسته به غرب است و جز این هم چاره ندارد. ولی امروز باصطلاح ترکیه نوین، تحت رهبری پرزیدنت اردوغان ، بازی را برای غرب  چندان ساده نکرده است.

پرسش : مناسبات اقتصادی با روسیه تا چه حد برای ترکیه اهمیت دارد؟.

پاسخ: در سوریه رفتار غرب با ترکیه و روسیه  به یک نسبت تهاجمی بود. ولی این سیاست سبب نزدیکی ترکیه و روسیه به یکدیگرشد. صادرات ترکیه به روسیه در حدود سه میلیارد دلار است و وارداتش 19 و نیم میلیارد دلار. بسیاری از روس ها ترجیح می دهند بعنوان توریست به ترکیه بیایند. این نزدیکی اقتصادی و سیاسی بین دو کشور مورد علاقه ویژه هر دو کشور است.

پرسش: شما گفتید غرب از گروههای تروریستی علیه ترکیه حمایت می کند. مذاکرات برای عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا نیز پیش نمی رود. آیا بدیلی چون اتحادیه اقتصادی اوروآسیا ، در آنکار مورد بحث قرار می گیرد؟

پاسخ: حضور دو شخصیت سیاسی چون اردوغان و پوتین را باید شانسی تاریخی برای هردو کشور دانست. سالها بود  که ترکیه و روسیه رهبرانی چنین قدرتمند و  موفق  به خود ندیده بودند. در همان حال که انکارا و مسکو توافق کردند که در آینده با یکدیگر همکاری کنند ، اتحادیه اروپا به این نتیجه رسید که  حق دارد از هر امکان ژئو پلیتیک علیه ترکیه  استفاده کند. مثلا اعضای برجسته  جنبش تروریستی FETÖ( هواداران گولن) بدون کمترین مزاحمتی، آزادانه  در یونان و آلمان در رفت و آمد هستند.  افزون بر این بروکسل دهها سال است که با دادن این  قول که ترکیه به عضویت در اتحادیه اروپا  پذیرفته خواهد شد، ترکیه را در انتظار نگاه داشته است. این امر نمی تواند به این صورت ادامه یابد. اگر آنها در برابر ترکیه کماکان بی صداقتی کنند، یک جهان چند قطبی بوجود خواهد آمد . ترکیه در این نظام نوین جهانی جای خود را خواهد داشت..

پرسش: اردوغان سال ها پیش اعلام کرد که ترکیه را تا سال 2023 به یکی از ده قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل خواهد کرد. آیا این  هدف واقع بینانه است؟.

پاسخ: یک نکته روشن است و آن این است که  در درجه اول اقتصاد های بزرگ جهان غرب هستند که از نقشه های بلند پروازانه  اردوغان ناراضی هستند. آنها از این می ترسند که مزایای خود را از دست بدهند. با توجه به وسعت خاک ترکیه و جمعیت پویای آن،اروپا و امریکا نمی توانند مانع از آن گردند که ترکیه در کنار آنان قرار گیرد. من مطمئنم که رشد اقتصادی ترکیه تا این حد کاملا ممکن است. ترکیه باید برای رسیدن به این هدف به برخی از اقدامات اقتصادی پایبند بماند. آنکارا باید کماکان در سه بخش اساسی  سرمایه گذاری کند، سه بخشی که تضمین کننده رشد و تداوم آن هستند. این سه بخش عبارتند از : فنآوری، آموزش و  بهداشت.

پرسش: تورم در ترکیه به 15 در صد رسیده است. منشا این تورم فزاینده کجاست ، و این تا کجا بر زندگی مردم تاثیر می گذارد؟

پاسخ: منشاء  اصلی تورم در ترکیه ، کاهش ارزش لیر ترکیه است. استهلاک  هزینه  های تولید را افزایش داد، زیرا تولید در ترکیه بشدت به واردات وابسته است. بعنوان مثال نفت و دیگر منابع انرژی مهمترین اقلام واردات ترکیه هستند.

در این رابطه میل دارم تاکید کنم که سیاست و اقتصاد از یکدیگرجدائی ناپذیرند. ما این را در نوسانات بازار ارز در ترکیه مشاهده می کنیم.

مقامات غربی می کوشند تا ترکیه را قانع سازند . – یا به بیان دیگر مجبور سازند- که عمدتا در محدودۀ سیاست مالی غرب  و هماهنگ با علائق آنها حرکت کند.

در این زمینه آژانس های رتبه بندی معمول، سرمایه گذاران بزرگ و موسسات مالی را به عنوان ابزار بکار می گیرند تا کشورهائی چون روسیه و ترکیه را «متقاعد سازند» که  راه  وشرائط اقتصادی که آنها پیشنهاد کرده اند درست است..

.برغم فشار اقتصادی شدیدی که از این نوع بگو مگو های مالی برمی خیزد مردم ترکیه  در انتخابات 24 ژوئن، با 53 از کل آراء در کنار اردوغان ایستادند.

.

https://deutsch.rt.com/der-nahe-osten/73675-wirtschaftsprofessor-tuerkei-wird-platz-in-multipolarer-weltordnung-finden/

 

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندیدش

 

مخالفان ترامپ در امریکا استراتژی او را درک نمی کنند

 

مخالفان ترامپ در امریکا

استراتژی او را درک نمی کنند

راشا تودی – گزینش و ترجه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،140،004

آیا ترامپ صرفا یک موج سوار ناشی در اقیانوس سیاست خارجی امریکاست؟ و یا دارای اندیشه و استراتژی استواری است که ریشه های قدیمی دارد؟ مخالفان او در خود امریکا با شخص او دشمن هستند و یا با استراتژی او مخالفند؟ آنچه پایه استراتژی ترامپ را تشکیل میدهند در حقیقت همان تز معروف کیسینجر برای ایجاد اختلاف و جدائی میان چین و روسیه است و امروز ترامپ می کوشد آن اختلاف را زنده کند، بویژه که اتحاد آنها یک کابوس هولناک است. امریکا بزرگترین بدهکار به چین است و روسیه قوی ترین قدرت نظامی همطراز با امریکا و این همان دو نکته ایست که ترامپ آن را میداند و مخالفانش آن را دست کم می گیرند. بازگشت قدرت اقتصادی امریکا در گرو همین اختلافی است که ترامپ سعی در ایجاد آن دارد. ترامپ سخنران خوبی نیست و لغاتی که به کار می برد محدود است، اما در همان جملات ناقص و غیر دیپلماتیکی که به کار می برد میتوان استراتژی او را تشخیص داد. او برای موفقیت نیازمند حمایت اسرائیل و پنتاگون است و اسرائیل نیازمند تضمین امنیت خود در منطقه. در اینجاست که سیاست های شعاری و تحریک آمیز جمهوری اسلامی آب به آسیاب ترامپ و اسرائیل می ریزد.

بقیه اش را از راشاتودی بخوانید:

دوسال است که یک گروه ویژه، که قدرتش را از دست داده،  تلاش می کند تا افسانه ای برای از دست دادن قدرت خود اختراع کند. یا بهتر بگوئیم برای از دست دادن ریاست جمهوری دلیلی بتراشد، چون هنوز هم  برتری خود را در دستگاه دیوانی ایالات متحده حفظ کرده است.

واقعیت شناخته شده این است که رسانه های جریان اصلی  راه و روشی گله وار دارند. به این معنی که وقتی یکی از صخره پرید دیگران هم بدنبال او می پرند. و همان حرف ها را تکرار می کنند.  این امر بویژه، در مورد تحلیلگران و روزنامه نگارانی صادق است که اینک اسیر داستانی شده اند که خودشان هم در آغاز کار آن را جدی نمی گرفتند. «ترامپ، رئیس جمهوری امریکا، منتخب پوتین است . «

ترامپ سخنور چیره دستی نیست و هنگام سخن گفتن  با یک گنجینه لغوی محدود و واژه های تکراری  ادای مقصود می کند. اما آنچه که او در کنفرانس مطبوعاتی هلسینکی گفت صادقانه و حتی شجاعانه بود. در حالی که دشمنانش، خود را  برای لت و پار کردن او  آماده کرده بودند ، او  به درستی حاضر نشد صحت «مدارک» سازمانهای اطلاعاتی امریکا را تایید کند.  یعنی، در واقع ، 14 سال پس از آن که همین سازمانها «کشف کردند» که عراق غرق در سلاحهای کشتار انبوه  است و کسی جرئت نکرد در درستی آن اطلاعات تردید کند.

اما از منظر رسانه های اصلی در کنفرانس هلسینکی فقط » یک داستان» قابل گزارش بود و آن واکنش ترامپ در برابر اتهام ساختگی دخالت روسیه در دموکراسی امریکا بود. آیا تو فقط به دلیل دخالت هکر های روسی   در انتخابات برنده شدی؟

البته پاسخی که آنها انتظار داشتند در یک واژه خلاصه می شد آری – یا – نه. و چون پاسخ نمی توانست » آری» باشد، آنها، از قبل ، باخیال راحت  می توانستند گزارش خود را بنویسند.

کسی که با روزنامه نگاری جریان اصلی سر و کار دارد و آن را می شناسد، بویژه با آنها که «داستانهای » مفصل در باره رویدادهای بین المللی می نویسند، می داند که دنباله روی آنها الزامی است. استثنا ها اندک شمارند. برای دست یافتن به این شغل باید  به «منابع» مهم دسترسی داشت.

این منابع مهم  سخنگویان دولت هستند، که حاضرند بگویند «داستان» چگونه باید باشد – اکثرا بدون آن که بعدا قابل شناخت باشند. بمحض آن که شما  » داستان» را شناختید، مسابقه آغاز می شود: مسابقه در باره این که چه کسی بهتر می تواند داستان را بپرورد.

این امر موجب کثرت اظهار نظرهای لفظی و سطحی در باره موضوع می گردد: »  پرزیدنت، بخاطر دشمن ما  روسیه ، کشور باشکوه ما را فریب داد. خیانت!».

این داد و فریاد دیوانه وار در باره » هک کردن روسها» سبب می گردد تا  رسانه های جریان اصلی از انجام کار واقعی خود باز مانند.

به همین دلیل آنها در باره موضوع اصلی کنفرانس سران حتی گزارشی هم ندادند، تاچه رسد به تحلیل آن. تجزیه وتحلیل رویدادهای کنفرانس را میتوان، دور از اخبار رسمی و جعلی، در گزارش های مستقل منابع آنلاین یافت.  بعنوان نمونه در سایت اینترنتی » مون آو آلاباما»  Moon of Alabama  می توان به تحلیلی هوشمندانه از استراتژی ترامپ دست یافت که به مراتب منطقی تر بنظر می رسد تا آن » داستانهای تبلیغاتی».

طبق این تحلیل ترامپ می کوشد تا روسیه را از چین دور کند، یعنی همان نسخه استراتژیکی که کیسینجر 40 سال پیش، برای دور کردن چین و روسیه از یکدیگر به اجرا گذاشت ، تا مانع پیدایش اتحاد قاره آسیا علیه  امریکا شود.

البته این نسخه عملی نخواهد شد. سوابق ایالات متحده امریکا  نشان داده که انقدر قابل اعتماد نیست که روسیه محتاط  از اتحاد  خود با چین چشم بپوشد، به این امید واهی که بعدا  به  چند «آهوی ناگرفته در دشت» دست یابد.  طبق این استراتژی سیاست ترامپ کاملا روشن است، برخلاف هیاهوی سناتورها و صحنه گردان های تلویزیون CNN.

بنظر می رسد که این ها واقعا نمی دانند دیپلماسی چیست. آنها از توافق های دوجانبه برای سود متقابل سر در نمی اورند. بازی برای آنها بازی بر سر همه چیز یا هیچ است. همه چیز مال  برنده است. اگر آنها برنده شوند ما بازنده ایم و برعکس.

آنها از زیان دوطرفه نیز  تصوری ندارند. آنها نه پروژه دارند ، نه استراتژی. Just hate Trum.( فقط از ترامپ نفرت داشه باشید.).

بنظر می رسد که ترامپ کاملا تنها شده است. هر روز صبح به اخبار نگاه می کنم  تا بدانم که هنوز  به قتل نرسیده است…

برای این قوم برگزیدۀ اخلاق گرا قابل تصور نیست  که پوتین هم می تواند  در روسیه مورد حمله قرار گیرد. چرا؟ چون رئیس جمهور امریکا را بخاطر زیرپانهادن مکرر حقوق بشر، سرزنش نکرد. مثلا  در گوانتانامو ، مثلا برای حملات جنایتکارانه با پهباد ها به مردم بی پناه خاور میانه و نزدیک، مثلا برای دخالت در انتخابات بسیاری از کشورها با بمیدان آوردن » سازمانهای غیر دولتی»  (The National Endowment for Democracy)

مثلا برای جاسوسی الکترونیک در سراسر جهان، مثلا برای حمله به عراق و افغانستان.

آنچه بر این ها افزوده می شود این است که  هیچ کشوری در جهان به اندازه امریکا زندانی ندارد. زندانیانی که همه اتباع امریکا هستند. وحشت انگیز،  کشتارهای وحشیانه و مرتب حتی در مدارس امریکاست. ولی با این همه، روسهای دیپلمات، می توانند ادب را رعایت کنند.

البته اگر ترامپ » معامله» („Deal“) کند، کسانی غیر از امریکائی ها و روس ها بازنده خواهند بود.

گاهی از اوقات، وقتی دو قدرت بزرگ به توافق برسند، باید هزینه اش را دیگران بپردازند.

آنچه پوتین می خواهد فقط داشتن روابط عادی با غرب است، که می تواند یک وضعیت برد- برد باشد.

اولین کاندیدای باخت که باید هزینه سنگینی بپردازند  فلسطینی ها هستند، شاید هم ، در حاشیه، ایران.

هنگامی که در کنفرانس مطبوعاتی از ترامپ سوال شد که میدان احتمالی توافق میان دو  قدرت اتمی  کدام میدان می تواند باشد، گفت کمک به اسرائیل.

ما هر دو با نتان یاهو صحبت کرده ایم  تا در سوریه  دست  به برخی اقدامات بزنیم  که با امنیت اسرائیل در ارتباط باشد. در این مورد  ما هر دو با علاقه  تمام  برای کمک به اسرائیل همکاری خواهیم کرد. اسرائیل با ما همکاری خواهد کرد. به این صورت است که هر دو کشور بایکدیگر همکاری خواهند کرد.

ترامپ می داند قدرت سیاسی در دست کیست و امیدوار است  که نفوذ لابی هوادار اسرائیل موجب نجات او  از امپریالیست های لیبرال گردد.

البته لابی هوادار اسرائیل خبر از شکست در سوریه و نفوذ فزاینده روسیه دارد. البته این شرط بندی جسورانه ایست ، ولی امکان انتخاب ترامپ  زیاد نیست.

 ترامپ درمورد موضوعی دیگر گفت » نظامیان ما» «بهتر از سیاستمداران ما»  با روسها کنار می آیند. این هم یک شرط بندی جسورانه دیگر است، در مورد واقعیت های نظامی. خلاصه آن که تنها شانس برای پایان دادن به خطر جنگ اتمی می تواند بستگی به آن داشته باشد که   اسرائیل و   پنتاگون هر دو از ترامپ حمایت کنند.

بنظر می رسد که هیستری جهانی گرایان نئولیبرال هر امکان دیگری را از بین برده است – و حتی شاید این آخرین امکان را هم.

ترامپ گفت: «یک گفتگوی سازنده بین ایالات متحده و روسیه باعث می شود که فرصت های جدیدی برای صلح و ثبات در جهان فراهم شود.»

«من برای دستیابی به صلح  ترجیح می دهم خود در معرض خطر سیاسی قرار بگیرم تا صلح را برای دستیابی به اهداف سیاسی به خطر اندازم».

این سخن بیش از آنست که دشمنان سیاسی او بتوانند دعوی آن را داشته باشند.

 

https://deutsch.rt.com/meinung/73556-massenpsychose-im-westlichen-establishment/

 

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندیدش

 

 

کره شمالی،عقب نشینی موشکی خود را آغاز کرد

کره شمالی،عقب نشینی

موشکی  خود را آغاز کرد

راشا تودی- ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،137،743

بنا به گفته کارشناسان، کره شمالی در» سوهائه » واقع در سواحل غربی کشور برچیدن پایگاه پرتاب موشک را آغاز کرده است. سایت خبری «38 شمال» که متعلق به موسسه امریکائی  برای نظارت ماهواره ای بر کره شمالی است در روزهای گذشته چند عکس ماهواره ای برای اثبات خبر خود منتشر کرده است.

روز دوشنبه نشریه اینترنتی » 38 شمال » تحلیلی همراه با عکس هائی منتشر کرد  تا نشان دهد «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی نخستین گام ها را برای تحقق قراردادی که شش هفته پیش در سنگاپور با ترامپ منعقد شد، برداشته است. چنانکه مشهود است این کار » اقدامی مهم برای اعتماد سازی » محسوب می گردد.

کیم در دیدار خود با دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در 12 ژوئن آمادگی خود را گذشت های اتمی تاکید کرد. آنچه ناروشن باقی ماند این بود که این خلع سلاح در چه زمانی باید صورت گیرد. از سوی دیگر ترامپ نیز،  از جمله، «امنیت کره شمالی» را تضمین کرد.

کره شمالی در سالهای گذشته بارها از » سوهائه» موشک  به فضا پرتاب کرده بود. این موشک ها حامل ماهواره  هائی رای قرار گرفتن در فضا بودند.  ولی تصور جامعه جهانی این بود که این ها آزمایش هایی سرپوشیده برای موشک های بالستیک دور پرواز برای حمل بمب های اتمی هستند.

دونالد ترامپ روز دوشنبه تاکید کرد که کره شمالی از 9 ماه پیش دیگر موشکی پرتاب نکرده است، افزون بر این آزمایش اتمی هم نکرده است. ترامپ در توئیتر نوشت» ژاپن  خوشحال است، آسیا خوشحال است و من هم  «بسیارخوشحال است».

https://deutsch.rt.com/newsticker/73408-nordkorea-satelliten-aufnahmen-enthullen-abbau/

 

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

 

هشدار پوتین به افراد و محافلی در امریکا که صلح را نمیخواهند

هشدار پوتین به افراد و محافلی

در امریکا که صلح را نمیخواهند

راشا تودی – ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،135،259

ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه  عرصه مقررات دیپلوماتیک را ترک کرد و با سخنانی صریح  به توصیف  ژرفای  ساختار دستگاه دولتی امریکا ، معروف  به  دولت اعماق ، پرداخت.

پوتین این سخنان را در وزارت خارجه  روسیه در گردهمائی  با سفرای دائمی روسیه در دیگر کشورها بیان کرد.

او از » قدرت ها» ئی در ایالات متحده سخن گفت که می کوشند، روابط روسیه- امریکا را خودسرانه به خطر اندازند و آنها را بشدت مورد انتقاد قرارداد.

رئیس جمهور روسیه گفت : من اینک عرصه پروتکل دیپلماتیک را ترک می کنم  و میل دارم سخنانی شخصی بگویم.

ما میبینیم  در امریکا نیروهائی هستند  که حاضرند  دکمه را فشار دهند و  مناسبات روسیه- امریکا را  فدای جاه طلبی های شخصی خود در عرصه سیاست داخلی  سازند.

ما می بینیم در امریکا قدرت هائی هستند که علائق گروه  یا احزاب خود را فوق منافع  ملی قرار میدهند. طنز پردازان نامدار ما  این نوع انسان های حقیر و نفرت انگیز را توصیف کرده اند. ولی توصیف آنها در این مورد کامل نیست، این انسان ها نه حقیر هستند و نه  ناچیز، بلکه برعکس  تقریبا قدرتمند  و توانا هم هستند  که می توانند برای  قصه های باور نکردنی خود میلیون ها خریدار پیدا کنند.

پوتین در سخنان خود تاکید کرد برغم  تنش های سیاسی کنونی  «مناسبات با اروپای غربی باید توسعه یابد». او همچنین گفت  هر کشوری که بخواهد اوکرائین یا گرجستان را در حیطه نفوذ ناتو در آورد» باید به عواقب این بی مسئولیتی فکر کند».

https://deutsch.rt.com/kurzclips/73232-putin-warnt-vor-deep-state/

 

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

 

 

 

نظام جهانی به این دلائل باید سقوط کند

نظام جهانی

به این دلائل باید سقوط کند

اتحادیه اروپا و ناتو مدیترانه را به دریای مرگ مبدل می کنند . جلوی این جنایت را بگیرید. هم اکنون!

2015 تظاهرات اعتراضی حزب کمونیست یونان  در کنار آکروپولیس

یونگه ولت ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،129،872

روز دوشنبه چندین و چند دیدار سران رخ داد: وزرای کشاورزی اتحادیه اروپا گردهم آمدند، و همچنین وزرای خارجه اتحادیه اروپا  و بعد از آن در بروکسل با همتایان خود از امریکای لاتین دیدار داشتند، همزمان  با این ها در پکن نیز دیداری صورت گرفت میان اتحادیه اروپا و چین.

جرائد فقط از آن دیداری گزارش دادند که اتحادیه اروپا در آن حضور نداشت، یعنی از دیدار پرزیدنت دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا و پرزیدنت پوتین رئیس جمهور روسیه در هلسینکی.

این دو رهبر ضروری ندانستند که پیامی هم به اتحادیه اروپا بفرستند – بر خلاف دونالد توسک، رئیس شورای اروپا که از پکن  به اطلاع ترامپ و پوتین رساند که  نظام کنونی جهان نباید فروبپاشد .

توسک به پیام خود چنین ادامه می دهد: این نظام  است که » به جنگ سرد پایان بخشید، برای اروپا صلح را به همراه داشت و برای چین توسعه» را . ادامه سخن توسک چنین است «مسئولیت مشترک ما در اروپا، چین، امریکا و روسیه ما را بر آن میدارد تا این نظام را ویران نکنیم بلکه آن را بهتر سازیم».

«به جنگ سرد پایان داد» و» برای اروپا صلح به همراه آورد»؟  مشروط بر آن که جنگ  در یوگسلاوی و بمباران صربستان و مونته  نگرو  را در سال 1999 فراموش کنیم که بوسیله ناتو صورت گرفت. بشرطی که در باره جنگ در دنباس که از سال 2014 ادامه دارد سکوت کنیم.  و اگر نادیده بگیریم که اتحادیه اروپا و ناتو حالا جنگهای خود را  به لیبی، مالی، سومالی، افغانستان و جاهای دیگر انتقال داده اند.

این نظام بود که موجب توسعه چین شد؟ دلیلش این بود که  جمهوری خلق چین برای به چنگ آوردن امکانات برای توسعه خود مبارزه کرد و تسلیم » نظامی» نشد که  واشنگتن، برلین و بروکسل می خواستند.

نظامی که آقای توسک تا این حد شیفته آنست، نظامی است که میگذارد تا هزاران نفر در مدیترانه غرق شوند و نجات دهندگان آنها را که مانع غرق شدن آنها شده اند تحت پیگرد قرار میدهد.

نظامی که آقای توسک دوست دارد همانست که با بیرحمی و بدون ملاحظه بچه ها را از پدر و مادرشان  در مرز مکزیک جدا می کند یا اتحادیه اروپا اجازه نمی دهد که اعضای خانواده  ها بیکدیگر بپیوندند.

این نظامی است که  کنسرن های آلمانی و غیر آلمانی  با فروش ابزار جنگ در مناطق جنگ زده میلیاردها سود می برند و  بدون ذره ای شرم اعلام می کنند که اگر اسلحه نفروشیم با  خطر بیکاری روبرو هستیم.

این نظامی است که در آن میلیونها نفر باید گرسنگی بکشند چون کنسرن ها  بذرها را به ثبت می رسانند، دست روی زمین ها حاصلخیز می گذارند، سواحل دریائی را تهی از ماهی می کنند .

این آن نظامی است که  به حکومت های «دموکرات» مانند آلمان، اجازه می دهد قوانینی وضع کند که به نیروهای انتظامی اجازه دهد نارنجک بکار برند و اگر فردی مظنون واقع شد او را به زندان نامحدود محکوم کنند.

در چنین نظامی است که کسی چون دونالد ترامپ می تواند رئیس جمهور امریکا شود و فردی چون «زه هوفر» وزیر کشور آلمان شود.

آقای توسک شما اشتباه می کنید: این نظام جهانی باید ویران شود!

.

https://www.jungewelt.de/artikel/336116.globale-weltordnung.html

 

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

دیدار پوتین و ترامپ پشت درهای بسته و دو نفره

دیدار پوتین و ترامپ

پشت درهای بسته و دو نفره

راشا تودی- ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،127،659

دیدار   ترامپ و پوتین رؤسای جمهور دو کشور امریکا و روسیه در هلسینکی که  با انتظاری  پر اضطراب همراه است، روز 16 ژوئیه ( امروز)   آغاز می شود. این نخستین دیدار دوجانبه  ترامپ با پوتین از آغاز دوران زمامداری اوست. این دیدار با  هراسی  مبهم همراه است، آیا حاصل این دیدار نظامی نوین برای جهان ببار خواهد آورد؟

این دیدار تشابهی با کنفرانس «یالتا» درسال 1945 دارد که در آن فرانکلین روزولت، وینستون چرچیل و ژوزف استالین در شبه جزیره زیبای کریمه گرد هم آمدند.

پیش از دیدار ترامپ و پوتین، این احتمال پیش بینی شده که امریکا  ادغام دوباره کریمه در فدراسیون روسیه را برسمیت بشناسد.

 در همان حال که پرزیدنت ترامپ  نخواست این احتمال را رد کند، سخنگوی کاخ سفید شتابزه به میدان آمد تا تاکید کند که این احتمال حتما رخ نخواهد داد. واکنش رسانه ها نیز در این مورد تقریبا  واکنشی عصبی بود. بلومبرگ حتی تا آنجا پیش رفت که پرسید آیا رئیس جمهور اصلا مجاز هست که » الحاق» – را برسمیت بشناسد، که اشاره ایست بر الحاق دولت اتریش به امپراتوری دویچه رایش (آلمان هیتلری.م) در سال 1938.

عنوان مقاله واشنگتن پست در این مورد چنین بود » ترامپ و پوتین در کنار هم هستند».

استدلال مقاله بر این مبنا قرار داشت که روسیه شبه جزیره کریمه را با یک دلیل ساده به خود ملحق ساخت  و آن این بود که  اکثر مردم ساکن کریمه به روسی حرف می زنند.

واشنگتن پست در واقع حرف ترامپ را در کنفرانس جی 7  با شرکت سران کشورهای هفتگانه در کانادا تکر ار کرد که گفت » چون مردم کریمه روسی حرف می زنند».

پس از طرح این مقدمه این نتیجه گرفته می شود که براساس این فکر هرجا که اقلیتی  یا اکثریتی  روسی صحبت کنند روسیه می تواند ادعای مالکیت آنرا داشته باشد. مثلا در برایتون بیچ ،  منطقه‌ای  از شهر نیویورک در بخش بروکلین ، یا حتی اسرائیل؟ این  حرف و سخن ها از انباشته های قدیمی در کشوی تبلیغاتی امریکائی ها و برخی از اروپائی هاست که  روسها را متهم می سازند به این که می خواهند به  عظمت امپراتوری قدیم باز گردند.

از این حرف ها که بگذریم اگر اقدامات رئیس جمهور امریکا را بانگاهی ژرف نگر مورد مداقه قرار دهیم مشاهده می کنیم که دکترین «امریکا اول» او را سواحل شرقی امریکا رد کرده است، زیرا سنگپایه ثروت سرمایه داری آنها را نشانه گرفته است.

فقط بعنوان  چند نمونه ، مخالفت صریح او با قراردادهای بین المللی و سازمان هائی چون جی 7 و جی 8 آنهائی را که در روند جهانی شدن برنده شده اند بشدت نگران کرده است. برای سنت شکنی هائی که در عرصه سیاست خارجی می کند. ظاهرا چنین بنظر می رسد که او  تصویر دیوگونه ای  را که با گذشت سالها  از دشمنی شیطان صفت ساخته  و پرداخته شده است  یک شبه دور می اندازد و   دیواری  روانی را که عبور ناپذیر بوده با خاک یکسان می کند، بعنوان مثال می توان به نمونه  کره شمالی اشاره کرد.

در عین حال، با خروج از قراردادی که با دشواری زیاد با ایران منعقد  شده است، باعث می شود تا اروپائی ها احساس کنند که او واقعا اهمیتی برای آنها قائل نیست.

اماکار به اینجا تمام نمی شود، اوموسسات و دولت ها را مجبور می سازد تا به داد و ستد های خود با ایران پایان دهند، هرچند که این عمل کاملا با علائق ملی آنها در تضاد است.

بنا به گفته ترامپ اینک هنگام آن رسیده که اروپا باردیگر  بالغ گردد و مسئولیت های بیشتری  بپذیرد، اما، در عین حال، کشورهای اروپائی باید به این یا آن شکل،  به امریکا وابسته بمانند،موضوعی که در نفس خود  تناقضی است آشکار.

ترامپ ، اوپک، سازمان کشورهای تولید کننده نفت را مورد حمله قرار می دهد، به همان شدتی که قبلا  قرار داد های تجارت آزاد » تی تی آی پی» و تی تی پی » و قرار داد بسیار با اهمیت پاریس برای محیط زیست را مورد حمله قرار داده بود.

در پس همه این اقدامات یک هدف  قراردارد و آن عبارتست از  وابسته کردن سرمایه ها و خدمات تولیدی به امریکا، بعبارت دیگر بازگرداندن آنها به امریکا.

دونالد ترامپ، زمینه ها را در خاورمیانه ، بوضوح مشخص ساخته است. ایران چون گذشته مظهر همه بدی هاست، که باید با تمام امکانات با آن جنگید. ولی این جنگ نه بدست امریکا بلکه باید بدست  اسرائیل و عربستان سعودی صورت گیرد.

این استراتژی عمده در منطقه است و هر اقدام دیگری  که در منطقه روی می دهد باید در جهت به ثمر رساندن این  استراتژی باشد. در این مورد نیز خواست های واشنگتن و بروکسل بکلی از هم  دور می شوند، زیرا اروپائی ها   سالهاست که برای کاستن از تشنج ها در منطقه با  ترمز دستی نیم کشیده حرکت می کنند.  در مورد چالش 100 ساله فلسطین یا اشغال عراق در سال 2003، همه جا  حسن نیت اروپائی ها  قابل تشخیص است، ولی حسن نیتی که فاقد قدرت اجرائی باشد دردی از منطقه دوا نخواهد کرد.

قرار است در  ملاقات امروز، 16 ژوئیه در هلسینکی،  فقط  ترامپ و پوتین  حضور داشته باشند.

ترامپ، رئیس جمهورکنونی امریکا، مردی که لقب قدرتمندترین مرد جهان به او داده شده است،  میل دارد هنگام گفتگو با پوتین تنها باشد..

به همین دلیل یک هیئت نمایندگی مرکب از  هفت سناتور جمهوریخواه، به مسکو و سن پترزبورگ سفر کرده اند تا در باره موضوعات مورد بحث  در آن دیدار تحقیق کنند.

وحشت از دیدار رؤسای جمهور دو کشوری که در کنار چین قدرتمند ترین کشورهای جهان هستند، و تصمیماتی که می توانند در هلسینکی اتخاذ کنند، در بسیاری از پایتخت های جهان احساس میشود.

 

https://deutsch.rt.com/international/72970-angst-vor-neuen-weltordnung/

 

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید

 

کره شمالی تسلیم سیاست گانگستری ترامپ نخواهد شد


کره شمالی تسلیم سیاست

گانگستری ترامپ نخواهد شد

راشا تودی : ترجمه رضا نافعی

آمار سایت تا کنون4،123،984

مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا پس از بازگشت از گفتگو در باره برنامه اتمی کره شمالی، روز یکشنبه در توکیو واکنش تند کره شمالی را رد کرد و گفت من دقیقا از آنچه روی داد باخبر هستم. وقتی ما در باره حدود و ثغور خلع سلاح اتمی کره شمالی صحبت کردیم مخالفتی صورت نگرفت».

وزارت خارجه کره شمالی، روز شنبه نماینده امریکا را به داشتن «تفکری گانگستر گونه» متهم ساخت و  گفت و گو ها را » نگران کننده» توصیف کرد.

روز شنبه مذاکره کننده امریکائی، جمهوری دموکراتیک خلق کره را  تحت فشار یک جانبه قرارداد تا آن را به  خلع سلاح اتمی مجبور سازد. رفتار نمایندگان امریکا تاسف برانگیز بود.

مایک پمپئو  در توکیو  تاکید کرد که  اگر طرح چنین خواست هائی گانگستر مابانه باشد پس تمام جهان گانگستر است، مصوبه شورای امنیت سازمان ملل که با اتفاق آرا به تصویب رسیده  هدف را مشخص ساخته است».

پرفسور میکل خوسودوفسکی در نشریه گلوبال ریسرچ تفسیری بر این خبر نوشته که ما با اندکی اختصار نکات اساسی آن را منعکس می کنیم:

پیونگ یانگ  با وزیر خارجه امریکا مذاکره می کند (کسی که قبلا رئیس سیا بوده است). کسی که ضمن صحبت در حاشیه ( البته با رعایت احترام) اعلام کرده که کیم یونگ –اون در فهرست سیا از جمله کسانی بوده که باید  ترور شوند.

جای شگفتی نیست که پیونگ یانگ دولت ترامپ را پس از رفتن پمپئو متهم ساخت به طرح خواست های یک جانبه و گانگستر ماب برای خلع سلاح اتمی کره شمالی. که البته توصیفی است بسیار ملایمتر از واقعیت.

به احتمال زیاد اطلاعیه جمهوری دموکراتیک خلق کره واکنشی است  در برابر خواست هائی که مایک پمپئو هنگام حضور در پیونگ یانگ، پشت در های بسته، مطرح کرده است.  آنچه وزارت خارجه جمهوری دموکراتیک خلق کره اعلام کرده چنین است:

.

ایالات متحده امریکا به روح حاکم بر نشست ماه گذشته میان رئیس جمهور دونالد ترامپ و رهبر کره شمالی کیم جونگ یون خیانت کرد و خواست های یک جانبه ای  را مطرح ساخت که کره شمالی خلع سلاح کامل اتمی، اثبات قابل آزمون و بازگشت ناپذیر آن را بپذیرد».

«انتظار ما آن بود که نماینده امریکا با اقداماتی  مثبت برای اعتماد سازی و هماهنک با روح حاکم بر مذاکرات کره شمالی – امریکا برای مذاکره بیاید. در پی ملاقات سران (ما) در این اندیشه بودیم چیزی عرضه کنیم که با آن هماهنگ باشد».

کوتاه ترین راه برای خلع سلاح اتمی شبه جزیره کره دور شدن دلیرانه از شیوه های ناکارآمد گذشته ، جستجوی رویکردهای نوین برای حل مشکلات و حل مسائل بر پایه اعتماد همزمان ومرحله به مرحله است.

پمپئو ضمن صحبت اشاره داشت به این که کره شمالی برای داشتن مناسبات بهتر با امریکا  میبایستی مدل» معجزه ویتنام» را انتخاب کند.

» گلوبال ریسرچ » می نویسد برای آن که  رویدادها را فراموش نکنیم یاد آوری این نکات ضروری است در سال 1993 هانوی برای آن که امریکا به محاصره اقتصادی آن کشور پایان دهد تبدیل شد به کشور تازه ای برای تامین نیروی کار ارزان برای اقتصاد جهانی، مقروض و فقیر، بگذریم از » تغییر رژیم» و انعقاد یک قرار داد همکاری نظامی با امریکا علیه چین (تحقیقات میدانی نویسنده در سال 1991 و سال 1994):

ویتنام هیچگاه از امریکا برای بمباران های وسیع و سنگین، برای قربانیان بی شمار و ویرانی ها ببار آمده از امریکا  خسارت جنگی در یافت نکرد، ولی در توافقی که در سال 1993 در پاریس صورت گرفت هانوی ملزم به پرداخت  بدهی های رژیم  ساقط شدۀ ژنرال تیو در سایگون  شد، یعنی پرداخت  هزینه های جنگی  واشنگتن را بعهده گرفت.

افزون بر این ها پیش شرط لغو تحریم های اقتصادی  ایالات متحده امریکا تصویب اصلاحات جامع اقتصاد کلان ویتنام تحت نظارت موسسات برتون وودز بود.

این اصلاحات بازار آزاد اکنون دکترین رسمی حزب کمونیست را تشکیل می دهد. با عادی سازی روابط دیپلماتیک با واشنگتن در سال 1994، اشاره به نقش وحشیانه آمریکا در جنگ ویتنام  دیگر منسوخ و نامناسب  است  و روز به روز بیشتر بر کهنه شدن آن تکیه می شود.

از عامل نارنجی، بمب های خوشه ای، بمب های ناپالم، بمب های شیمیائی مسموم کننده دیگرسخنی در میان نیست: مرحله تازه ای از تخریب اقتصادی و اجتماعی آغاز شده است.

دست آوردهای مبارزات پیشین و تلاش های یک ملت با یک چرخش قلم محو می شود و همچنین مقررات مربوط به بدهی ها و تعدیل های ساختاری طلبکارهای بین المللی پس از جنگ ویتنام و شکلهای بازگشت بی خشنونت به استعمار و فقر که  برمعیشت میلیون ها نفر تاثیر می گذارد تثبیت می شود.

» معجزه ویتنام» پیام پمپئو به پیونگ یانگ است، همراه با تهدید به تجاوزات نظامی، پذیرفتن نئو لیبرالیسم » داروی مرگبار اقتصادی»  صندوق بیت المللی پول، فراموش کردن جنایات جنگی امریکا، کنار نهادن برنامه های اجتماعی، خصوصی سازی و باز کردن در های کشور بروی سرمایه گذاران خارجی.

آنوقت امریکا به تو کمک خواهد کرد. همزمان با همه این ها نام کیم نیز در» فهرست قتل های سیا» باقی خواهد ماند.

 

https://deutsch.rt.com/newsticker/72605-us-aussenminister-mike-pompeo-reist-nach-gespraechen-in-nordkorea-nach-japan-weiter/

https://t.me/siteaayandema به تلگرام آینده ما بپیوندید