بایگانی‌های ماهانه: ژانویه 2010

دولت اسلامی ترکیه در جاده امپراطوری عثمانی

دولت اسلامی ترکیه در جاده امپراطوری عثمانی

برگرفته از :

یونگه ولت 14.01.2010

کارین لویکه فلد

برگردان:

رضا نافعی

در دیدار سعد حریری، نخست وزیر لبنان، از طیب اردوغان، همتای ترک خود، در آنکارا، هر دو زمامدار بشدت از اسرائیل انتقاد کردند. بویژه حملات هوائی اخیر اسرائیل به نوار غزه که در محاصره است، سخت مورد نکوهش قرار گرفت ،از پرواز جت ها و همچنین هواپیما های بی سر نشین اسرائیل بر فراز جنوب لبنان نیزانتقاد شد. حریری در آنکارا گفت :»تروریسم حملات اسرائیل به لبنان  آست».  آخرین بار در روز دوشنبه، هنگامی که جت های جنگنده اسرائیل ، با نقض قطعنامه 1701 سازمان ملل، با پرواز در ارتفاع کم، بر فراز خاک لبنان به پرواز در آمدند توپخانه ضدهوائی لبنان بسوی آنها آتش گشود. اسرائیل تقریبا هر روز به فضای هوائی لبنان تجاوز می کند و در پاسخ به انتقاد به این تجاوز گفته می شود برای نظارت بر » قاچاق وسیع اسلحه برای حزب الله » است .

ترکیه که زمانی همپیمان نزدیک اسرائیل در منطقه بود، از زمان جنگ غزه در 2008/2009سیاست خود را در قبال اسرائیل بگونه ای چشمگیر تغییر داده است. اردوغان در رابطه با مشارکت و همکاری تر کیه با لبنان گفت در باره تجاوز به فضای هوائی لبنان ترکیه » هرگز سکوت نخواهد کرد».  اسرائیل به قطعنامه های سازمان ملل بی اعتناء است  و » هر کار دلش بخواهد می کند » این امر برای ترکیه قابل پذیرش نیست. افزون بر این، اردوغان از5 کشور عضو شورای امنیت و آلمان انتقاد کرد که ایران را بدلیل برنامه اتمی اش زیر فشار قرار می دهند و با سکوت در مورد  سلاح های اتمی اسرائیل ، آنرا تحمل می کنند.  اردوغان گفت زیر پا گذاشتن عدالت در خاور میانه   مسائل را بیشتر خواهد کرد » «ایجاد  آشوب در خاور میانه  یعنی ایجاد آشوب در جهان  «.

سفر حریری به آنکارا مؤید کوشش آنکارا برای ایجاد مناسبات نزدیک با کشورهای عربی است. در این دیدار حریری و اردوغان قرار دادهائی در زمینه حمل و نقل و بخش انرژی و کشاورزی منقعد ساختند. ترکیه ازین پس، برای پایان بخشیدن به کمبود مزمن نیرو در لبنان، برق و گاز در اختیار آن کشور خواهد گذاشت. ازین پس اتباع دوکشور برای سفر بکشور دیگر نیازی به ویزا نخواهند داشت. در عرصه نظامی نیز دو کشور ، در آینده ، با یکدیگر همکاری کنند . این تصمیم با انتقاد شدید اسرائیل روبرو شده است. روزنامه ژروزالم پست نوشت اینک اسرائیل قصد دارد با یک تهاجم دیپلماتیک با کمک نظامی به لبنان به مقابله برخیزد. زیرا کلیه سلاح هائی که به لبنان حمل شود » در اختیار حزب الله قرار خواهد گرفت که فرقی با ارتش لبنان ندارد «. اسرائیل نگرانی خود را از این امر به آمریکا ابراز داشته زیرا بنظر می رسد که آمریکا قصد دارد بتقاضای میشل سلیمان ، رئیس جمهور لبنان ، پاسخ مثبت دهد و در آینده برای تقویت قدرت دفاعی لبنان باین کشور کمک کند.

حزب الله لبنان، روز سه شنبه خبر هفته نامه شپیگل را بشدت رد کرد. شپیگل، از قول ماموران مبارزه با مواد مخدر آلمان ،ادعا کرده  بود که گویا حزب الله هزینه جنگ با اسرائیل را از طریق فروش کوکائین در اروپا تامین می کند . حزب الله در موضع گیری در برابر شپیگل اعلام کرده که » مسئولیت اخلاقی وحقوقی » انتشار این خبر نادرست بعهده شپیگل است . این هفته نامه نباید خود را تبدیل به ابزار بی ارزشی در دست اسرائیل سازد و  روی » جنایات آن در لبنان و فلسطین » خاک بپاشد.

باز گشت با دست خالی

مصاحبه یک روزنامه آلمانی با «ولی نصر»

زمزمه های ایرانی

«ولی نصر»، زیر گوش اوباما

ترجمه عسگر داوودی

یک روزنامه آلمانی بنام «زود دویچه تسایتونگ» با «ولی نصر» مشاور اوباما درکاخ سفید گفتگو کرده است. این نشریه می نویسد که ولی نصر از یکسال پیش مشاور اوباماست. ولی نصر، پسر دکتر حسین نصر، استاد  فلسفه اسلامی و رئیس بنیاد فلسفه اسلامی در زمان شاه است که بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی شاگردان کلاس های درس او بوده اند و همچنان با او در ارتباط اند. حتی بارها صحبت از سفرهای او به ایران و احتمال ماندگار شدن وی در ایران مطرح بوده است. آنچه را می خوانید ترجمه مصاحبه ایست که با ولی نصر انجام شده است.

«ولی نصر» کارشناس امور خاور نزدیک، روابط متقابل اقتصادی کشورهای اسلامی با کشورهای غرب را بررسی می کند. او را کارشناس علوم سیاسی  و از جمله ایران شناس بنام آمریکا معرفی می کنند. او اکنون یک سال است که مشاور «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا است. ” بنظر ” ولی نصر”  طبقه متوسط جامعه موتور جنبش اصلاحی در ایران است.

زود دویچه تسایتونگ: شما در کتاب خود   ”Forces of Fortune”طبقه متوسط جدید جوامعی چون ترکیه، دوبی و دیگر کشور های منطقه را مورد بررسی قرار داده اید و بر این باور هستید که این طبقه درتغییرات اصلاحی جوامع خود نقش بسزائی دارد. سوال مشخص این است که آیا شما ناآرامی های کنونی در جمهوری اسلامی را، که همچنان ادامه دارد، نیز شورش همین قشر نوین می دانید؟

ولی نصر: ریشه جنبش اصلاح طلبی  ایران  در عروج همین طبقه متوسط است که از اواخر دهه 1980آغاز بالیدن کرد.

این طبقه متوسط پس از روند خصوصی سازی و اصلاحات اقتصادی که، پس از جنگ ایران و عراق صورت گرفت، پدید آمد. این قشر متوسط همگام با رشد خود و نیز کسب رفاه بیشتر، خواستار افزایش آزادی های سیاسی، کاهش دخالت های دولتی، گسترش آزادی های اجتماعی و تقویت مبادلات با اقتصاد جهانی شد. لیبرالیزه شدن اقتصاد در ایران از بسیاری جهات به  طلب اصلاحات سیاسی کمک کرد. اصلاحات اقتصادی سبب نیرومند شدن عناصری با خواست های مدنی و باز تاباننده  ارزش ها  و توقعات قشر متوسط نوین گشت. قدرت و ضعف جنبش اصلاح طلب ایران  ارتباط مستقیم با رشد این قشر متوسط در دوران اخیر دارد، ولی این قشر هنوز  آن قدر رشد نیافته که بتواند پیروزی نهائی جنبش اصلاحات را تضمین کند.

زود دویچه: در گذشته، پدید آورنده قشر متوسط در خاور میانه، خود رژیم های حاکم بودند که در عین حال بر آن سلطه نیز داشتند. مثلا از طریق کارزار های سیاسی در نظام آموزشی یا از طریق تحمیل تغییرات فرهنگی. در کشور های این منطقه، تفاوت میان قشر متوسط نوین  با قشر متوسط پیشین، که گفتیم، چقدر است؟

نصر: قشر متوسط پیشین، بورژوازی، به معنی واقعی کلام نبود. از اینرو بازتاباننده نقش تاریخی بورژوازی، آنگونه که در غرب بود نیز نبود. قشر متوسطی که حکومت بوجود آورد، وابسته به حکومت است  و بهمین دلیل  نمی تواند  خود  تبدیل  به نیروی محرکه سیاسی برای نوسازی گردد. شهروند قشر متوسط، که در گذشته جوامع غرب را تغییر داد، امروز در پی آنست که جوامع کشور هائی را که در آستانه تحول قرار دارند متحول سازد، دست نشانده حکومت نیست، وابسته به بازار است. علائق آنها به توسعه اقتصاد جهانی گره خورده است و بیانگر آن فرهنگ و سیاستی هستند که در خدمت منافع اقتصادی آنان است. یک بوژوازی مستقل، یعنی  قشر شهروندان متوسط  که با اقتصاد جهانی همبسته است، دیروز  و امروز موتور پیشرفت، دموکراسی و اقتصاد بازار بوده وهست، این قشر هم خواستار ثبات است و  هم خواستار شکست ایده ئولوژی های تند رو.  با نگاهی به گذشته و نیز با توجه به نمونه های کنونی  می توانیم این سیر تکاملی را ببینیم. قشر متوسط پیشین  در خاور میانه قشری با منش سرمایه داری نبود، قشری بود ایستا. قشر متوسط  نوین در خاور میانه، پویا، با منش سرمایه داری و علاقمند به آزادی بازرگانی است.

”زود دویچه: بعنوان مثال، ایران چگونه می تواند در بافت اقتصاد جهانی جای گیرد؟

نصر: نخستین گام برای ادغام شدن در بازار جهانی، انجام اصلاحات اقتصادی در داخل است. در رابطه با افزایش بازرگانی میان کشور های سهیم در بازار.  ترکیب این  دو عامل  اقتصاد کشور های مزبور را مجبور به تغییر می کند و رفاه رشد یابنده ،  هم این اقتصاد را و هم  آن قشری را که بیش از همه از آن بهرور می گردد به اقتصاد جهانی پیوند می دهد.  این پیوند اقتصادی  خواستار گسترش اصلاحات سیاسی است و کشورهای ذی ربط را بر آن می دارد تا علائق خود را  با علائق دیگر کشور های جهان  بر اساس قانونمداری و ارزش های ،،جهانی ، هماهنگ سازد .

زود دویچه: آیا شما،  با توجه به سیاست خارجی و دفاعی آمریکا  در سال های گذشته، خواستار آن هستید که  برای ادغام جهان اسلام، تکیه  بر فشار سیاسی و قدرت نظامی  کمتر باشد و در عوض راه ورود به بازار ها گشوده تر گردد؟

نصر: تغییر موازین اقتصادی، در دراز مدت، زمینه ای  برای حل مسائل جاری میان غرب و بخش بزرگی از جهان اسلام  بوجود می آورد. در دراز مدت، هنگامی که جو حاکم کنونی  بر مناسبات غرب و جهان اسلام که جو برخورد و سوءظن است، بر طرف گردد، باید با آنها مناسباتی برقرار سازیم مانند مناسباتی که  غرب با  آسیای شرقی  یا آمریکای لاتین  دارد. مقدمه آن گسترش مبادلات بازرگانی و ایجاد ارزش ها و علائق  اقتصادی مشترک و سهیم گشتن در بازار جهانی است.

زود دویچه: آنچه در حال حاضر بنظر می رسد ”مدل چین“، یعنی پیوند دادن آقتصاد آزاد با رهبری متمرکز، با جاذبه ای جهانی روبروست. آیا این مدل نمی تواند برای کشورهای اسلامی، بویژه برای برجستگان سیاسی آن جذاب تر باشد تا نظام غربی که شما توصیه می کنید؟ زیرا در این حالت ،  رژیم های منطقه  ، قدرتشان را از دست نمی دهند، موضوعی که باید بیش از هر چیز مورد توجه آنان باشد.

نصر: بی تردید ”مدل چین“  برای رژیم های متمرکز و همچنین کشورهائی که دیکتاتوری و اقتصاد دولتی بر آنها حاکم است از نوعی جذابیت برخوردار است. احتمالا همین ”مدل چینی” هم در دراز مدت در یک مرحله از تغییرات پویا بسوی یک اقتصاد دموکراتیک پیش خواهد رفت. آنچه در ارتباط با بحث در باره کشور های اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است نظام حکومتی نیست، بلکه این واقعیت است که حتی در چین هم بمحض آن که قشرمتوسط خود را در اقتصاد جهانی ادغام کرد، برخی از ارزش هائی را که مبتنی بر ارزش های عام جهانی هستند خواهد پذیرفت و منادی آن خواهد شد. بهر حال رشد قشر متوسط و ارتباط آن با اقتصاد جهانی، چه در یک نظام سیاسی اتوریتر چه در یک دموکراسی، در دراز مدت، به ثبات بیشتربین المللی  و کاهش تشنج خواهد انجامید.

زمین بازی سردار ها، زمین باز ی ما

پنجشنبه ۱۰ دى ۱۳۸۸

زمین بازی سردارها، زمین ما

بر گرفته از:

روز آنلاین

صحنه رد شدن ماشین نیروی انتظامی از روی یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا، لحظه ای از برابر چشمانم دور نمی شود. قلبم پر از نفرت و دهانم پر ازکلام هایی ست که مادر همیشه می گوید «آدم حسابی آنها را به زبان نمی آورد. » در اوج همین نفرت است که به کرات می شنوم «هویت جنبش سبز، مسالمت آمیز بودن است». و در تقابل این «نفرت» و این «هویت»، بر این یقین پا می فشارم که هیچ راهی برایمان باقی نمانده جز آنکه «نفرت» به نیرو بدل کنیم و بر «هویت» بیفزاییم؛ با آن «نفرت» می میریم و از اهداف انسانی خویش، دور می مانیم؛با این «هویت» می مانیم و هر روز، بزرگ تر و سبزتر می شویم.

می دانم سخت است، خیلی سخت، امااین را نیز می دانم که نفرت، دو سویه دارد. به جان دشمن می ریزد، آری، اما جان مارا نیز تلخ می کند. تاریخ و تجربه هم می گوید: زمین نفرت و خشونت، شوره زاریست که در آن رادان و نقدی و مرتضوی و احمدی نژاد می روید. تا این زمین را نخشکانیم، سبزی زندگی را نخواهیم دید.

می دانم و می دانیم آنچه امروز بر ما و میهن ما می رود، چنان تلخ است که هر روز بیش از روز پیش، سپردن خویش به خردرا دشوارتر می کند؛ اما این نیز می دانیم که این درست همان آتشی است که کودتا گران چشم انتظارش نشسته اند؛همان آتشی که هر روز به هزار دوز و کلک، هیمه بر آن می افزایند. یک روز با پاره کردن عکس آیت الله خمینی، یک روز با بر سر نیزه کردن قران، یک روزبا راه اندازی لشگر بی نام و نشان مزدوران… یک بازی غیرانسانی، که دو دوتا چهارتای ساده ای دارد: بر خشونت چنان بیفزا که مردمان را هوسی نباشد جزخزیدن به کنج خانه ها و در پیش گرفتن سکوت. آقایان می دانند در این بازی، برنده نهایی کسی ست که تا دندان مسلح است؛کسی که اخلاق ندارد، کسی که دل ندارد، کسی که دین ندارد، فاسدست، آتش است که اشگ کباب، شعله اش بیشتر می افروزد.

بازیگرعرصه خشونت، می تواند با قیافه ای مظلوم، آنچنان که سردار رادان بدان تظاهر کرد، با ماشین از روی تن نازک فرزندان ما بگذرد، می تواند تجاوز کند، می تواند جنازه بدزدد، می تواند مادری را که یک فرزند در گورستان دارد، به کشتن فرزند و فرزندان بعدی تهدید کند، می تواند شکنجه بدهد، می تواندهمسرنزدیک ترین رفیق و هم پیاله اش ـ سعید اسلامی ـ را به زیر اخیه بکشد، در همان حال که واجبی به خورد یاردیرین می دهد…. ما اما، در این بازی بازنده ایم. از خود بپرسیم کدام ما می توانیم جای این آقایان باشیم؟ کدام ما می توانیم جنازه ای را بدزدیم؟ ما کجا می توانیم بر اشگ مادر کیانوش آسا، چشم بر بندیم؟کدام ما می توانیم زندانبان باشیم همه عمر… اصلا اگر چنین بود که در این سو نیایستاده بودیم. هر که خر بود، پالانش می شدیم و هر چه در، دروازه اش. اگر این سوییم، معنای دیگرش آن است که نمی توانسته ایم در آن سو باشیم.

زمین بازی ما، زمین صلح است. در بازی صلح، این ماییم که با مظلومیت خویش و با پایمردی بر انسانی ترین خواسته های جهان، پیروز میدانیم. در فریاد «ولش کن، ولش کن» جهانی را به همدلی وامی داریم و نام ندای مامی شود، برترین نام جهان….

در این بازی، مجتبی و جنتی ویزدی و رادان و نقدی و مرتضوی و احمدی نژاد و طائب… بازنده اند؛همه تفنگ های جهان، اندازه دارد، مهر و دوستی و صلح و آدمیت اما نه. گلوله های آنها روزی به پایان می رسد و تک تیراندازنشان، خسته از پول هایی که می گیرند و نان هایی که به خون می خورند، روزی، اسلحه بر خاک خواهند افکند، مهر ما به میهن و آزادی اما پایان ندارد.

آقایان تنها خواهند ماند؛ما بسیار می شویم؛تکثیر می شویم. این درس تاریخ است. دیده ایم اینهارا؛نه ما، که همه جهان؛همه کپی های اصل و فرع آقایان. آقایانی که روزپاسخ گویی را پیش بینی می کنند و درست ازهمین رو، می خواهند مارا به زمین خودشان بکشند. به زمین جنایت، به زمین خشم، به زمین گلوله و نفرت. آنها می دانند در زمین آنها، ما را ضربتی بس، در زمین ما اما، آنان را دمی حیات هم زیاد. آقایان می دانند سلاح ما کارآترست، بی جهت نیست که همه توان خویش به کار بسته اند که سلاح صلح و مهربانی را از ما بگیرند.

ما نیزاز تاریخ آموخته ایم که سلاح گرانبهای خویش، در لحظه نفرت از مشتی سیری ناپذیر بی خرد، از دست واننهیم. گذشتگان ما کردند؛ توشه ای نیندوختند، ما کردیم، توشه ای حاصل مان نشد؛لیک فرزندان ما! سبزها! نداها، سهراب ها، همه می دانند که نباید چنین بکنند. می دانند در تابش آفتاب صلح و اندیشه است که لجنزارهاخشک می شوند؛ کرم ها به روی زمین می آیند و نابود می شوند.

آری؛جهان سبز خواهد شد به همت فرزندان صلح. فرزندانی که همه دلایل را برای خشم دارند، اما از خشم و نفرت خویش، ابزاری ساخته اند برای عبور از دل سنگ. کاش ما در جوانی آموخته بودیم که مثل شما سبز باشیم. کاش.

خانه تنگدستان

خانه تنگدستان

این مردم یمن هستند که باید هزینه تازه ترین

«جنگ با ترور»

را بپردازند

یونگه ولت:04.01.2010

کارین لویکه فلد

برگردان:

رضا نافعی

جمعیتی در حدود 24 میلیون نفر، با در آمد سرانه 660 یورو در ماه، صادرات نفت 24،5 میلیون بشکه در سال 2009،بیکاری وسیع، 100000هزار نفر آواره داخلی،140000نفر پناهنده آفریقائی، و 60 میلیون اسلحه کوچک. این یمن است. خانه تنگدستان جهان عرب، که در این روزها ، آمریکا و انگلیس کشف کرده اند، تازه ترین منطقه فعالیت ترویسم بین المللی است و قرار است در سال 2010 سیل پول و اسلحه بآن سرازیر گردد.

حکومت صنعا خوشحال است، زیرا پرزیدنت علی عبدالله صالح و کابینه او از ماهها پیش در بوق و کرنا می دمند که » گروه های تروریستی »    منبع خطری هستند که بدون کمک بین المللی نجات از دست آنها ممکن نیست. ابوبکر القیربی ، وزیر خارجه یمن ، در مصاحبه ای با بی بی سی گفت یمن میتواند از عهده القاعده برآید و مصمم به اینکار نیز هست ولی به حمایت بیشتری نیاز دارد بویژه به هلیکوپتر. وزیر خارجه یمن در ماه ژانویه به واشنگتن خواهد رفت. صالح و حکومت او جنبش حوتی در شمال غربی و مخالفان دولت در جنوب یمن را متهم بداشتن » اهداف تروریستی » می کنند. در ماه مه 2009 صالح هشدار داد که یمن هم می تواند چون سومالی و عراق تکه تکه شود. از یک سال پیش سازمان های اطلاعاتی آمریکا و احتمالا دیگر سازمانهای اطلاعاتی به پشتیبانی از او روی آورده و رسانه ها و عرصه های سیاسی را با » اخبار » مناسب تغذیه می کنند.

شوقی القوادخی ، از حزب اقلیت JMPتصمیم آمریکا و انگلیس را مبنی اعزام نیرو های ویژه به یمن برای مقابله با القاعده مورد انتقاد قرار داد وگفت: اگر نیروهای آمریکا پا به یمن بگذارند » همۀ مردم یمن به القاعده خواهند پیوست «. مردم یمن از اعمال آمریکا  در عراق و پاکستان و عواقب آن بشدت سر خورده اند  و بگفته  شوقی اگر آمریکا به یمن بیاید بزرگترین خدمت را به القاعده کرده است. امروز پارلمان یمن » ضعیف ترین بنیاد » است  و حکومت ، در مورد مسائل امنیتی ، یا پارلمان را ببازی نمی گیرد و یا خود راسا تصمیم می گیرد. شوقی می گوید : » ما نه می دانیم در شمال چه می گذرد ، نه می دانیم در جنوب چه خبر است».

فقر و کم آبی ، بیکاری و پایمال کردن حقوق اجتماعی موضوعاتی نیستند که برای حکومت اهمیت داشته باشند. خانم نادیا السکاف ، سردبیر یمن تایمز، که نمی توان گفت به القاعده حسن نظر دارد ، در تفسیری نوشت : چرا پرزیدنت صالح افزون بر جنگ های شمال و جنوب حالا یک جبهه سوم هم  علیه القاعده بر پا کرده است. روشن است که او از عهده حل مسائل داخلی بر نمی آید و از این رو دست بدامان غرب و عربستان سعودی شده و آنها هم کمک خود را مشروط به شدت  عمل یمن علیه القاعده ساخته اند. السکاف می نویسد: هزینه جنگ ها را مردم یمن باید بپردازند. گرانی ارزاق عمومی برای مردم قابل تحمل نیست، گرسنگان فقیر تر شده اند،زیرساخت جامعه، موسسات دولتی و نظام اجتماعی از هم پاشیده است.ما هیچ گاه ، در تاریخ یمن، باندازه امروز، آواره نداشته ایم «.

سومین جبهه ناتو در جنوب ایران

سومین جبهه ناتو

در جنوب ایران

یونگه ولت04.01.2010

کورت مِلِنتین

برگردان:

رضا نافعی

آمریکا و انگلستان دخالت نظامی خود را در یمن گسترش می دهند. دفتر گوردون براون ، نخست وزیر انگلیس ، روز یکشنبه اعلام کرد که دو دولت بتوافق رسیده اند که هزینه » واحد ضد تروریستی» نیروی نظامی  یمن را تامین کنند. سخنگوی نخست وزیر انگلیس گفت: »  این ابتکار مشترک حاصل گفتگو ها ئی است که از مدت ها پیش بین لندن و واشنگتن در جریان بوده است. افزون بر این بنظر آقای  براون و پرزیدنت اوباما نیروهای  صلح در سوما لی نیز باید افزایش یابند و دو دولت  از این پیشنهاد در شورای امنیت سازمان ملل حمایت خواهند کرد.»

آمریکا و انگلیس روز یکشنبه سفارت خانه های خود را در یمن، بگفته خود ، «موقتا » تعطیل کردند. سفارت آمریکا در صنعا ، در سایت اینترنتی خود ، اعلام کرد که » القاعده در شبه جزیره عربستان » ، تهدید کرده که به موسسا ت آمریکائی ضربه خواهد زد .

مقامات دولتی آمریکا در واشنگتن ، چند روز پیش اعلام کرده بودند که آمریکا به کمک های نظامی خود به رژیم یمن خواهد افزود . آموزشی که افسران آمریکائی به نیروهای ویژه یمن خواهند داد بخشی از این کمک است. ژنرال    David H.Petraeus فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در منطقه ، روز جمعه  در بغداد آعلام کرد که کمک نظامی آمریکا به یمن که در سا ل گذشته 70 میلیون دلار بود اینک دوبرابر خواهد شد. بگزارش خبرگزاری رسمی یمن ژنرال پتروس روز شنبه، در صنعا، با پرزیدنت علی عبدالله صالح، رئیس جمهور یمن، دیدار کرده و به ا و  برای » مبارزه با تروریسم » قول کمک های بیشتر داده است.

وزارت خارجه انگلیس  اعلام کرد کمک انگلیس به سومالی که تا کنون به مبلغی معادل 23 میلیون یورو بالغ می   گرد ید در سال نو به 57 میلیون یورو افزایش خواهد یافت. گردون براون روز جمعه  اعلام کرد که قصد دارد روز 28 ژانویه در لندن  کنفرانسی بین المللی برای مشاوره در با ره استراتژی مشترک  کشور های غربی برای » مبارزه با تروریسم  » در یمن ، بر پا سازد.  تعیین این زمان برای برگذاری کنفرانس به این منظور بوده که با کنفرانس افغانستان که آن نیز در لندن بر پا خواهد شد، همزمان باشد.  این همزما نی بیانگر ارتباط نزدیک دو میدان جنگ  با هم و راندن حدا کثر توجه بسوی میدان عملیات بعدی ،  یمن خواهد بود. بگزار ش برخی از رسانه ها گویا قرار است در این کنفرانس راجع به اوضاع سومالی نیز گفتگو شود. دولت های عضو اتحادیه اروپا،  در ماه ژوئیه به توافق اصولی رسیده بودند که برای دادن آموزش به نیروهای دخیل در جنگ داخلی سومالی به فرانسه کمک کنند.

رژیم فا سد یمن ، که در درون کشور منزوی شده ،سالهاست که در چند جبهه با  مخالفان خود در جنگ است . در شما ل ، با ساکنان شمال کشور ،که عمدتن  شیعه هستند، در جنوب با  یک جنبش جدائی طلب و با چند قبیله سنت گرا و یک گروه کوچک از اعضای القاعده که اهمیت چندانی ندارند. وزیر کشور یمن چندی پیش تعداد آنها را ، علیرغم کوشش برای بزرگ نمائی آنان، 300 نفر اعلام کرد. حتی آن رسانه های غربی که تعیین کننده مسیر افکار عمومی هستند، مانند واشنگتن پست ، هشدار داده اند که افزایش حمایت انگلیس و آمریکا از رژیم یمن وضع را پیچیده تر و نیروهای مخالف را نیرومند تر خواهد ساخت.