بورس ها نگران آینده اند


جنگ خانگی اروپا را تهدید می کند

اوباما پیشنهاد مذاکرات چهارجانبه آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا را به صدراعظم آلمان کرده

Duell der Titanen

اشپیگل10.05.10- ترجمه رضا نافعی

…هیچ کس نمی داند که آیا پرتغال و اسپانیا هم  به دره سقوط خواهند کرد؟ اگرسقوط کردند، چه کسی به آنها کمک خواهد کرد؟

ازاعتبار آلمان نیز سرانجام کاسته خواهد شد. در این حالت آژانس های قیمت گذاری فرمان سرکوب را صادر خواهند کرد، همانگونه که در مورد یونان، اسپانیا  و پرتغال کردند.

دور تا دور آلمان را کشورهائی گرفته اند که تلو تلو می خورند. آیا آنها وضع آلمان را نیز بحرانی خواهند کرد و  با خود به اعماق دره خواهند برد؟ در شرایطی بسر می بریم که هیچکس پاسخی ندارد. گرچه اندک اندک همه چیز قابل تصور می شود. از این رو پیوسته این پرسش مطرح می است: اروپا  –  و در نهایت آلمان – چند یونان را می تواند تحمل کند؟

…برج بلند بدهی ها لرزان است و اگر این برج فروریزد، سالهای تلخی در انتظار قاره اروپا خواهد بود. در حال حاضر صنعت پولی کشورهای اتحادیه اروپا را سخت زیر نظر گرفته است. این  صنعت گذشت ندارد. هر لغت که از دهان یک سیاستمدار برجسته  در بیآید  با ترازوی زر سنج وزن می شود و تبدیل به سیلی از پول می گردد که سیاستمداران  را مجبور باتخاذ تصمیمات تازه می کند.

آنچه اینک روی می دهد یک جنگ (دوئل) رو در روست و مشاهده می شود که سیاست به تجهیزات چندان کار آمدی مجهز نیست. صنعت پول  منطق خود را دنبال می کند: کسب حداکثر سود با حد اکثر ایمنی. سیاستمداران نظرات متضاد خود را تعدیل و با هم سازش می کنند، اما این سازش اکثرا برای حل مسائل کافی نیست.

صحبت فقط  بر سر این نیست که میزان رشد اقتصادی چقدر می تواند باشد. صحبت بر سر پروژه سیاسی اروپاست، مسئله بهم پوستگی قاره ای  است که 70 سال پیش صحنۀ یک  جنگ تام و تمام بود. آنچه در خطر است وحدت اروپا و بدنبال آن اهمیت اروپا درجهان است، در جهانی که فقط بازیگران بزرگ و آنها که مجهز به سلاحهای اتمی هستند، صاحب نفوذند. اینست معنای جنگ خدایان، جنگ دولت ها  با صنعت پول…

بازارهای مالی باور ندارند که طرح نجاتی که اروپائی ها و صندوق بین المللی پول در پیش دارند با موفقیت همراه خواهد شد. طبق این طرح یونان باید با در پیش گرفتن صرفه جوئی اساسی بودجه کشور را چنان متوازن سازد که سه سال بعد بتواند با گرفتن قرضه از بازار بین المللی پول روی پای خود بایستد.

ولی یک کشور چقدر می تواند صرفه جوئی کند که هم بازار داخلی اش از کار نیفتد و هم از بحران درآمده و دولتش لطمه نخورد؟ آیا یک دولت می تواند چنین برنامه ای را به اجرا بگذارد، بی آن که  مردم در خیابان ها سنگر نبندند؟

وحشت از آغاز برخورد هائی شبیه به جنگ داخلی در اروپا، بورس ها را بشدت نگران کرده است.

روز پنجشنبه Dow Jones  فهرست بورس نمای آمریکا نزدیک به هزار واحد از دست داد و چنان سقوطی کرد که در تاریخ وال استریت بی سابقه بود. بورس ها در سراسر جهان نگران هستند و علتش هم ترس از پیدایش یک  بحران تازه مالی نظیر سپتامبر 2008 است. آتشی که اینک یونان را در گرفته ممکن است  بدیگر کشورهای اتحادیه اروپا هم سرایت کند…

«یورگ کرمر» کارشناس اقتصادی «کومرس بانک» آلمان در تحلیل اوضاع می گوید: «وای بر آن روزی که اسپانیا و ایتالیا بلرزه در آیند. در این حالت بیم آن می رود که بحران به دیگر کشورهای حوزۀ یورو هم سرایت کند. در آنصورت بحران  و احتمالا بسته های کمکی ابعاد دیگر پیدا می کنند. پرتغال باید  برای 126 میلیارد یورو بهره بپردازد و بدهی دولتی اسپانیا به 560 میلیارد بالغ می گردد که تقریبا دوبرابر بدهی یونان است. بدهی ایتالیا 1،8 بلیون است.

چرا نباید یونان، اسپانیا و پرتقال را بحال خود رها کرد تا ورشکست شوند؟ آیا چنین راه حلی این حسن را ندارد که در دراز مدت  اتحادیه تبدیل به هسته ای از چند کشور با پول با ثبات می شود؟»

برای آلمان مسئله جنگ یا صلح در اروپا مطرح نیست. اتحادیه اروپا یک واقعیت است. این اتحادیه وسیله ای است برای تامین علائق آلمان و اگر ضرورت ایجاب کند حتی با معارضه.

«فولکر پِرتس» رئیس بنیاد علم و سیاست می گوید «در گذشته آلمان هیچگاه علائق خود را بروشنی تعریف نکرده بود. امروز وضع تغییر کرده است . و این تفاوت زیادی با گذشته دارد».

دلیل تغییر نگرش آلمان به اروپا نیز این است که آلمان به اهداف اولیه خود دست یافته است. این کشور وحدت و استقلال   خود را باز یافته، گرداگردش را کشورهای دوست گرفته اند و کماکان نیرومند ترین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپاست و بقول «گراف لامسدورف»، نماینده حزب دموکرات آزاد در پارلمان اروپا، از لحاظ استراتژیک تثبیت شده است.

موافقت مردم آلمان با واحد پول یورو کاهش قابل ملاحظه ای یافته است. مردم سراسر آلمان معتقدند که ضرر یورو برا ی آنها بیش از سود آنست.

اروپا هنوز برای آلمان اهمیت حیاتی دارد. پرزیدنت اوباما به خانم مرکل تفهیم کرد که در آینده دیگر نمی خواهد مذاکرات دوجانبه زیادی با رهبران اروپائی داشته باشد. او پیشنهاد کرد مذاکرات چهارجانبه باشد. با شرکت آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا. مرکل هم موافقت کرد، که البته غیر ازاین کار دیگری هم نمیتوانست بکند.

برای اوباما  آلمان فقط بعنوان قدرت رهبری کننده در اروپا جالب است. مراودات با قدرت های بزرگ قدیم و جدید چین، روسیه، هند و برزیل برای  پرزیدنت  کافی است. اوباما  برای کشورهای اروپائی نه وقت دارد و نه حوصله. اوباما در همان آغاز بحران  یونان برای مرکل روشن ساخت که  موضوع مهم برای او وحدت اروپاست.

آمریکا دیگر، مثل دوران جنگ سرد ، برادر بزرگ آلمان نیست. آلمان تنها نیز بی اهمیت است. از اینروست که آلمان تنها بعنوان بخش مهم تر اروپا می تواند نقشی در جهان داشته باشد. اهمیت اقتصادی هم به آن افزوده می شود. در حدود 70 در صد از صادرات آلمان به کشورهای اروپائی فرستاده می شود که در آن تفاوت بهای ارزی وجود ندارد و از لحاظ حقوقی هم نسبتا مطمئن است. اما فراموش نباید کرد که اگر ارزهای فراوانی در اروپا رایج بود، کار بورس بازان آسان تر بود!

با توجه به این دلائل، سرنوشت آلمان به سرنوشت اروپا گره خورده است. صدراعظم مرکل باید یک رهبر اروپائی بماند چون آلمان بزرگ ترین کشور اتحادیه اروپاست. ولی آلمان نمی تواند اروپا را از بالا هدایت کند؛ چرا که هنوز زمان درازی از دوران نازی ها نگذشته است.

گرچه صلح میان کشورهای اروپائی تضمین شده است ولی در دوران های بحرانی پیشداوری های ملی بسرعت بیدار می شوند. از جمله در میان ما آلمان ها.  از این رو اروپا را فقط با نرمش میتوان مدیریت کرد، نرمتر از آنچه مرکل در این اواخر کرد.

9 پاسخ

  1. فریاد سبز

    دوست گرامی و هموطن عزیزآقای نافعی
    خسته نبا شید. مقاله ای بسیار خوب وحاوی اطلاعات ونکات مهمی که به نگرش ما به مسائل اروپا اثرمیگذارد. ایران وما ایرانیان دریک حباب بسرنمیبریم و اتفاقاتی که درکشورهای دیگر درحال به وقوغ پیوستن هستند روی ما – کشورما وجنبش سبزقطعا اثرخواهد گذاشت. این مقاله ومقاله قبلی تصویرخوبی ازاوضاع اجتماعی/اقتصادی/سیاسی اروپا ارائه میکند.
    با تشکر فراوان …ارادتمند
    فریاد

  2. دست شما درد نکند.نکته جالب و مغفول منبع بولهاست. در حالی که مردم کشورها حتی اروباییها در فقر بسر می برند و انواع و اقسام بحرانهای مالی زندگی را روز به روز بر انها سخت تر می کنند این مبلغهای نجومی از کجا جمع اوری شده که حالا به نجات دولتهای در حال بحران بکار میایند؟ متاسفانه بخاطر شرایط ایران و بر خوردهای دولت با مسایل و واکنش مخالف مردم به هر انچه دولت مردان می گو یند در جنبش ازادیخواهی مردم ایران در مورد بانک جهانی و صندوق بین المللی  بول بسیار کم کار صورت گرفته. اگر بتوانید مقالاتی در اینباره و منابع جمع اوری بولهای ب.ج و ص.ب بنویسید بسیار لازم و مفید خواهد بود. ممنونم. برقرار باشید

  3. خواننده پیک نت

    نکات جالبی در مقاله بود ولی مثل همه مقالات نشریات جنجالی سروته مقاله معلوم نیست. البته شیوه نگارش آلمانها شاید همینطور باشدولی ما دوست داریم مقالات عمق و مفهوم بیشتری داشته باشند. شاید اگربهتر ادیت میشد و جای پاراگرافها را جابجا میکردید بهتر متوجه میشدیم. منظور از آزانس های قیمت گذاری یا صنعت پولی کدام بنگاههای اقتصادی است.متوجه نشدیم منظورنویسنده از این مقاله نگرانی از جنگ در اروپا بود یا نقش آلمان در اروپا چون در پایان مقاله که ایشان صلح در اروپا را تضمین میکنند.

  4. آقای رضا عزیز ، مطلب بسیار جالبی بود که ترجمه کردید .در شرایط حاضر نیاز جدی به این مطالب است .سپاس
    http://www.ftd.de/politik/deutschland/:angeschlagener-finanzminister-schaeuble-muss-wieder-in-klinik/50113061.html

  5. نمیدانم چرا این دروقها را سرهم بندی میکنید

  6. همین سوال را بفرستید برای مجله اشپیگل ، ولی اگر خواستید بفارسی برایشان بنویسید » دروغ » را با » غ » بنویسید نه با قاف.

بیان دیدگاه