کره شمالی بهانه است، محاصره چین هدف آمریکاست


کره شمالی بهانه است

محاصره چین، هدف امریکاست

یونگه ولت ـ ترجمه رضا نافعی

Jim Steinberg  دیپلمات بلند پایه آمریکائی سال گذشته گفت » پرسش بزرگ دوران ما » این است که چین می خواهد در آینده چه نقشی در جهان ایفا کند؟  صلح و رفاه جهان در گرو خواست چین و راهی است که در پیش خواهد گرفت.

این سخن موضع دوگانه هیئت حاکمه آمریکا را نسبت به جمهوری توده ای چین و آنچه در آنجا می گذرد به خوبی روشن می سازد.

در یک سو کنسرن های بزرگ آمریکا و لابی های آنها قرار دارند، که از انبوه کالای های وارداتی از چین سود می برند. این ها علاقه ای به در گیری با چین ندارند. افزون بر این، درگیری سبب می گردد که میلیاردها سرمایه گذاری آنها در شعبات پرشمارشان در چین به خطر افتد. هم اکنون میلیونها کارگر چینی، با دستمزدی بسیار کم، برای بازار آمریکا تولید می کنند. استدلال رؤسای کنسرن ها این است که امروز چین چنان در اقتصاد جهانی جا افتاده که حتی فکرش را هم نمی کند که اقتصاد جهانی را، با تهدید  و یا حتی جنگ به خطر اندازد.

تولید انبوه و داد و ستد برای چین رفاه بوجود آورده و صدها میلیون انسان را از زیر فشار  و ناتوانی اقتصادی به در آورده است. ذخیره ارزی دولت چین به 2650 میلیارد دلار رسیده است که خود این سبب گشته چین برای همه جهان کشوری قابل احترام  و مورد ستایش باشد. پرسش این است که چرا چین باید نظامی را سرنگون سازد که تا این حد به آن خدمت کرده است؟  برعکس ، پکن  با کارهای خود، مثلا کمک به حفظ ارزش دلار و یورو، ثابت کرده  است که بسیار علاقمند به ادامه مناسبات اقتصادی به آمریکا و اروپاست. اگر بازرگانی خارجی چین غیرممکن گردد، میلیونها کارگرِ بیکار و فاقد آینده به خیابانها رانده خواهند شد و این خود می تواند آرامش و ثبات کشور و همچنین رهبری حزب کمونیست چین را در برابر سؤال قرار دهد.

ولی اینطور که به چشم می خورد، مخالفان پکن هم درست خواهان همین هستند. از منظر اینها چین و  «آمریکا » محکوم به دشمنی با یکدیگرند. بنظر آنها وقتی قدرت اقتصادی و نظامی چین بیشتر شود، توقعاتش هم بیشتر خواهد شد و خواستار آن خواهد شد که نظمی جهانی، مطابق میل خود بوجود آورد.  صبر و تحمل چین هم  حد ومرزی دارد. نشان آن هم آخرین خبر از محافل نظامی آمریکاست که روزنامه فایننشال تایمز آلمان، روز چهارشنبه منتشر کرد. به گفتۀ  دریادار رابرت ویلارد، سرفرمانده نیروهای نظامی آمریکا در اقیانوس آرام، گویا  چین یک راکت  ناوشکن تولید کرده که با این سلاح  حفظ برتری نظامی آمریکا را با خطر مواجه ساخته است:  این راکت بالیستیک که  آماده بهره برداری هم هست می تواند ناوهای هواپیما بر آمریکا را مستقیما مورد حمله قرار دهد. یعنی    ناوهائی را که آمریکا بوسیله آن می تواند قدرت خود را در هر نقطه جهان که بخواهد مستقر سازد.   فایناشال تایمز با نقل غیر مستقیم از قول رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا می نویسد: اینک باید در باره تغییر شیوه بهره برداری از  ناو های هواپیما بر فکر کرد.

در کنگره آمریکا نیز یک اتحاد نامقدس بین ناسونالیست های جمهوریخواه و دموکرات های نزدیک به اتحادیه ها بوجود آمده است. دموکرات ها چین را متهم می کنند به این که با بازی های غیر مجاز ارزی سبب بیکاری در آمریکا می گردد و در واقع چین مسئول بیکاری شدید در آمریکا  است. گرچه این استدلال بهانه ایست برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، ولی در افکار عمومی آمریکا بشدت انعکاس می یابد. گوئی فراموش می شود که پیروی کنسرن های آمریکائی از استراتژی  نئولیبرال در اقتصاد و انتقال مشاغل پرخرج از آمریکا به چین، که سطح دستمزد های آن پائین است، بدون حمایت و موافقت مقامات و ارگان های سیاسی  هرگز نمی توانست عملی گردد.

از نظرجمهوریخواهان، جمهوری توده ای چین، یک مسئله استراتژیک است، زیرا بدرستی بیم آن دارند که یک چین نیرومند تر، فقط بم دلیل موجودیتش، بر نقشی که آمریکا تاکنون عنوان  رهبر داشته است، خط بطلان بکشد. برای مقابلۀ بموقع با این «خطر»، مخالفان چین با فشار خواستار «بازگشت» آمریکا به حوزه اقیانوس آرام هستند، تا دامنه نفوذ رقیب را محدود کنند.

چین در کنفرانس جی 20 بجای آن که نقش رهبری آمریکا را بپذیرد، بعنوان وکیل مدافع، به دفاع از علائق کشورهای جهان سوم پرداخت. پکن تاکنون چندین بار، علنا  از سیاست مالی آمریکا  انتقاد کرده است، بویژه سیاست بانک مرکزی آمریکا برای افزایش حجم پول (معروف به «چاپ اسکناس») را که نظام ارزی جهان را متزلزل می کند، مورد انتقاد قرار داده است.

اعتماد بنفس تا این درجه برای آمریکا پذیرفتنی نیست. پنتاگون هیچگاه خصومت ضمنی خود با چین را پنهان نکرده است. آنچه تازه است این است که حالا وزارت خارجه آمریکا، که کلینتون در رأس آن قرار دارد نیز به صف آنهائی  پیوسته که خواستار رویاروئی هستند.

در حال حاضر کلینتون از هیچ فرصتی، برای تحریک چین نمی گذرد، مثلا در همین اواخر در کنفرانس «آسِ آن»  در هانوی او به بهانۀ نگرانی در بارۀ آزادی کشتیرانی، به دخالت در بگو مگو های چند ده سالۀ  چین با کشورهای همجوار با دریای جنوبی چین پرداخت، که این عمل او  سخت موجب عصبانیت چین شد. موضوع مورد اختلاف میان این کشور ها، حق مالکیت صدها جزیره غیر مسکون است که حدس زده می شود در بعضی از آنها معادن مهمی از نفت و گاز وجود دارد. گرچه این امر اصلا ربطی به آمریکا ندارد، ولی واشنگتن تلاش می کند تا مسئله را تبدیل به یک مسئله بین المللی کند تا بتواند در بارۀ آن  حق اظهار نظر پیدا کند و درعین حال بعضی از کشورها را مانند ویتنام به مخالفت با چین برانگیزد ــ که در این زمینه موفقیت هائی هم داشته است. واشنگتن  با شدت و حدت تمام در کار ایجاد یک اتحادیه تازه با شرکت ژاپن و کره جنوبی است. ظاهرا وظیفه این اتحادیه مقابله با خطر کره شمالی است. ولی در واقع باید آنرا بخشی از استراتژی جدید آمریکا برای محدود ساختن گسترش نفوذ چین دانست. کشورهائی چون  هند و اندونزی نیز که پرزیدنت اوباما در سفر اخیر خود به آسیا توجه خاصی به آنها معطوف داشت، باید به این اتحادیه بپیوندند.

http://www.jungewelt.de/2010/12-30/013.php

5 پاسخ

  1. سلام. همیشه این منطق سیاست امریکا بوده ا ست که به هر طریق ممکن اقایی و سروری خویش را بر جهان حفظ کند . برخی اوقات از راه جنگ مثل مورد ویتنام و در حال حاضر عراق، وگاهی از راه با پنبه سر بریدن مثل رابطه اش با هند که هم منافع اقتصادی وهم منافع سیاسی از جمله ( ساختن یک رقیب قدرتمند پر جمعیت برای مهار چین پرجمعیت )، سعی در بقای این سیادت جهانی داشته . این منطق جهان خوارگی او را وامیدارد هم از نیروی کار کارگر ارزان قیمت چینی و هندی استفاده کند و هم بقول ما ایرانیها زیر پای همان کارگران را خالی کند.
    نوشته جالبی بود با تشکر از شما اقای نافعی و با بهترین ارزوها برای شما در سال جدید میلادی .

  2. علی شیرازی

    با سلام

    واقعا دست شما درد نکند با این مقاله های خوب و عمیقی که ترجمه می کنیدو در اختیار ما قرار می دهید.
    باعث تغییر نگرش ما خوانندگان سایت شما نسبت به دنیا و سیاست می شود و درک عمیقتری پیدا می کنیم.

    متشکرم

  3. بیچاره ما که نه اقتصاد داریم نه قدرت نظامی به یک قدرت معنوی دلخوش بودیم که آنهم تو زرد در آمد

  4. با سلام و سپاس از این مقاله و سایر مقالاتی که برای روشنگری ترجمه می کنید . خواهشمند است در صورت امکا منابعی را در مورد شرایط فعل کشور کره شمالی معرفی کنید یا اگر در ترجمه های قبلی شما هست در دسترس قرار دهید یا بر بنده منت گذاشته و به آدرسم بفرستید .
    با تشکر – سیاوش

  5. با سلام
    برایتان فرستادم.

بیان دیدگاه